تحولات منطقه

به اعتقاد یاحقی، انجمن ادبی قهرمان پس از انجمن ادبی فرخ مهمترین انجمن ادبی تأثیرگذار در خراسان بود که هنوز هم برگزار می‌شود و پس از هشت سال از مرگ قهرمان، همچنان روح ادبی‌ او در خراسان جاری است و بر شعر امروز خراسان حاکمیت دارد.

محمد قهرمان، سلطان غزل خراسان است/روح ادبی‌ قهرمان همچنان بر شعر امروز خراسان حاکمیت دارد
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، «محمد قهرمان» پژوهشگر، مصحح و شاعر برجسته از چهره‌های ماندگار و بنام شعر و ادبیات فارسی در خراسان به شمار می‌آید و تاثیرات او بر پهنه ادبیات غیرقابل انکار است، چنان که دوستداران و نزدیکانش او را «سلطان غزل خراسان» می‌خوانند و محمدرضا شفیعی کدکنی در وصف او می‌گوید، حتی ملک‌الشعرای بهار، آن خصوصیت یک شاعر محلّی را به ‌صورت کامل ـ آن گونه که قهرمان دارد ـ ندارد.

اگرچه او در دانشکده حقوق درس خوانده اما تقدیر او در ادبیات مقدر شد و آسمان بیکران شعر او را چون ستاره‌ای درخشان بر پهنه خود نشاند. این شاعر خراسانی در کارنامه خود تألیفات ارزشمندی همچون مجموعه‌های شعر و تصحیح و چاپ چند دیوان از شاعران را دارد. قهرمان شاید بیش از همه از صائب تأثیر پذیرفت و به تبحر بسیاری در سبک هندی دست یافت، تا جایی که این مهارت و خوش ذوقی، او را تبدیل به غزلسرایی بی‌بدیل در این سبک کرده است.

امروز دهم تیرماه مصادف با تولد استاد محمد قهرمان است و به همین انگیزه با دکتر محمدجعفر یاحقی، مدیر قطب علمی فردوسی شناسی و ادبیات خراسان در دانشگاه فردوسی مشهد، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پژوهشگر و نویسنده برجسته و از دوستان نزدیک مرحوم قهرمان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

* آقای یاحقی مرحوم قهرمان چهره شاخصی در ادبیات بود و ویژگی‌هایی داشت که او را از سایر ادیبان متمایز می‌کرد. درباره خصوصیات ادبی ایشان بگویید.

آقای قهرمان دو چهره داشت، نخست چهره‌ای محقق و مصحح و دیگری چهره‌ای در شعر. در بخش شعر قهرمان شیوه صائب را انتخاب کرده بود و با او انس داشت. او دیوان شش جلدی صائب را منتشر کرده و به این شیوه شعر گفتن خو گرفته بود و با همین سلیقه شعر می‌سرود، نه خیلی پیچیده مانند بیدل و نه آن قدر ساده مانند شاعران معمول سبک هندی. در واقع ایشان به شکل متعادلی این شعر را ترکیب کرده و به صائب بسیار نزدیک بود.

دقت خیال و نکته‌پردازی‌های قهرمان در حوزه ادبیات زبانزد بود و نکته‌های خوب و باریکی را برای مضمون غزلش برمی‌گزید. او بیشتر غزل می‌گفت و می‌توان قهرمان را سلطان و قهرمان غزل خراسان دانست، اما در عین حال چندان با ادبیات معاصر و شعر نیمایی میانه‌ای نداشت.

* او با شعر نیمایی میانه‌ای نداشت اما اخوان از صمیمی‌ترین دوستانش بود.

بله. عجیب است که ایشان با اخوان ثالث و شفیعی کدکنی بسیار زیاد صمیمی بود اما اختلاف نظر و سلیقه‌شان در شعر هرگز در دوستی آنها تأثیری ایجاد نکرد. در واقع اخوان کار خودش را می‌کرد و قهرمان هم به کار خودش مشغول بود و بدون اینکه در کار هم دخالت کنند یا ایراد بگیرند دوستی پابرجایی داشتند. بنابراین این سعه صدر را از او در برخورد با ادبیات معاصر می‌دیدیم اما خیلی به آن علاقه‌ای نداشت و اگر کسی جلوی او شعر نیمایی می‌خواند خیلی خوشش نمی‌آمد.

* علیرغم صمیمیت اخوان و قهرمان چطور این همنشینی نتوانست در شعر او تاثیر بگذارد؟

موضوع دقیقاً همین است. این پارادوکسی است که می‌بینیم و نشان داده این هم‌نشینی و رفاقت در سبک شعری هیچ تأثیری نگذاشته است. البته مرحوم قهرمان یکی دو بار تفننی شعر نیمایی گفته اما خودش هم متوجه بود که کار او نیست و خیلی زود آن را کنار گذاشت و دیگر دنبالش نرفت.

اخوان هم می‌دانست که قهرمان خداوندگار غزل است و در این حوزه‌ها با یکدیگر اصطحکاکی نداشتند.

* شاخصه غزلسرایی مرحوم قهرمان چه بود که اینقدر در میان محققان و اهل ادب مورد توجه بود؟

غزل مرحوم قهرمان، غزل متعادل و دلپذیری است و از نظر مضمونی همان حال و هوای شاعران سبک هندی و صائب را دارد؛ یعنی کمی ناامیدی، دلزدگی و سرخوردگی از زندگی در آن دیده می‌شود و مضمون‌پردازی در این زمینه ویژگی غزل قهرمان است. بنابراین از این جهت بسیار شاخص است و شاید کمتر کسی در روزگار ما چنین جایگاهی داشته باشد. البته سایه و رهی معیری غزل‌های خوبی گفته‌اند اما صرف‌نظر از این افراد درجه یک، قهرمان ممتاز و شاخص بود و در خراسان هم که بدون تردید بی‌رقیب است و در شعر هیچ کس به پای او نمی‌رسد.

* جایی از شما نقل شده که معتقدید مرحوم قهرمان در سبک هندی حتی از صائب هم بهتر شعر می‌سروده است.

گاهی برخی ابیات و غزلیات قهرمان گزیده‌تر و دستچین‌تر از صائب است. صائب در کنار ابیات زرین، فراز و فرود زیادی دارد و چون شاید حجم آثارش زیاد است آن ابیات زرین گم می‌شود، اما قهرمان به نسبت حجم غزل‌هایش ابیات درخشانی دارد، مضمون‌های دقیق و کنجکاوانه‌ای که حتی در شعر صائب هم کمتر دیده می‌شود.

* سبک هندی سرشار از ظرایف و ریزه کاری‌هایی است که شاید گاهی از نظر دور بماند، قهرمان چقدر به این ویژگی سبک هندی مسلط بود؟

خیلی زیاد! او شعر و غزل سبک هندی بسیار خوانده بود و آن را می‌شناخت. هر بیتی که ما می‌خواندیم می‌دانست برای چه شاعری است و حتی اگر حضور ذهن هم نداشت می‌توانست به درستی حدس بزند و این به دلیل آشنایی ویژه‌ای بود که با این سبک پیدا کرده بود. او صدای شعر شاعران را می‌شناخت و از این جهت کارش ممتاز بود.

البته یک کار خوب دیگری هم که قهرمان انجام داده این است که از بین غزلیات سبک هندی بهترین‌ها را انتخاب و در کتابی منتشر کرده و به نوعی عصاره سبک هندی را از دیوان‌ها و تذکره‌های مختلف بیرون کشیده و در آن کتاب چاپ کرده است و از این جهت هم مسلط شده بود.

* عمده فعالیت ایشان در سبک هندی بود؛ اما آیا به سبک‌های دیگر هم ورود کرده‌اند؟

او در سبک‌های دیگر هم صاحب نظر بود و آنها را می‌شناخت. او سبک  خراسانی و عراقی می‌دانست اما تمرکزش روی غزل و سبک هندی بود و قالب‌های دیگر شعری را امتحان نکرد، اما این اواخر رباعی هم می‌گفت و در سال‌های آخر عمرش که ارتباطی با هم داشتیم به رباعی روی آورده بود و اتفاقاً مجموعه رباعیاتش هم چاپ شده و این هم بسیار مهم است.

در واقع مرحوم قهرمان پس از غزل طرف رباعی آمد اما به نظرم درخشش او در غزل بیشتر بود زیرا رباعی مدعیان بسیاری دارد و ممکن است اهمیت قهرمان به اندازه آنها نباشد، اما غزلش ممتاز است.

* به نظر شما این چرخشی که در اواخر عمر از غزل به رباعی داشت نتیجه چه تأثیرات روحی در او بود؟

به نظرم چرخش نبود. بیشتر تفننی به رباعی پرداخته بود و در حدود ۴ هزار رباعی گفته است و همزمان غزل هم می‌گفت. رباعی چون کوتاه است و در فرصت‌های اندک سروده می‌شود ایشان هم از این فرصت‌ها استفاده کرده است.

* آقای یاحقی مرحوم قهرمان چقدر میان صاحبان سبک هندی به ویژه در خارج از کشور شناخته شده است؟

در هندوستان دانشمندان و افرادی که با شعر سبک هندی سروکار دارند او را می‌شناسند. همچنین در افغانستان تا حد زیادی شناخته شده است، البته مردم در پاکستان و افغانستان بیشتر با بیدل مأنوس هستند و صائب را نمی‌پسندند و به همان نسبت که به بیدل نزدیک هستند از قهرمان هم دورترند. اما در خود هندوستان کسانی که شعر می‌گویند با کارهای قهرمان آشنا هستند.

نکته مهم دیگر این است که شاید در ایران نیز همه او را نشناسند و در همین خراسان نیز ممکن است همه به درستی با او آشنا نباشند چرا که کار او بیشتر تخصصی است و کسانی که در حوزه خاصی فعالیت می‌کنند با او آشنا هستند و اشعار او مانند سعدی و حافظ عمومی نیست.

* با این اوصاف اشعار مرحوم قهرمان چه تأثیراتی روی شعر امروز گذاشته است، آیا این تأثیر به طور محسوس دیده می‌شود؟

به یک عبارتی بله. قهرمان یک انجمن ادبی داشت که پس از مرگش هم همچنان آن را حفظ کردیم و عصرهای سه شنبه آن را دنبال می‌کنیم. در زمان خودش و ۵۰ سال پیش از مرگش این جلسات را در منزلش دایر کرده بود و شاعران زیادی در مکتب و انجمن ادبی قهرمان تربیت شدند، شعر خواندند و تکامل پیدا کردند و مطرح شدند. این تأثیر بسیار مهمی است و می‌توان گفت انجمن ادبی قهرمان پس از انجمن ادبی فرخ مهمترین انجمن ادبی تاثیرگذار در خراسان بود که هنوز هم این اعتبار نتیجه تاثیر حضور اوست و ما با عنوان انجمن ادبی قهرمان آن را برگزار می‌کنیم و در حال حاضر نیز از طریق فضای مجازی برگزار می‌شود و طیف جوانی پس از انتقال این جلسات به فضای مجازی جذب آن شدند و این خیلی امیدبخش است و در آینده درخشش خاصی خواهد داشت. البته نمی‌خواهم بگویم همه ارزش شعر شاعران از انجمن ادبی قهرمان است اما در تربیت و تشویق آنها بسیار مؤثر است و باید بگویم هنوز که هشت سال از مرگ قهرمان می‌گذرد همچنان روح ادبی‌ او در خراسان جاری است و بر شعر امروز خراسان حاکمیت دارد.

* شما با مرحوم قهرمان زمان زیادی را گذرانده‌اید. خاطره‌ای از ایشان هم برایمان بگویید.

من سفرها و دیدارهای متعددی با مرحوم قهرمان داشتم و در منزل ایشان افراد زیادی را می‌دیدم که همه اینها خاطره است. افرادی مانند اخوان، شفیعی کدکنی و دانشمندان بزرگی به خراسان و منزل ایشان می‌آمدند و بسیاری از شخصیت‌ها را اولین بار من در منزل ایشان می‌دیدم.

در سال‌های اخیر یک گردهمایی پنج شش نفری شاهنامه‌خوانی با مرحوم قهرمان داشتیم که در منزل همکاران و عمدتاً منزل دکتر احمد علوی برگزار می‌شد و چون خانه ما به خانه قهرمان نزدیک‌تر بود دنبال ایشان می‌رفتم. هربار که سوار ماشین می‌شد می‌گفت دیشب باز رباعی گفتم و با شوق و ذوقی بسیار آن را برای من می‌خواند. قهرمان می‌گفت صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم و در حیاط قدم می‌زنم این رباعی‌ها به ذهنم می‌رسد و یادداشتشان می‌کنم. او شوق خاصی برای رباعی داشت و من خوشحال بودم که افق تازه‌ای در شعر قهرمان پیدا شده بود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.