انتخابات، نماد مردمسالاری و مشارکت ملت در تعیین سرنوشت خویش است؛ این از جمله دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی به شمار میرود که مدیران کشور از سطوح عالی تا دانی با انتخاب مستقیم و یا با واسطه و نقشآفرینی آحاد جامعه مشخص میشوند؛ در حالی که در دوران ستمشاهی مردم فقط تماشاگر تحولات و رخدادها بودند.
در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که منجر به قدرت گرفتن رضاخان شد بیش از همه انگلیسیها نقش داشتند و در دوران پهلوی دوم نیز ایران، جولانگاه آمریکا و اختناق حاکم به گونهای بود که اعتراض امام خمینی(ره) به مصوبه کاپیتولاسیون یا همان مصونیت قضایی مستشاران آمریکایی در ایران منجر به تبعید بیش از ۱۴ ساله آن مرجع بزرگوار تقلید شد و اگر انقلاب پیروز نمیشد، ایشان تا پایان عمر امکان برگشت به کشورش را نداشت.
هنوز ۵۰ روز از پیروزی در ۲۲ بهمن ۵۷ نگذشته بود که نخستین انتخابات و همهپرسی درباره نام نظام اسلامی و مردمی برگزار شد و در ۴۲ سال گذشته همواره این مردم بودهاند که در حدود ۴۰ انتخابات، با رأی خود رئیسجمهور، نمایندگان مجلس، خبرگان و شوراها را برگزیدهاند و پشتوانه مستحکمی برای مردمسالاری دینی بودهاند.
وقتی دشمن از رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی مستأصل شد سرمایهگذاری گسترده برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی را آغاز کرد تا از درون بر حرکت پرشتاب و الهامبخش انقلاب اسلامی در منطقه تأثیرگذار باشد و با دامن زدن به چالشهای داخلی، انقلاب را در مرزهای جغرافیایی ایران محدود کند.
بارزترین نمود این تلاش را در انتخابات سال ۸۸ شاهد بودیم که با حمایت از فتنهگران، انتخابات را که فرصت اقتدار و عزت نظام اسلامی در عرصه بینالملل بود به تهدیدی جدی علیه منافع ملی و فرصتی برای بیگانگان جهت ضربه زدن به حیثیت جهانی انقلاب و زمینهسازی برای تحریمها مبدل ساخت که هنوز هم پیامدهای منفی آن ادامه دارد. البته دشمن به هدف اصلی خود که براندازی نظام با یک انقلاب مخملین بود دست نیافت ولی ضربههای بیسابقهای وارد کرد.
اینک در آستانه انتخاب رئیسجمهور جدید، دشمنان تمام توان رسانهای و جنگ روانی خود را بهکار گرفتهاند تا با دست گذاشتن بر مشکلات معیشتی و نابسامانیهای اقتصادی از جمله تورم، گرانی و بیکاری، مردم را از شرکت در انتخابات باز دارند و رأی دادن آنها را بینتیجه جلوه دهند و اینگونه القا کنند که نظام اسلامی به بنبست رسیده و امیدی به بهبود اوضاع نیست. معالاسف یک جریان سیاسی که در این گرفتاریها متهم بلکه مجرم ردیف اول است و باید پاسخگو باشد، با دادن آدرس غلط، اساس نظام اسلامی و سیاستهای کلان را نشانه گرفته تا بیکفایتی خود را در اداره کشور توجیه کند و با کمک و دوپینگ غربیها و ریسمان برجام بتواند سیطره خود را بر قوه مجریه حفظ کند و به همین وضع اسفبار که روز به روز بدتر هم میشود ادامه دهد!
بدون تردید مشارکت حداقلی در انتخابات و انتخاب غیرصحیح میتواند زمینه افزایش فشارها بر مردم و اغتشاش و ناامنی را ایجاد و شرایط اقتصادی را بدتر و بدتر کند. اما مشارکت گسترده و انتخاب رئیسجمهوری با کفایت، دلسوز، مردمی، انقلابی، تحولگرا، پر تحرک، سادهزیست، کارآمد و باتجربه میتواند آغاز تغییر وضع موجود شود و با بهکارگیری عناصری با روحیه انقلابی و مدیریت جهادی میتواند شرایط را به نفع مردم تغییر دهد و بهجای حرف و شعار، اقدام و عمل سرلوحه برنامهها قرار گیرد. امیدواریم با تلاش نخبگان و رسانهها، تحلیلهای واقعبینانهای در ابعاد مختلف ارائه شود تا افرادی که دلسرد و بیتفاوت شدهاند متوجه شوند راه برونرفت از مشکلات فعلی قهر با صندوق رأی نیست بلکه تنها راه ممکن برای تحول مثبت اقتصادی و گشایش در زندگی مردم، حفظ منافع ملی، استقرار امنیت پایدار و در یک کلمه عزت و اقتدار ایران عزیز با حضور حداکثری در انتخابات و انتخاب اصلح است و هر کس آدرسی غیر از این دهد قطعاً دلسوز و خیرخواه مُلک و ملت نیست.
نظر شما