با اعلام نامزدی وی بحث داوطلب شدن نظامیان سر زبانها افتاد، اما در ادامه با نامزدی چهرههای دیگر، توجهها از حسین دهقان، مشاور نظامی رهبر انقلاب دور شد. دکتر حسین دهقان همان طور که سابقه کاریاش در دولتهای مختلف نشان میدهد و در مصاحبه با ما هم تأکید دارد در جریانهای موجود سیاسی نمیگنجد. او هم در دولت نهم و دهم معاون رئیس جمهور و هم در دولت یازدهم وزیر دفاع بوده است. سردار دهقان در گفتوگو با ما، سیاست خارجی خود را مذاکره همراه با حفظ عزت ملی و در عین حال تلاش برای خنثی کردن تحریمها در داخل کشور میداند. به گفته او در دولتش اگر آمریکا به برجام بازگردد و خسارتهای ناشی از خروجش را هم جبران کند، ایران هم به تعهدات برجامی بازمیگردد. در بحث حمایت از اقشار ضعیف اصرار دارد به جای خط فقر باید از تعبیر «خط منزلت» استفاده کرد و افرادی که زیر این خط تعریف میشوند، مورد حمایت قرار گیرند؛ البته میگوید قالب این حمایتها نباید پولپاشی باشد! دهقان در مسائل فرهنگی نیز مداخله و فرماندهی را نمیپذیرد اما بر بالا بردن سواد مردم برای در امان بودن از خطرات فضای مجازی تأکید دارد. او ابرچالش کشور را «مشکلات معیشتی» از یک سو و «ناامیدی مردم» به دلیل عملی نشدن وعدههای رئیسان جمهور قبلی میداند.
به عنوان پرسش نخست بفرمایید در حال حاضر مهمترین ابرچالش کشور را چه میدانید و برای حل آن چه خواهید کرد؟
بزرگترین مشکلی که ما در سطح ملی با آن مواجه هستیم از یک طرف وضعیت معیشت مردم و از طرف دیگر شکاف انتظاری یا فاصله انتظاری است که در جامعه به واسطه وعدههای دولتهای مختلف قبلی بین مردم به وجود آمده است. این انتظارات، با نظام بروکراسی ناکارآمد ما تقویت و تشدید شده است.
در حوزه فرهنگی فکر میکنید مهمترین مشکل کشور چیست و برنامه شما برای آن چه خواهد بود؟
ابتدا باید تلاش کنیم کسانی که دستاندرکار موضوع فرهنگ در جامعه هستند، مفهوم فرهنگ را بهتر درک کنند. ما در حال حاضر کار فرهنگی، فعالیت فرهنگی، محصولات فرهنگی، صنعت فرهنگ و اساساً سطوح مختلف فرهنگ را خیلی از هم تمیز نمیدهیم. اعتقاد ما این است فرهنگ سطوح مختلفی دارد که عالیترین آن اعتقادات دینی و باورهای اعتقادی ماست. یک سطح پایینتر از آن، شعارها و یک سطح پایینتر، نمادها هستند. اما ما بیشتر به نمادها پرداختهایم تا اینکه بخواهیم این نمادها را پشتوانه شعارها و شعارها را متکی به باورها بدانیم. ما در طول زمان از بنیانهای ذهنی و فرهنگی خود فاصله گرفتهایم. اگر امروز بخواهیم چند نماد فرهنگی که سرمایه فرهنگی ما هستند، معرفی کنیم کمتر میتوانیم. در مقاطعی از زمان اقدامات فرهنگی متعددی در حوزههای موسیقی، فیلم، ادبیات و... انجام دادهایم اما به نوعی درگیر فراز و نشیب بودهایم. پس نخستین کار این است اهالی فرهنگی جامعه را بپذیریم و مداخله در امر فرهنگ را متوقف نماییم، اما از کار فرهنگی درستِ متناسب با نیاز جامعه حتماً باید حمایت کنیم و اینجاست که باید بپذیریم ممکن است خطاها و اشتباههایی هم داشته باشیم اما این اشتباهها باید دستمایه آینده قرار گیرد.
سیاست شما در فضای مجازی به چه شکل است؛ برای این فضا چه برنامه یا ایده عملیاتیای دارید؟
ما اکنون یک زیست دوگانهای در دنیای واقعی و مجازی داریم. دنیای مجازی بسیار گستردهتر از دنیای حقیقی است. فضای مجازی را از جنبههای مختلفی میتوان نگریست. نخستین جنبه این است دسترسی به اطلاعات و امکان فعالسازی بخشهای مختلف جامعه برای فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مالی، سلامتو... ایجاد میکند. اقتصاد دیجیتال در بستر فضای مجازی شکل میگیرد. ما حتماً و اکیداً باید پهنای باند را به شکل فزایندهای بالا ببریم تا مردم بتوانند در این فضا زندگی کنند. در اینجا بحثی مطرح میشود که جنبههای زیانبار این فضا نباید حکم به توقف بهرهگیری از اصل فناوری را بدهد و ما را از آن محروم کند. باید با مهارتافزایی جامعه، سواد رسانهای را در کشور بالا ببریم تا خود جامعه که مورد اعتماد و وثوق ما نیز هست، خود را قوام دهد، قدرتمند کند و با صیانت از ذات خود از عوارض منفی دور باشد و در عین حال جنبههای مثبت آن را دریافت کند. پس نخست باید کاملاً این فضا را باز بگذاریم. پهنای باند و زیرساختها را هم باید در بالاترین حد ممکن گسترش داد و فراهم کرد. نباید دنبال محدودیت در فضای مجازی باشیم، بلکه باید آن را قاعدهمند کنیم. همچنین باید کنترل و مدیریت کنیم تا جامعه از جنبههای منفی آن در امان باشد.
در حال حاضر مسائل مربوط به سیاست خارجی، یک گفتمان قوی در انتخابات است. با فرض عدم حصول توافق هستهای در وین، برای بازپسگیری حق ملت ایران در اجرای برجام و همچنین رفع تحریمهای ظالمانه چه اقدام یا چه اقداماتی در نظر دارید؟
خیلی روشن است؛ آمریکاییها باید بدون هیچ پیششرطی به نقطه ابتدای برجام برگردند و خسارت ناشی از خروج خود و عدم اجرای تعهداتشان را جبران کنند؛ تعهداتی که مستند به قطعنامه ۲۲۳۱ شد. اگر آمریکاییها به برجام برگشتند و جبران خسارت کردند ما هم به تعهدات خود برمیگردیم. ما نباید فرصتسوزی کنیم یا اجازه بدهیم پیامدهای ناشی از عدم اجرای برجام زندگی مردم ما را روزبهروز مشکلتر و فضا را بر آنها تنگتر کند. باید هر اقدامی که لازم است برای عبور از این فضا انجام شود البته با حفظ عزت ملی و تأمین منافع ملی.
در مواجهه با مسئله تحریمها در حال حاضر سه گزینه «مذاکره برای رفع تحریم»، «دور زدن تحریمها» و «خنثیسازی تحریمها» وجود دارد؛ در بین این سه گزینه کدام مورد را اولویت قرار خواهید داد و برای اجرایی شدن آن چه میکنید؟
ملت ایران یک ملت زنده است. یک ملت زنده از خود دفاع و خود را برای شرایط بحرانی تجهیز میکند تا بتواند زندگی عادی خود را داشته باشد. بنابراین ضمن اینکه حتماً باید به دنبال خنثی کردن پیامدهای تحریم باشیم، یقیناً باید درصدد رفع تحریم نیز باشیم. اینطور نیست این طرف به خنثی کردن تحریم مشغول باشیم اما آن طرف گفتوگو برای رفع تحریم را رها کنیم. دور زدن تحریمها هم طبیعی است؛ همه دنیا مخالف این است محدودیتهایی برای همه دنیا اعمال شود. به طور طبیعی همه دنیا به دنبال ادامه فضای داد و ستد است. بنابراین همان طور که دنیا تا کنون باوجود همه مضیقهها با ما کار کرده، این همکاری ادامه پیدا خواهد کرد.
در طرح تحول اقتصادی که در دولت نهم آغاز شد مسئله اصلاح نظام بانکی دیده شده بود که در سایه هدفمندی یارانهها به کلی فراموش شد؛ آیا برنامهای برای اصلاح نظام بانکی دارید؟ اگر دارید چیست؟
بزرگترین مشکل اقتصاد کشور ما بانکمحوری است. بانک باید نقش خود را در اقتصاد کشور به درستی ایفا کند. کار بانک این است پساندازهای مردم را جمع کند و واسطهای شود بین کسانی که میخواهند کار اقتصادی، سرمایهگذاری یا تولید کنند. به این شکل هم منفعت سپردهگذار را تأمین کند و هم به حمایت از رشد اقتصادی جامعه بپردازد. بانکها باید از حالت بنگاهداری و خلق پول خارج شوند.
ترازهای مالی باید درست شود بهگونهای که همیشه قدرت نقد برای انجام فعالیتهای خود را داشته باشند. نظام بانکی حتماً و اکیداً باید خود را دستخوش تحولات قرار دهد تا به یک هدف برسد و آن هدف این است که چگونه تورم را پایین بیاورد؛ رشد اقتصادی را افزایش دهد و نابرابری را در طولانی مدت کاهش دهد.
یکی از متغیرهای مردم در رأیدهی، موضوع پرداخت یارانههای نقدی است؛ در این باره چه سیاستی را برای افزایش احتمالی یارانهها در پیش خواهید گرفت و منابع آن را از کجا تأمین خواهید کرد؟
اساساً اقتصاد ما باید اقتصاد سالمی شود و فعالیت اقتصادی متکی بر رانت و سفتهبازی و سوداگری محدود شود، یعنی دولت بخش ناپیدای اقتصاد را کاهش دهد و نوع مداخله دولت هم کاملاً دیده شود و اجازه دهیم بخش خصوصی ما فعالیت کند، اگر این شرایط موجود باشد، وارد چرخه تولید میشویم و در سایه آن میتوانیم تولید ثروت داشته و مالیات را به درستی جمعآوری کنیم. قاعدتاً یکی از وظایف اصلی دولت مدرن آن است که قدرت مالیاتستانی درست را توسعه دهد و از آن طرف توان بازتوزیع درآمدهای ناشی از تولید را در جامعه داشته باشد که بحث شکلگیری تأمین اجتماعی است.
به طور طبیعی بخشی از جامعه ممکن است به دلایلی چون نابرابریها به حدی از قابلیت نرسند که زندگی خود را تأمین کنند. اینجا دولت وظیفه دارد آنها را تأمین کند. ما باید به جای تعبیر خط فقر، از خط «منزلت» استفاده کنیم. خط منزلت میگوید همه آحاد مردم باید قادر باشند نیازهای اولیه خود را برای یک زیست آرام، سالم و بهرهمند تأمین کنند. در اینجا باید کسانی که بالای این خط هستند، وارد فضای مالیاتدهی شوند و افرادی که زیر خط هستند فاصله درآمدی تا نیازهای خود را جبران کنند. باید اقشاری از جامعه که نیاز به دریافت حمایت دارند، حمایت شوند. در همین جا باید گفت حمایت مورد اشاره باید «هدفمند» باشد. یعنی خروجی مشخص و قابل پایشی اتفاق بیفتد. اگر پولی داده میشود باید در قبال آن اقدام خاصی هم انجام گیرد. باید روز به روز از زیاد شدن شکاف بین دهکها جلوگیری کرد. در عین حال باید دقت کنیم پول پاشی در جامعه هیچ گاه به بهبود فضای جامعه کمک نمیکند اما توانمندسازی کسانی که میتوانند کار کنند، اصلی جدی است.
برای مقابله با پدیده خلق پول و هدایت نقدینگی به سمت تولید، چه اقدامات مشخصی را انجام خواهید داد؟
بزرگترین کارکرد بانک مرکزی در هر جای دنیا همین است. خلق پول حق حاکمیت است. وقتی حکومت اسکناس چاپ میکند دارد نقش خود را در جامعه تعریف میکند. بانک مرکزی وظیفه دارد خلق پول را کنترل کند؛ با نرخ بهره، با اقدامات احتیاطی یا با سایر اختیاراتی که در وظایف بانک مرکزی آمده است. بزرگترین کار بانک مرکزی در اینجا کنترل نرخ بهره بین بانکی است. در برخی جاها بانک مرکزی باید با قاطعیت بیشتری عمل کند. پیش از آنکه یک بانک به نقطهای از نقدینگی برسد که توان پرداخت وام ندارد، با کنترل ترازنامه آنها مانع رسیدن به این نقطه شود تا از رسیدن کشور به بحران بانکی جلوگیری کند. بحران بانکی این است که سپردهگذار به بانک مراجعه میکند اما بانک به علت رسوب شدن پول بانک در نقاط دیگر یا پرداخت وامهایی که بازپرداخت نشده است توان پرداخت سپرده را ندارد. این را هم بگویم سیاستهای پولی دولت نباید به گونهای باشد که دنبال تأمین مالی خودش باشد.
در زمینه ساخت مسکن چه برنامهای دارید و منابع آن را از کجا تأمین خواهید کرد؟
مسکن یکی از وظایفی است که در قانون اساسی برای دولت ذکر شده است. دولت باید زمینه مسکندار شدن افراد را فراهم کند. وضعیتی که الان داریم این است مسکن تبدیل به یک دارایی شده است. چون مردم به دلیل عدم اطمینان از ثباتپول، دارایی خود را به شکل مسکن درآوردهاند. براساس آمار و ارقام موجود اگر نرخ بهره و تورم را در نظر بگیریم، در تهران یک زوج جوان برای خانهدار شدن باید بین ۳۵ تا ۶۰ سال در صف انتظار بایستند! در شهرستانها هم با بازه زمانی کمتر به همین شکل است. به همین دلیل بسیاری امید به اینکه مسکندار شوند را از دست دادهاند. کشور طرحهای مختلفی را تجربه کرده است.
مثلاً در بازهای شهرهای مختلف اقماری برای سرریز جامعه ایجاد کردهایم. ممکن است خیلی هم توسعه داده باشیم؛ خیلی جاها این سرریز انجام نشده است.
وقتی در یک شهر متقاضیان مسکن باشند اما مسکن به تعداد نباشد خود به خود هم اجاره بها و هم قیمت نهایی مسکن بالا میرود. بزرگترین سهم را در ساخت مسکن، زمین دارد.
نظر شما