تحولات منطقه

۱۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۱
کد خبر: ۷۵۶۰۶۴

روزنه تحول در روابط اسلام‌آباد و کابل

میراحمدرضا مشرف، کارشناس مسائل افغانستان
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

در حالی که آینده مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان همچنان تیره و تار بوده و همین مسئله دوباره پای خلیلزاد را به منطقه باز کرده است؛ در سوی دیگر ماجرا به نظر می‌رسد چشم‌اندازی از تحول و بازنگری در روابط اسلام‌آباد و کابل پدیدار شده که هر چند هنوز مبهم و غیرقابل اتکاست، اما روزنه‌هایی از امید را برای رفع تنش‌های بلندمدت دو کشور و از آن مهم‌تر در کمک به پیشبرد صلح در افغانستان به‌وجود آورده است. آنچه در این زمینه بیش از همه جلب توجه می‌کند اظهارات عمران‌خان، نخست‌وزیر پاکستان است که از تلاش‌های کشورش برای نداشتن مداخله و اعمال نفوذ در امور افغانستان و تغییر «سیاست عمق راهبردی پاکستان در قبال افغانستان» خبر می‌دهد. «سیاست عمق راهبردی پاکستان در قبال افغانستان» که عمران‌خان از آن نام می‌برد در واقع همان راهبردی است که از تقابل سیاسی و نظامی میان پاکستان و هند و تأثیرات و پیامدهای آن بر تحولات افغانستان منشأ می‌گیرد. در توضیح این مسئله باید گفت ضعف بالقوه نظامی و کشیدگی جغرافیایی پاکستان، نظامیان این کشور را نسبت به شکست سریع و دو پاره شدن پاکستان در برابر یک تهاجم سریع از سوی هند دچار نگرانی کرده است.در این شرایط هر گونه نفوذ و یا سلطه اسلام‌آباد بر افغانستان و یا حتی وجود یک دولت دوستدار پاکستان در کابل می‌تواند عقبه نظامی و راهبردی خوبی برای این کشور فراهم کند. از دیدگاه تحلیلگران سیاسی و نظامی، عملکرد و سیاست‌های پاکستان در قبال افغانستان در چند دهه اخیر(دست‌کم از زمان حکومت نظامی ضیاالحق) و به‌ویژه حمایت این کشور از طالبان، کاملاً متأثر از همین موضوع بوده است.

اما اکنون عمران‌خان مدعی تجدیدنظر اسلام‌آباد در این راهبرد سنتی شده است. با در نظر گرفتن این مهم که روابط اسلام‌آباد و دهلی‌نو همچنان پر تنش دنبال می‌شود و از سوی دیگر نظامیان نیز همچون گذشته در رأس هرم قدرت پاکستان قرار دارند، تصور نمی‌شود تغییری بنیادین در این زمینه رخ داده باشد؛ به‌ویژه اینکه نخست‌وزیر و مقام‌های سیاسی پاکستان دو سال پیش نیز چنین ادعاهایی را مطرح کرده بودند. در مقابل می‌توان این گونه استنباط کرد آن‌ها این دگرگونی را نه در عمق راهبرد، بلکه در سطح آن دنبال می‌کنند؛ بدین معنا که برخلاف گذشته، طالبان را به عنوان تنها گروهی که قابلیت اجرای آن را دارند نمی‌بینند، بلکه دولت افغانستان و تمامی جناح‌هایی که در ضدیت با اسلام‌آباد نباشند را از چنین ظرفیتی برخوردار می‌دانند. تعبیر دقیق‌تر این دیدگاه همان است که ژنرال کیانی، فرمانده پیشین ارتش پاکستان گفته بود:«ما می‌خواهیم در افغانستان عمق راهبردی داشته باشیم،اما این به معنای کنترل افغانستان نیست. اگر ما یک افغانستان آرام، با ثبات و با روابطی دوستانه در کنار خود داشته باشیم، این امر خود به خود عمق راهبردی ما را تأمین می‌کند». به نظر می‌رسد اغلب جناح‌های سیاسی و حتی بخشی از بدنه سیاسی دولت افغانستان این رویکرد و پیام سیاسی را به خوبی درک کرده‌اند. ملاقات‌های متعدد سیاستمداران افغانستان با مقام‌های پاکستانی، برگزاری نشست مجازی سه‌جانبه وزیران خارجه چین، پاکستان و افغانستان، اظهارات اخیر حنیف اتمر وزیر خارجه دولت کابل در مورد ضرورت همکاری با پاکستان و در نهایت تلاش وی برای کمرنگ ساختن پیامدهای سخنان ضد پاکستانی حمدالله محب مشاور امنیت ملی را می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. اما پیشرفت بیشتر همکاری میان دو طرف به‌طورقطع مستلزم این خواهد بود که مقام‌های کابل برخلاف میل باطنی‌شان در روابط با هندوستان تجدید نظر اساسی داشته و از دهلی‌نو فاصله بگیرند؛ اقدامی که با در نظر گرفتن منافع چندجانبه آن در تضعیف موقعیت طالبان و کمک به استقرار صلح و ثبات در افغانستان، عاقلانه خواهد بود. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.