به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، جاذبههای شخصیتی امیرالمومنین(ع) و زندگی پرفراز و نشیب ایشان و جایگاهی که این حضرت به عنوان مولود کعبه، جانشین پیامبر(ص)، همسر فاطمه(س) و پدر حسنین(ع) و حضرت زینب(س) دارد در کنار سبک و سیاق زندگی و سیره ایشان، شمار زیادی از عاشقان و دلباختگان حضرت علی(ع) را به سرودن شعر در مدح و رثای وی با تکیه بر وجوه انسانی، شخصیتی و عدالتخواه مولا(ع) واداشته است.
بنابراین بیراه نخواهد بود اگر شعر علوی را یکی از جریانهای شعری مهم و اثرگذار قلمداد کنیم که در طول تاریخ به واسطه حکومتهای مختلف شیعه و سنی و تفکر حاکم بر شعر آیینی، فراز و فرودهای بسیاری را از سرگذرانده است و گاهی دچار افراط و تفریط و یک سویهنگری نیز شده است. اتفاقی که با شکوفایی انقلاب اسلامی روح تازهای به این جریان شعری بخشید و هویت تازهای برایش رقم زد.
هر کسی از ظن خود یار حضرت شده است
محمود حبیبی کسبی، شاعر و منتقد ادبی با اشاره به پیشینه شعر علوی، میگوید: شاید سپیده دم شعر دینی پس از اسلام در شعر عجم و عرب وجود داشته، اما در دورههای مختلف و با مذاهب و دیدگاههای متفاوت دینی نگاه به شخصیت والای امیر(ع) تغییر پیدا کرده است. بدین معنا که این شخصیت به قدری بزرگ است و جلوه و ظهورات مختلفی دارد که هر کسی از ظن و باور خویش یار ایشان شده است.
این شاعر با تاکید بر این که در ادواری که حکومت اهل سنت مانند غزنویان و سلجوقیان روی کار بوده، شعرا بیشتر سعی میکردند جایگاه امیرالمومنین(ع) و خدمات ایشان به اسلام را که مورد تأیید اهل سنت و حکومت وقت بوده در شعرهایشان مطرح کنند؛ میافزاید: به همین دلیل است که میبینیم شاعری مانند فردوسی در دیباچه شاهنامه در مدح هرکدام از خلفا (که البته شاهنامه پژوهان معتقدند این ابیات الحاقی است) یک بیت سروده؛ اما زمانی که به امیرالمومنین(ع) میرسد چیزی قریب به بیست بیت در مدح ایشان در شاهنامه وجود دارد که حاصل طبع حکیم طوس بوده است.
بنا به گفته حبیبی، در مورد شاعران دیگر هم همین مسئله صدق میکند، حافظ تنها شخصیت اسلامی که در دیوانش به او اشاره کرده شخصیت حضرت امیر(ع) است.
سرودههای شعرای اهل تشیع از بطن تاریخ حذف شده است
وی در پاسخ به چگونگی شرایط در زمان روی کار آمدن حکومت صفوی و تأثیرات سیاستهای اهل تشیع و نگاه حاکم آن دوره بر فضای هنری و فرهنگی تأکید میکند: همانطور که اشاره کردید در دوران صفویه انقلابی در این زمینه رخ میدهد و از آنجایی که پیش از حکومت صفویه شعرا آن گونه که باید اذن و اجازه سرودن از باورهای شیعی را ندارند، طبیعتاً آن شعرایی که اهل سنت بودند و مدح حضرت علی(ع) را گفتند که هیچ؛ اما شعرایی که شیعه بودند و مدح مولا را با دیدگاه شیعی بیان میکردند یا دیوانها و سرودههایشان از دل تاریخ حذف میشده یا بعضاً آن بخش از سرودههایشان که مربوط به مولا(ع) بوده از دیوانها حذف میشده است.
وی در تکمیل گفتههای خود با اشاره به شاعری به نام «ربیع» ادامه میدهد: این شاعر دیوانی به نام «علی نامه» از قرن چهارم دارد که از بطن تاریخ حذف میشود و دیگر وجود ندارد تا اینکه ۱۰ سال پیش آقای دکتر شفیعی و همکارانشان این دیوان را پیدا و منتشر میکنند و پس از گذشت ۱۰ قرن هنوز این سوال مطرح است که این دیوان کجای تاریخ و به چه دلیل گمشده بوده است یا بسیاری از سرودههایی که از دیوان شاعران حذف شده تازه پس از گذشت ۷ ـ ۸ قرن متوجه میشویم که فلان غزل از دیوان حافظ حذف شده اما سروده او و در مدح مولاست.
با ظهور صفویه باور شیعی در شعر فارسی کاملاً رخ عیان کرد
وی می گوید: اما با توجه به اینکه حکومت اهل سنت و دست نشاندههای خلفای عباسی بغداد که در ایران حکومت میکردند در دوران صفویه کنار میروند و حکومت شیعی صفوی روی کار میآید. آن وقت میببینیم که بروز و ظهور جلوه امیر المومنین(ع) با باور شیعی در شعر فارسی کاملاً رخ عیان کرده و مراثی و دیوانهای شاعرانی همانند ابن حسام خوسفی، عرفی، محتشم و ... در مدح حضرت امیر(ع) بروز و ظهور پیدا میکند.
این منتقد ادبی تأکید میکند: این جریان تا روزگار ما وجود داشته و اگر بخواهیم بگوییم از ابتدای شعر فارسی تا پیش از انقلاب شعرای ما به چه وجوهی از شخصیت مولا(ع) پرداختهاند، همانطور که در ابتدای صحبتم اشاره کردم میتوان گفت هرکسی واقعاً از دیدگاه خودش سعی کرده وجود نامتناهی مولا(ع) را درک کند، عدهای خدمات مولا(ع) به اسلام، عدالت و وجوه آسمانی، شخصیت ملکوتی و معنوی حضرت امیر(ع) و عدهای دیگر فضائل و مناقب حضرت را بیان کردند و هرکسی سعی کرده آن طور که خودش این وجود مقدس را درک میکند آن را به زبان شعر بازگو کند.
تفاوت دیدگاه در مکتب تشیع پس از انقلاب در عرصه شعر نیز تبیین شد
حبیبی با بیان اینکه انقلاب اسلامی که پس از آل بویه، سربداران و صفویه به عنوان چهارمین حکومت شیعی روی کار میآید، این بار حکومتی فراگیر از حیث اعتقادی، دینی و جغرافیایی است، ادامه میدهد: این تفاوت دیدگاه به مکتب تشیع و وجود مقدس امیرالمومنین(ع) که در حکومت نوپای جمهوری اسلامی تبیین میشود مرتبط است و میبینیم که این تبیین وارد عرصه شعر هم شده و حالا ما وجوه تازهای از شخصیت مولا(ع) را که تاکنون در شعرها چندان بروز و ظهور نداشته ، میبینیم. حتی وجود مقدس حضرت امیر(ع)، رویکرد، فضائل و کردار ایشان در حکومتداری و مناسبات اجتماعی وارد شعر میشود، یتیم پروری و یتیم نوازی مولا(ع)، کردار اجتماعی و حتی روابطشان با حضرت زهرا(س) نیز وارد شعر میشود.
مراثی؛ وجه غالب شعر علوی
به گفته حبیبی، مراثی علوی که حضور آنچنانی در شعر پیش از انقلاب نداشته وجه غالب شعر علوی میشود. در واقع میتوان گفت تعداد مراثی مولا(ع) پیش از انقلاب اسلامی شاید به اندازه یک مجموعه شعر صد صفحهای شود اما در روزگار ما به اندازه یک دیوان قطور مراثی قابل دفاع و تأمل برانگیز سرورده شده است.
وی با جمع بندی این بخش از صحبتهای خود با تأکید بر گسترده و فراگیر شدن وجوه مختلف شخصیت مولا(ع) در سرودههای پس از انقلاب، ادامه میدهد: اتفاقی که پس از انقلاب افتاد این بود که علاوه بر مدایح و مناقب علوی، مراثی علوی نیز جدی گرفته شد و ثانیاً وجوه مختلف رفتاری و شخصیتی مولا(ع) وارد شعر شد که تا پیش از این در ادبیات فارسی به آن کمتر پرداخته شده بود.
پرهیز از ما به ازاسازی دوران امیر(ع) در عصر حاضر
این شاعر و منتقد با اشاره به جدیترین این وجوه که پس از دوران انقلاب اسلامی در ادبیات مورد توجه قرار گرفت، میگوید: میتوان گفت وجوه رفتارهای اجتماعی و سیاسی مولا(ع) بود که پیش از این در شعرها وجود نداشت و یا بسیار اندک بود اما پس از انقلاب به طور جدی به آن پرداخته شد. اما پرداختن به ویژگیها و وجوه شخصیتی حضرت امیر(ع) با خود یک آفتی را به همراه داشته است و آن هم ما به ازاسازی و ما به ازاانگاری برخی از این رفتارهای شخصیتی بوده است. اینکه ما به ازای شخصیتهای خیر و شر و به ویژه منفی روزگار حکومتداری مولا(ع) را در روزگار امروز پیدا کنیم کار درستی نیست. از طرفی دیگر اینکه اتفاقات تاریخی را که در آن روزگار به وقوع پیوسته، با اتفاقات عصرحاضر ما به ازا پنداری میکنیم نیز اصولی نیست.
در جایگزین کردن خیر و شر با شخصیتهای امروزی تقوا داشته باشیم
به گفته حبیبی، گاهی از این ما به ازا پنداری درس میگیریم یا از آن برای تشبیه بهره میبریم اما زمانی هم برای افترا زدن به رقبای سیاسی آنها را به شخصیتهای منفی آن دوران تشبیه میکنیم. بنابراین اینکه بخواهیم وجوه سیاسی و اجتماعی امیرالمومنین(ع) را وارد ادبیات امروز کنیم اتفاق خوبی است به شرط این که اندازه را نگه داریم و در استفاده و جایگزین کردن آنها با شخصیتهای امروزی تقوا داشته باشیم!
وی در پایان در پاسخ به این پرسش که جامعه امروز نیازمند توجه بیشتر به کدامیک از ویژگیهای امیرالمومنین(ع) است که تاکنون مغفول مانده، میگوید: به نظرم آنچه پس از انقلاب اتفاق افتاد این بود که در سالهای اخیر توسط برخی جریانهای شعری راه افراط پیش گرفته شد و وجوه لاهوتی و ملکوتی مولا(ع) فراموش و صرفاً به وجوه زمینی و خاکی ایشان پرداخته شد که این هم افراط است.
جریانهای شعری امروز دچار این افراط و تفریط شدند
لذا باید سعی کنیم در شعر امروز، از تاریخ هزارساله شعر فارسی که در آن شعر علوی نیز بسیار است خوشهچینی کنیم و همه تاریخ را ببینیم. در این شرایط است که میتوانیم به یک تعادلی برسیم که هم وجوه اجتماعی، رفتاری و تاریخی حضرت را ببینیم و هم شخصیت بلاقرین و ملکوتی و فضائل و مناقب ایشان را فراموش نکنیم. به گمان من جریانهای شعری امروز بعضاً دچار این افراط و تفریط میشوند.
انتهای پیام/
نظر شما