آیا میتوان اخبار را دنبال نکرد و خبر نخواند؟ در دنیایی که با عناوینی همچون عصر دیجیتال و پسادیجیتال موصوف شده است چقدر میتوان از خبر که جزئی از هوایی شده که آن را تنفس میکنیم برکنار ماند و تعمداً آن را دنبال نکرد؟
پاسخ به این پرسش را رولف دوبلی در کتاب «دیگر اخبار نخوانید» داده است و البته خیلی خونسردانه معتقد است بله؛ هم میتوان و هم اجبار است که دیگر اخبار را دنبال نکرد.
دوبلی در این کتاب تجربه شخصی خود را در این زمینه به زیبایی ترسیم میکند؛ به قول خودش یک معتاد به خبر بوده که اگر روزنامههای صبح را نمیخوانده و در طول روز نیز ارتباط مداوم با فضایمجازی نمیداشته، روزش شب نمیشده اما اینک بیش از ۱۰ سال است که ارتباط خود با جریان خبر را قطع کرده و از قضا سلامت و بهداشت روانی خیلی بهتری را نیز برای خود ایجاد کرده است.
ممکن است در ذهن شما این پرسش پیش بیاید که اگر به صورت دائمی قرار باشد خبر و شنیدن و خواندن اخبار را «سهطلاقه» کنیم از رخدادهای مهمی که ممکن است در زندگی روزمره ما اثر بالایی داشته باشد چگونه باید مطلع شویم؟ برای مثال اکنون که در بحبوحه و کوران کرونا قرار داریم چگونه از راهکارهای درمانی و یا آغاز پروسه تزریق واکسن مطلع شویم؟
دوبلی پاسخ به این پرسش را نیز در چنته دارد و میگوید اگر واقعاً مسئلهای تا این حد واجد اهمیت باشد مطمئن باشید که بدون ارتباط با رسانههای دیداری و شنیداری هم از آن مطلع خواهید شد و چیز خاصی را از دست نخواهید داد.
اما چرا دوبلی با جریان خبری تا این تراز مخالف است؟ بهتر است بخشی از متن نقلقول شده از خود نگارنده آورده شود تا بهتر با روال استدلال وی آشنا شویم.
دوبلی میگوید: «اخبار، مجموعهای از روایتهای مختصرشده و سطحی و سادهشده رویدادهایی است که غالباً از حیطه تأثیرگذاری ما خارج هستند. روایتهایی که میتوانند مخاطب را مضطرب، خسته، درمانده و سادهاندیش کرده و قدرت حرکت و اقدام را از او سلب کند».
دوبلی معتقد است خبرها، این حس را به ما القا میکنند که ما «عمیقتر» شدهایم و «قدرت تحلیل» بیشتری داریم. در حالی که اگر قرار بود گزارشگران و تحلیلگران خودشان عمیق باشند و قدرت تحلیل بالایی داشته باشند، باید جزو ثروتمندترین اقشار جامعه میبودند و به ابزار دست سایتهای خبری و جمعکنندگانِ کلیک مخاطبان تبدیل نمیشدند.
این عصاره تمام آن چیزی است که دوبلی در کتاب خوشخوان و البته پرمنتقد خود قرار است به ما تزریق کند؛ نکته دیگر اینکه دوبلی البته حساب «تحلیل» را از «خبر» مجزا میکند و معتقد است اینها، دو مقوله و پارادایم جداگانه هستند و باید برای تحلیلها و همچنین تحلیلگران ارزشی گرانسنگ قائل بوده و صرفاً باید از خبر دور بود.بنابراین دوبلی علاوه بر اینکه با یک رویکرد سلبی نقد میکند، با رویکردی ایجابی، آلترناتیو نیز برای شما ارائه میکند؛ پیشنهاد دوبلی این است که اگر به جای پیگیری اخبار به سراغ کتابها و مقالههای تحلیلی برویم و مطالبی را پیگیری کنیم که ما را در «قلمروِ توانمندیمان» توانمندتر میکنند، دستاوردهای بیشتر و ماندگارتری کسب خواهیم کرد.
یک نکته را نیز نباید در تحلیل و بررسی کتاب غافل بود و آن هم زادگاهی است که دوبلی در آن به دنیا آمده و زیست کرده و آن هم شهر برنسوئیس است؛ سوئیس از مدتها پیش خود را از دایره تمامی کشمکشهای جهانی خارج کرده و خیلی کم در مدار اخبار است و شاید طبیعی باشد که شهروند آن هم تمایل چندانی به خواندن اخبار نداشته باشد و برای دیگران نیز دوری از خبر را تجویز کند؛ مسئلهای که شاید در اقلیم و جغرافیایی دیگر و مهمتر از آن در فرهنگی دیگر چندان امکانپذیر نباشد.
در مجموع نگاه دوبلی برای جدایی دائمی از خبر، نگاهی سلامتمحور و مبتنی بر بهداشت روانی است. وی معتقد است: اخبار با ذهن همان کاری را میکند که قند با بدن یعنی اشتهاآور، به راحتی قابل هضم اما بسیار مضر است؛ بنابراین به همان میزان که به سلامت جسم اهمیت میدهیم باید به سلامت روح و روان نیز اهمیت دهیم.
کتاب «دیگر اخبار نخوانید» با چند ترجمه از جمله ترجمه فائزه طباطبایی و همچنین عادل فردوسیپور در بازار نشر ایران قابل دسترسی است و خوشخوان بودن و ریتم ساده و روان جزو ویژگیهای بارز آن است به صورتی که با آغاز کردن آن قطعاً تا انتها دنبالش خواهید کرد، اما اینکه چه موضعی در مقابل کتاب بگیرید یک انتخاب شخصی است.
نظر شما