روی جمعیت ۶۰۰ میلیون نفری اسپانیولیزبان این منطقه دست میگذارد و آن را یک ظرفیت عظیم برای تبلیغ اسلامی میخواند. از فطرتهای پاک و قلبهای حاصلخیز مردمی حرف میزند که کافی است بذر محبت اهل بیت(ع) به آنها برسد.
از این صحبت میکند که امکاناتمان کم است ولی نسبت به ابزار و امکانات خیلی پیش آمدهایم که همهاش به برکت اهل بیت(ع) است. از ظهور میگوید و هدف نهایی که باید برای رسیدن به آن، دل خیلیها را به اسلام پیوند زد. وقتی از او میپرسم مردم چقدر به تشیع اقبال نشان میدهند، جواب میدهد: حرف اهل بیت(ع) مثل مرهم روی قلبهای پرجراحت و خستهشان مینشیند و زندهشان میکند.
حجت الاسلام روحالله ماهری یک دهه است در آمریکای لاتین و به گفته خودش در پنج کشور از ۲۳ کشور این منطقه در حال تبلیغ اسلام است و طلبه تربیت میکند. الان ۱۴ طلبه در حال آموزش دارد که البته بهعلت کرونا درسهایشان را به صورت مجازی پیگیری میکند. این روزها همهاش در حال تولید محتوا برای دروس طلاب است تا عقب نیفتند.
لابهلای گفتوگو، از وضعیت دیپلماسی عمومی نهادهای رسمی هم گله میکند که تمام ظرفیتشان را پای کار نمیآورند و برای فضای بهشدت آماده و حاضر این مناطق آماده نیستند. سفیری را مثال میزند که سه سال در این کشورها حضور داشته ولی زبان یاد نگرفته و حتی نام شهرهای بزرگ آن کشور را نیز تاکنون نشنیده است. خاطراتی از دیدار با سفیری را وسط میکشد که از سیستمهای امنیتی آن کشور وحشت زده است و با احتیاط تمام کار انجام میدهد. در ادامه شرح این گفتوگو را میخوانید.
جناب ماهری، جامعه مخاطب تبلیغ شما چه کسانی هستند؟
بیشتر کار ما با بومیان است و آنها در درجه نخست اولویت ما هستند. بعضاً ما خودمان مرکز داریم و بعضی اوقات نیز با لبنانیها همکاری میکنیم یعنی آنها مراکزی دارند و ما یک گوشه از آن را برای بومیان مورد استفاده قرار میدهیم. در کنار مراکز، بحث دانشگاهها، مدارس، کلیساها و همایشهای بین ادیانی است. این همایشهای بین ادیانی یا بهطور رسمی توسط دولت برگزار میشود و یا غیررسمی و برگزارکننده آنها نمایندگان ادیان است و در آنها نمایندگان ادیان با یکدیگر گفتوگو میکنند. موضوع دیگری نیز که بهتازگی آغاز شده، بحث حوزههای علمیه و مدارس اسلامی است. مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان قبلاً بوده ولی با حوزه مدرسه اسلامی فرق میکند، چرا که هم مسلمانان و هم غیرمسلمانان به آن مدارس میروند ولی مدرسه اسلامی و حوزه علمیه برای تربیت طلبه است.
کلاً مسلمانهای بومی آمریکای لاتین تازه مسلمان هستند، بالطبع در حوزه هم تازه مسلمانها حضور دارند. بنابراین خیلی حساب طولانی مدتی برای آنها باز نمیکنیم. اول کوتاه مدت است پس از چند دوره کوتاه مدت، از بین آنها گزینش میشود و برای طولانی مدت ثبتنام میشوند.
با توجه به کرونا و گسترش استفاده از فضای مجازی، چطور از این ظرفیت استفاده میکنید؟
این قضیه پیش از کرونا آغاز شده است. اگر چه دسترسی درفضای مجازی راحت است و میتوانید در وسعت بالا کار کنید ولی سطح کار نمیتواند بالا باشد. وقتی وارد فضای خارجی میشوید برای نمونه در آمریکای لاتین با ۲۳ کشور روبهرو هستید و به تبع آن، ۲۳ فرهنگ مختلف وجود دارد که هر کدام تمدن و تاریخ متفاوت دارند. نخستین سفر خودم به آمریکای مرکزی بود. وقتی به آنجا رفتم دیدم کاملاً با آنچه خواندهام متفاوت است. کاملاً سردرگم شده بودم. چون چیزهایی که خوانده بودم در خصوص آمریکای جنوبی بود ولی اینجا آمریکای مرکزی بود. به همین خاطر دوباره یک سال در مورد آمریکای مرکزی مطالعه کردم. با توجه به اینکه تمدن اینها با یکدیگر فرق میکند مسیحیت که به آنجا رفته نیز خود را با تمدن آنجا سازگار کرده است.
پس میخواهید بگویید نمیتوان نسخه واحدی برای همه پیچید؛ این یک چالش نیست؟
نه، نمیتوان به آن چالش گفت. تفاوت فرهنگی چالش درست نمیکند بلکه میخواهم بگویم برای این تعداد فرهنگ با این تکثر فرهنگی باید محتوای تبلیغی داشته باشید.
زمانی که با این تکثر فرهنگی که این کشورها دارند بخواهید یک کلاس واحد برگزار کنید فقط برخی مفاهیم تا سطح مشخصی را انتقال میدهید و نمیتوانید عمق ببخشید. چرا؟ چون باید مخاطبتان را بشناسید. وقتی کل فرهنگ آنها متفاوت است میتوانید یک حرفی را راحت درجایی بزنید ولی در جای دیگر نمیتوانید.
پس میخواهم عرض کنم فضای مجازی بسیار خوب و گسترهاش زیاد است ولی تا یک سطحی میتواند برود و از آن سطح به بعد دیگر نمیتواند پیشروی کند. با فضای مجازی میشود به طلبه علومی را یاد داد ولی دیگر طلبه تربیت نمیشود و صرفاً معلوماتی را منتقل میکنید.
طلبه باید استادش را ببیند و با او زندگی کند که اینها در فضای مجازی قابل ارائه نیست.
نگاه مردم آمریکای لاتین به تبلیغ شما و پذیرش معنویت آنها چگونه است؟
آمریکای لاتین مثل اروپا نیست. اروپاییها به ما از بالا نگاه میکنند و دیدشان از بالا به پایین است ولی آمریکای لاتین اینگونه نیست. اگر از پایین نگاه نکنند حداقلش این است که زاویه دیدشان مساوی است، بنابراین تعاملشان با ما خوب است.
بحث بعدی اینکه در آمریکای لاتین میگویند تبلیغ دین آزاد است هر چند دین رسمیشان کاتولیک است. کاتولیک نیز پس از کریستف کلمب در این ۵۰۰ سال آنقدر پیشرفت کرده که پاپ فرانسیس از آرژانتین است.
البته بحران معنویت در آنجا بهشدت زیاد است و برای اینکه این مسئله را جمع و جور کنند دین را آزاد گذاشتهاند.
به هر حال دین داشتن بهتر از بیدینی است. به همین خاطر فضا را باز گذاشتهاند و از هر دینی که تصورش را کنید در آنجا فعالیت میکنند. از شرق آسیا، بودایی و برهمایی و شینتو و اینها تا دینهای آفریقایی و همچنین ادیان ابراهیمی از کشورهای مختلف در آنجا فعالیت میکنند.
به هر حال دیدشان این است که همه فعال باشند؛ میخواهند جوانی که به خاطر پاسخگو نبودن دینش و کلیسا به نیازهایش از دین فعلی خود جدا شده بیدین نباشد و به جایی وابسته باشد. این سبب شده آنها به دنبال حقیقت و دینی باشند که به آن چنگ بزنند. برای همین وقتی صحبت میکنید راحت پذیرا هستند. درحقیقت مانند زمین بایر حاصلخیزی است که فقط کافی است بذر بپاشید. اگر افراد را ببینید -که این در مجازی میسر نیست- میسنجید باتوجه به حالتی که فرد دارد چه چیزی از دین را ارائه دهید. وقتی اینکار را کردید آنقدر راحت قبول میکند که ما باور نمیکنیم یکنفر به این راحتی مسلمان شود.
در رقابت با این ایدههای تبلیغی ما کجا هستیم؟
اگر بخواهیم نسبت به امکانات بسنجیم ما خیلی جلو هستیم اما نسبت به هدف عقبایم. هدف این است کل دنیا برای ظهور امام زمان(عج) آماده شود. ما بنابر این اعتقاد باید جهان را آماده کنیم. عربستان میآید و مسجد ابراهیم را در کاراکاس میسازد که زمینش ۵ هزار متر است؛ از طرف صهیونیستها نیز حمایت میشود. مسجدی ساخته که منارهاش ۱۱۳ متر است. یک مسجد در سه طبقه که چندصد نفر میتوانند در آن نماز بخوانند. مدرسهای دارد که ۳۰۰ نفر میتوانند در آن تحصیل کنند.
بیشتر مدارس و مساجد آنها تکمیل است ولی با همه این امکانات ما جلوتر هستیم. مسئله این است آنها هیچکدام زبان اسپانیایی پرتغالی بلد نیستند. اینها محدود به همین جامعه عرب و برخی تازه مسلمانها هستند و نمیتوانند با بقیه زیاد ارتباط بگیرند، برای همین نمیتوانند وارد اجتماع و دانشگاه شوند و با بدنه آن جامعه ارتباط برقرار کنند.
وقتی زبان بلد نباشید نمیتوانید فرهنگ آنجا را بشناسید. دوستان ما همه زبان بلدند و زبان میخوانند و در حین خواندن زبان، دین و فرهنگ آنها را یاد میگیرند.
از یک طرف شما وهابیت خشک و خشن و از یک طرف شیعه لطیف مفرح را دارید. چون دین و فرهنگ او را میشناسید بالطبع میدانید دردش چیست و دوای آن را از فرهنگ اهل بیت(ع) میگیرید و میبینید خیلی خوب هم میگیرد.
نظر شما