نگین احتسابیان هم از زمره این تصویرگران توانا در حوزه کودک و نوجوان است که درج نامش در رده تصویرگران منتخب نمایشگاه تصویری کتاب شارجه در سال ۲۰۲۱، من را بر آن داشت تا گفتوگویی با ایشان داشته باشم.
نگین احتسابیان با داشتن افتخاراتی چون برنده قلم طلایی بلگراد، مدال تشویقی نومای ژاپن، پلاک «ماهی سیاه کوچولو» از شورای کتاب کودک ایران و... از تصویرگران فعال در حوزه کودک و نوجوان است. گفتوگوی ما را با این هنرمند بخوانید.
تصویرگر منتخب جشنوارههای جهانی شدن چه تأثیری میتواند در استقبال ناشران از آثار یک هنرمند داشته باشد؟
یکی از مهمترین فایدههای حضور در جشنوارهها، دیده شدن اثر هنرمند است که قطعاً راه را برای امکان دریافت سفارش کار از سوی ناشران داخلی و حتی خارجی هموارتر میکند که البته باز اگر تصویرگر نتواند در جنبههای دیگر حرفه موفق عمل کند، همچنان در حد امکان باقی میماند و فراتر نمیرود. به هر حال تأیید شدن از سوی گروههای داوری جشنوارههای مختلف، جدای از تشویق و انگیزهبخشی، یکجور اطمینان و اعتبار بخشیدن به سطح تصویرسازی وی هم هست و در رزومه حرفهای مثل درجات تحصیلی دارای ارزش است. اما در نهایت اگر کارهایی که پس از آن انجام میدهیم، در همان سطح نباشد، آن درجه و سطح هم بیمعنا میشود؛ مثلاً پیش آمده هنرمندی کار تجربیاش را به یک نمایشگاه معتبر فرستاده و در آن پذیرفته شده ولی پس از آن نتوانسته هیچ کار چشمگیر یا در سطح کیفیت جهانی انجام بدهد یا حتی یک کتاب دیگر کار کند و عملاً آن یک بار موفقیت اتفاقی هم اعتباری به کارش نخواهد داد. در واقع استمرار و بالاتر بردن سطح کیفی کار است که مهم است وگرنه جشنواره فقط یک امکان بیشتر برای دیده شدن تصویرسازی است و در نهایت، آنچه دیده میشود، مهمتر است از مقداری که دیده میشود یا به آن توجه میشود؛ که این دیده شدن را میشود از راههای حرفهای دیگر هم کسب کرد.
نمایشگاههای بینالمللی چه میزان در بالا بردن کیفیت کار تصویرگران مؤثرند؟
به نظر من نمایشگاههای بینالمللی با انتخابهای مشخص به مسیر تصویرسازی جهت میدهند. همین طور خیلی از آنها برای تشویق تصویرسازیهایی سرمایهگذاری میکنند که شاید با وجود ارزش هنری، شانس زیادی در بازار کتاب نداشته باشند. این تشویق، به نوعی جبران آن عدم توجه بازار سرمایه هم هست.
از سوی دیگر این تبادل و دیدن جدیدترین آثار باکیفیت جهانی، برای تصویرگران و ناشران بسیار آموزنده و مفید است و با جدیدترین اتفاقهایی که در دنیای تصویرسازی رخ میدهد آشنا میشوند.
جایگاه تصویرگری ایران در جهان چگونه است؟
تصویرگرهای ایرانی امروزه از بهترین تصویرگران جهان محسوب میشوند و تقریباً در تمام جشنوارههای مهم دنیا حضور پررنگ دارند و حتی بسیاری مواقع در بین منتخبان و فینالیستها هستند. اما اگر منظور از جایگاه، فروش کتابهای تصویری ایرانی در سطح جهانی است که جواب منفی است. ما از طرفی، جهانی نبودن بسیاری از متون فارسی و مشکلات ترجمه را داریم و از طرفی تعداد ناشران تخصصی که از سطح کیفی جهانی برخوردار باشند، بسیار انگشتشمارند و این تعداد هم طبیعتاً نمیتوانند حجم بالایی از آثار باکیفیت تولید کنند. خیلی وقتها هم بهترین تصویرسازیها با کیفیت بد چاپ و کاغذ و قطع نامناسب و پخش بد به هدر میرود و ناشر هم تلاشی برای ارائه بینالمللی انجام نمیدهد. من خودم بیشتر از ۳۵ کتاب تصویرگری کردهام و چند اثرم به دلایل مختلف هرگز یا هنوز به چاپ نرسیدند و در مجموع اکنون شاید فقط بشود فقط چهار یا پنج اثرم را در بازار پیدا کرد. یا دیگر تجدید چاپ نشدهاند، یا ناشر همان باقیمانده را در آمازون به دلار میفروشد و دیگر دلش نمیآید با قیمت داخلی به دست کودکان ایرانی برساند. این شرایط داخلی واقعاً موجب ناامیدی تصویرگرهاست و این همه توانایی عملاً به خاطر نبودن امکان ارائه به هدر میرود. تعداد تصویرگران خوب ما خیلی بیشتر از امکانات و توانایی اغلب ناشران ماست و به دلیل پایبند نبودن به کپیرایت جهانی و اینکه ناشران میتوانند کتابهای خارجی را بدون پرداخت به نویسنده و تصویرگر ترجمه و چاپ کنند، حاضر به پرداخت هنرمزدی که لایق این تخصص باشد نیستند و این شرایطِ قرارداد غیرمنصفانه و پرداختهای بسیار ناچیز در مقابل زحمت کار، عملاً این حرفه را به حاشیه میبرد و فقط کسانی میتوانند به صورت تماموقت تصویرسازی کنند که برای امرار معاش متکی به حرفهشان نباشند، وگرنه یا باید تجاری و تبلیغاتی کار کنند و یا به کتابهای بازاری رو بیاورند که خب مبحث و فضای دیگری است و یا از راه تدریس تصویرسازی امرار معاش کنند.
بعضی معتقدند آثار منتخب جشنوارهها تنها برای شرکت در همین جشنوارهها تولید شده و ارتباطی با مخاطب کودک و نوجوان برقرار نمیکنند. نظر شما در این باره چیست؟
جشنوارههای مختلفی وجود دارد که بعضی از آنها بیشتر روی تکنیکهای خاص تمرکز دارند که شاید برای کتاب آموزشی و تفننی کودک مناسب نباشند ولی قطعاً از جهاتی دیگر مناسب مخاطب هستند، فقط باید در جای درست استفاده شوند و دریچهای به روی جهان هنر و فرهنگ تصویری باشند و ذخیره تصویری کودک را غنیتر کنند. البته من در کل با مسئله سلیقه مخاطب موافق نیستم؛ چون مخاطب اینجا کودک است و سطح سلیقه کودک را بیشتر اطرافیان و جامعه و آنچه محصولات فرهنگی او را تولید میکند، شکل میدهد.
در کشور ما سالهاست که بخش بزرگی از تولیدات کتاب کودک، کتابهای بیکیفیت گیشهای یا بازاری است. خیلی از ناشران در واقع تاجرانی هستند که برای درآمد بیشتر به دنبال روشهای تولید با کمترین هزینه و بیشترین سود هستند و عملاً تولیدات کتابهایشان زیر نظر متخصصان فرهنگی نیست، نویسنده برجسته ندارند و کتابهای کمحجم با متنهای ضعیف و تصویرسازی بازاری و ارزان تولید میکنند. بسیاری از خانوادهها هم که نمیتوانند قیمتهای بالای کتابهای باکیفیت را بپردازند، از همینها میخرند و از اول چشم کودکان ما به این سطح کیفی عادت میکند و زبان تصویری پیشرفتهتر و بهتری را یاد نمیگیرند که بتوانند با آن همان ارتباط را برقرار کنند.
به نظر من مشکل تصویرسازی ما، ناشران هستند وگرنه هم کارشناس، هم نویسنده و هم تصویرساز در سطح جهانی داریم، فقط ناشر ایرانی است که با کیفیت سطح جهانی بسیار انگشتشمار است که خوشبختانه من سعادت همکاری با چند تای آنها را داشتهام.
نظر شما