همهچیز به حدود یک سال پیش برمیگردد، آن روزی که دستم را روی مواردی گذاشتم که امتداد آنها من را به در اتاق برخی مسئولان سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان رضوی میکشاند.
عصبانیت مسئول مربوط از پیگیریهای رسانهای
یک روز مشخص میشود که پرونده چند صدمیلیونی یک متخلف توسط مسئولان رده بالای سازمان صمت مخفی میشود و جای ارسال به تعزیرات حکومتی و برخورد با متخلف، حسابی به این فرد سودجو چراغ سبز نشان میدهند، گزارش را منتشر و موجب میشود پرونده پس از ماهها خاک خوردن با ورود سربازان گمنام امامزمان(عج)، از پستوهای مخفیکاری خارج و به تعزیرات ارسال میشود. اما این همه ماجرا نبود؛ چرا که ترکفعل مدیران این سازمان در این زمینه مشهود بود و کار به جایی رسید که سازمان بازرسی خراسانرضوی هم در جریان واقعه قرار گرفت.
روز دیگر مشخص شد که کدهای نظارتی و شخصی بازرسان(سیمبا) را از آنها با شیوههایی گرفتهاند تا آنها حق نداشته باشند به قانون عمل کنند و پرونده متخلفان را شخصاً ثبت و به تعزیرات حکومتی ارسال کنند. به نوعی پروندهها گلچین شود و هرکس را خواسته باشند مورد اعمال قانون قرار بدهند که این موضوع را هم رسانهای کردم. هرچه پیش میرفتم موضوعهای حاشیهساز بیشتری در مورد اقدامهای مسئولان سازمان صمت استان در اختیارم قرار میگرفت و به تک به تک آنها براساس وظیفه رسانهای پرداختم. حتی طی اسنادی دیگر مشخص شد، برای مسئولی در معاونت بازرسی سازمان صمت پست کارشناسمسئولی در حوزه غیرمرتبط تعریف شده تا او در زمان بازنشستگی دریافتی بالاتر و زندگی مرفهتری داشته باشد، در حالی که از این محبتها برای دیگر کارمندان خبری نبود. این ماجرا را هم روز قبل منتشر کردم.
پیگیری موضوع استفاده شخصی از خودروها و حمله به خبرنگار
اما هنوز موارد دیگری هم برای پیگیری وجود داشت. اطلاعات دیگری داشتم که حدود چهار دستگاه خودرو کوئیک صفرکیلومتر پلاک تهران به معاونت بازرسی سازمان صمت تحویل دادهاند تا کارشناسان برای بازرسیهای میدانی و نظارت روی بازار، دیگر مشکل وسیلهنقلیه نداشته باشند و چشم به دست اتاق اصناف و اتحادیهها نباشند، اما در این میان یکی از خودروها در اختیار یک کارشناس مسئول در معاونت بازرسی -که کار بازرسی میدانی به ندرت برایش پیش میآید و بیشتر اقداماتش دفتری است- قرار گرفته و از آن استفاده شخصی میکند. درد آنجایی بود که در برخی از شهرستانهای خراسانرضوی کارشناسان سازمان صمت از کمترین امکانات هم برخوردار نیستند.برای پیگیری این ماجرا بازهم طبق روال به دفتر این مسئول رفتم، موضوع را با او مطرح کردم و او هم مدعی شد از خودرو استفاده شخصی نمیکند. او حتی اعلام کرد خودرو جیپیاس دارد و ترددهایش مشخص است. روز بعد برای مشاهده همین اسناد ادعا شده، به سراغ این مسئول رفتم و از او خواستم مسیرهای تردد چندروزه خودرو را نشانم دهد. او هم با عصبانیت گفت: از مسئول پشتیبانی پیگیری کن، از او میخواهم مشخصات معاون پشتیبانی را به من بدهد که مدعی میشود، نمیدانم! پس از این گفت و شنود، او وارد یکی از اتاقها میشود و من هم پشت سرش برای دریافت پاسخ رفتم، به او میگویم پس همین پاسخ شما را رسانهای خواهیم کرد. این مسئول در ادامه میگوید: هر کاری دوست داری انجام بده که در پاسخ به او گوشزد میکنم شما یک مسئول دولتی هستید و باید پاسخگو باشید و موضوع استفاده شخصی از خودروهای دولتی را تا آخر پیگیری خواهم کرد.
در همین میان یکباره درِ اتاق توسط یکی از نیروها بسته شد و آقای مسئول به سمت من حمله کرد و به سمت عقب پرتم کرد، از او خواستم فاصلهاش را حفظ کند و با احترام رفتار کند اما او جواب من را با برخورد فیزیکی داد.
حال باید بررسی کرد که در دستورالعملهای سازمانی این گونه رفتارها تعریف شده تا مسئولی جای خدمت به مردم و پاسخگوبودن، یک خبرنگار را با برخورد فیزیکی از ادامه مسیر پیگیری منصرف کند.
مدیر کل سازمان صمت وعده پیگیری داد
در ادامه، این اتفاق تلخ و نادر به اطلاع مسفروش، رئیس سازمان صمت خراسان رضوی رسید که وی در پاسخ این ماجرا، وعده داد حتما موضوع را پیگیری خواهد کرد.
نظر شما