تحولات لبنان و فلسطین

برخی بر این باورند موضوع تقریب مذاهب اسلامی و تلاش برای اتحاد جهان اسلام مسئله‌ای است که طی یکی دو قرن اخیر مورد توجه قرار گرفته ‌است؛ البته این نگاه اصلاً اشتباه نیست، اما اینکه بخواهیم علمای نامدار متمایل به تقریب را در دو قرن اخیر محدود کنیم، چندان درست به نظر نمی‌رسد.

فقیهی از تبار تقریب

در بین علمای بزرگ شیعه و فقهای نامداری که پیش از این دوره زندگی کرده‌اند هم فقیه تقریبی کم نیست و فراوانند فضلایی که حاضر نشدند تن به رویکردهای سیاسی سلاطین وقت بدهند و با رویکردی ضدتقریبی، برادران ایمانی را به جنگ و نزاع با یکدیگر تشویق کنند. یکی از این بزرگان که در حرم مطهر امام رضا(ع) مدفون شده، میرمحمدحسین خاتون‌آبادی از اجله فقها و مؤلفان نامدار اواخر دوره صفویه و اوایل دوره افشاریه است. هرچند در زمان او تقریب با مفهومی که امروزه آن را می‌شناسیم، شناخته شده نبود، اما مرحوم خاتون‌آبادی در شرایطی به مباحث این حوزه ورود پیدا کرد و در برابر آن واکنش نشان داد که پادشاهان ایران و سلاطین عثمانی از اختلافات مذهبی برای پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی‌شان به‌شدت سوءاستفاده می‌کردند و آتش این فتنه موجب هجمه‌ها و کشتارهای متعدد بین طرفین شده‌ بود. در رواق امروز می‌خواهم برایتان از زندگی و اقدام‌های میرمحمدحسین خاتون‌آبادی بگویم، فقیهی که باید او را در زمره نخستین فقهای تقریبی در ۴۰۰ سال اخیر بدانیم.

مردی از تبار سیدالساجدین(ع)

نسب خاندان خاتون‌آبادی به «حسن اَفْطَس» نوه امام سجاد(ع) می‌رسد. آن‌ها ابتدا از مدینه به مشهد و سپس قم و درنهایت به اصفهان مهاجرت کردند و پس از آنکه یکی از اجداد میرمحمدحسین به دلیل شیوع طاعون در اصفهان به خاتون‌آباد، روستایی در نزدیکی این شهر کوچ کرد، به خاتون‌آبادی مشهور شدند. نسب میرمحمدحسین از طرف مادری به علامه مجلسی می‌رسید و هم او بود که به نوه دختری‌اش اجازه روایت حدیث داد؛ آن هم در زمانی که میرمحمدحسین هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. این مسئله نشان‌دهنده هوش و حافظه قوی مرحوم خاتون‌آبادی است. وی پس از فوت پدرش، به عنوان امام جمعه اصفهان برگزیده شد و همزمان وزیر مریم بیگم، عمه شاه‌سلطان حسین صفوی هم بود.

آن واقعه تلخ

خاتون‌آبادی تا سال ۱۱۳۵ق. در اصفهان حضور داشت، اما در این سال با هجوم اشرف افغان به پایتخت صفویه و سقوط این دودمان، شرایط برای ادامه حضور خاتون‌آبادی در اصفهان بسیار سخت شد؛ او را دستگیر و بدون توجه به مقام علمی و سیادتش، به سختی شکنجه کردند تا محل اموال خاندان صفوی را که از آن‌ها آگاهی داشت، فاش کند. نجات او از این مصیبت معجزه‌ای بود که بر فکر و ذهن مرحوم خاتون‌آبادی تأثیر شگرفی گذاشت؛ او در کتاب «مناقب الفضلاء» به این مسئله اشاره می‌کند که آن شکنجه‌های سخت موجب شد بیش از گذشته به مسائل اخروی توجه کند و در زهد و تهجد بیشتر بکوشد.

به همین منظور راهی خاتون‌آباد شد و گوشه عزلت گزید. در این دوران میرمحمدحسین خاتون‌آبادی جز هنگام نیاز مردم به او و برای صدور حکم شرعی و فتوا، از خلوت بیرون نمی‌آمد و زندگی خود را وقف عبادت و رسیدگی به امور مردم کرده بود.

«نه» به تکفیر مسلمانان

مرحوم خاتون‌آبادی تمام دوران هرج و مرج میان سقوط صفویه تا استقرار افشاریه را در خاتون‌آباد گذراند. در این مدت تمهیدات و کمک‌های او، مانع آسیب رسیدن به مردم آن منطقه شد و طولی نکشید آوازه زهد و فقاهت وی در گوشه و کنار کشور منتشر شد. در همین زمان بود که آتش جنگ میان نادرشاه و دولت عثمانی زبانه کشید.

عثمانی‌ها براساس سیاست‌های پیشین خود که در مقابل صفویه به کار می‌گرفتند، از علمای درباری‌شان خواستار صدور فتوا علیه شیعیان ایران شدند. نادرشاه با شنیدن این خبر تصمیم گرفت علمای شیعه را به انجام عمل متقابل وا دارد.

به همین دلیل دستور داد نامه‌ای برای میرمحمدحسین خاتون‌آبادی که از نظر جایگاه فقهی و نیز مقبولیت عمومی، فقیهی برجسته به شمار می‌آمد، بنویسند و از او بخواهند فتوایی مبنی بر تکفیر عثمانی‌ها صادر کند، اما خاتون‌آبادی تن به این کار نداد و اصرارهای نادرشاه مبنی بر پذیرش صدور این حکم به جایی نرسید. روایات تاریخی از خشم شاه بابت این مسئله حکایت می‌کنند، اما نادر به دلیل جایگاه میرمحمدحسین، جرئت تعدی نسبت به او را نداشت. اینکه آیا اتخاذ این رویکرد از سوی وی، تأثیری روی علمای مقیم سرزمین عثمانی گذاشت یا خیر، به تحقیق معلوم نیست، اما این استنکاف، یکی از افتخارات تاریخ فقاهت شیعه محسوب می‌شود. مرحوم خاتون‌آبادی در سال ۱۱۵۱ق. دارفانی را وداع گفت. پیکر او را به مشهدالرضا(ع) آوردند و در حرم مطهر ثامن‌الحجج(ع) به خاک سپردند. از آثار پرشمار میرمحمدحسین خاتون‌آبادی می‌توان به «مُنیه‌المُرید»، شرح «الرَوْضَه‌البَهِیَّه»، اثر فقهی شهیدثانی و حاشیه‌ای بر آن، حاشیه بر «مَعالِم الاصول» اثر حسن بن زین‌الدین در اصول فقه، «النَّجْم الثاقِب فی اثبات الواجب»، «مناقب الفُضلاء فی ریاض العلماء» و مقاله «فی اسماء مَن اِستبصر مِنْ علماء العامه» اشاره کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.