این مستند، تلاشهای برادر شهید برای اجازه نبش قبر و گرفتن آزمایش دی انای از برادرش را به تصویر میکشد. این مستند به کارگردانی علی تک روستا و تهیهکنندگی محسن اسلام زاده در بخش شاخههای زیتون سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد. این مستند که در مرکز مستند سوره تهیه شده، در واقع تک قصه ای از هزاران قصه چشم انتظاری خانوادههای شهدای گمنام است که تاکنون مزار فرزندانشان نامعلوم و تلاشهایشان در این راه به دلیل برخی بی توجهیها و مصائب اداری بی ثمر مانده است. علی تک روستا، ساکن روستای صالحیه است و برادر شهید. این کارگردان درباره داستان این مستند به خبرنگار ما میگوید: راوی قصه، برادر شهید نادعلی است. مستند، روایتی از خانواده شهید دهقانکار را نشان میدهد که فرزندشان مفقودالاثر شده است. شهید دهقانکار در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد به شهادت رسید، همان زمان خانواده اش به لشکر کرمانشاه مراجعه کردند و به آنها گفتند نادعلی اسیر شده است. پس از دو سال یعنی در سال ۱۳۶۹، یکی از همولایتیهای خانواده دهقانکار به نام علیاصغر تکروستا در درگیریهایی در مرز به شهادت میرسد و تشییع پیکرش را در بهشت زهرا تهران برگزار میکنند. در مراسم روز سوم او، بر حسب اتفاق، سنگ مزاری را در بهشت زهرا میبینند که رویش نوشته است: «نادعلی دهقانکار». این موضوع از طریق مردم روستا به گوش خانواده این شهید میرسد و آنان پیگیر ماجرا میشوند که شهید مدفون شده در بهشت زهرا، شهید آنهاست یا نه اما به نتیجهای نمیرسند.
او ادامه میدهد: تولید این مستند از اواسط سال ۹۸ تا اوایل سال ۹۹ انجام شد و فیلمبرداریاش حدود ۱۴ ماه طول کشید. تدوین کار هم حدود چهار، پنج ماه زمان برد. پس از مستند برادرم نادعلی، چهار مستند دیگر هم تولید کردم که مستند «بچه شمرون» از شبکه مستند پخش شد، مستند «زمان» مراحل پایانی تدوین را طی میکند و درباره جانباز آزادهای از شهرستان اندیکای خوزستان است و به نظرم فیلم موفقی خواهد شد. مستند «استراحت بماند» را آماده پخش دارم و اکنون مراحل پایانی مستند «تالاب» صالحیه را پشت سر میگذرانم.
فراقهایی که به وصال نرسید
وی میگوید: ماجرای نادعلی دهقانکار هم در صالحیه اتفاق افتاده است و نیازی نیست که برای یافتن سوژه، هزاران کیلومتر را طی کنید، اگر در یکی دو کیلومتری اطرافتان بچرخید، بهترین سوژهها را پیدا میکنید. بهنظرم یکی از موفقیتهای مستند «برادرم نادعلی» این است که صفرعلی دهقان کار را از بچگی میشناختم و به واسطه رفاقت و آشناییمان توانستم به او نزدیک شوم. صفرعلی به کسی اجازه نمیداد که از او فیلم بگیرند یا دوربینش را جلو او روشن کنند، حتی با وجود اینکه با من رفاقت داشت، مراحل پایانی تولید که خسته شده بود، میگفت لازم نیست دوربین را روشن کنید.
او معتقد است: برای ساخت مستند نیاز به تجهیزات زیادی نیست. به نظر من هرچه سوژه ملموستر باشد، بیشتر میتوان از طریق فیلم مستند با مخاطب ارتباط برقرار کرد، مثلاً من بهخاطر آشنایی قبلی که با صفرعلی دهقانکار داشتم، اجازه یافتم که به زندگی اش وارد شوم. او جلو دوربین خودش بود و فیلم بازی نمی کرد. البته سعی کردم که حضور من هم نامحسوس باشد، تمام کارها را یکنفره انجام میدادم و گروه فیلمبردار و صدابردار نداشتم.
کارگردان مستند «برادرم نادعلی» که اثرش سال گذشته در بخش مسابقه شهید آوینی و چهاردهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت اکران شد و به جشنواره ملی فجر هم راه یافت، میافزاید: داستان این مستند یکی از واقعیتهای فراموش شده جامعه است و داستان پدر و مادرهای پیری را روایت میکند که چشمانتظار شنیدن خبری از فرزندانشان هستند. در این مستند میبینیم که پدر و مادر شهید پس از سالها چشمانتظاری برای شنیدن خبری از فرزندشان فوت کردهاند. برادر شهید به دنبال پیش آمدن یک ماجرا به دنبال اثبات هویت شهید دفن شده، میگردد و برای شناسایی برادر شهیدش روانه بنیاد شهید و مراکز مسئول میشود، اما پاسخ درستی نمی گیرد. سعی کردم که در روند پیگیریهای صفرعلی هم کمترین دخالت را داشته باشم و اجازه بدهم که خودش پیش برود.
او با اشاره به اینکه خانواده شهدای مفقودالاثر رنج بسیاری را در فراق فرزندشان میکشند، یادآور میشود: پدر شهید نادعلی دهقانکار از دوری پسرش به جنون رسید، او بارها گم میشد و پیدایش میکردند، اما آخرین بار یکماه خبری از او نشد و در نهایت پیکر بیجان او را در دشت صالحیه پیدا کردند. من این اتفاقات را از نزدیک میدیدم و شاهد رنجهایی بودم که این خانواده در این مدت کشیدند. همین موضوع دغدغهای برایم شد و این سؤال به وجود آمد که چرا خانوادههای شهدای مفقودالاثر در چنین بلاتکلیفی از دنیا میروند؟
خبری در راه است
این مستندساز در پاسخ به این پرسش که با ساخت مستند «برادرم نادعلی» تلنگری که باید به مسئولان بنیاد شهید برای پیگیری دغدغههای خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران زده میشد، رقم خورد؟ میگوید: تلنگری که بابت موضوع شهید نادعلی دهقانکار باید رخ میداد، اتفاق افتاد و امیدوارم به نتیجه برسد و به زودی خبرهای خوبی را بشنویم. اصلاً رسالت مستند این است که گره از مشکلات جامعه باز کند؛ چون وظیفه هنر، همین است و اگر در این مسیر نباشد، راهش را درست نرفته است.
تک روستا درباره اینکه دوربینش سبب ایجاد حساسیت در بنیاد شهید نشده بود؟ عنوان میکند: با مجوز مرکز مستند سوره برای فیلمبرداری به بنیاد شهید رفتم، ضمن اینکه سعی کردم حضورم نامحسوس باشد؛ یعنی با یک دوربین رفتم و فقط من و صفرعلی دهقانکار بودیم حتی بعضی از صحنهها را برای اینکه پاسخگویی بدون دخالت دوربین باشد و در واقعی ترین شکل ممکنش اتفاق بیفتد، از پشت در گرفتم. فیلمهای زیادی را گرفته بودم، به طوریکه ۷۵ ساعت راش داشتم.
این مستندساز درباره اینکه این مستند میتواند در جشنواره جهانی فیلم فجر دیده شود، یادآور میشود: طی دوسالی که وارد عرصه مستندسازی شدم به این نتیجه رسیدم که جشنوارهها فقط میتوانند نشان دهند فیلمی در سطح استاندارد ساخته شده است، اینکه فیلمی جایزه بگیرد یا نگیرد، به سلیقه داورها برمی گردد و ملاکی برای خوب یا بد بودن فیلم نیست. همین که فیلم من به جشنوارههای معتبر راه پیدا کرد؛ یعنی استانداردهای لازم را داشته و همین برای من کافی است. حضور در جشنوارهها خوب است، اما جایزه گرفتن برایم ملاک نیست؛ چون به سلیقه داوران احترام میگذارم.
نظر شما