قدس آنلاین: «در ارتفاع شانه‌هایت برف می‌بارد» مجموعه‌ای است از شعرهای سپید پروین سلاجقه که انتشارات سیب سرخ به تازگی آن را منتشر کرده است.

احتمالاً علاقه‌مندان پیگیر ادبیات نام پروین سلاجقه را به عنوان یک پژوهشگر و استاد ادبیات دانشگاه بیشتر می‌شناسند ‌اما او از آن جمله ادبیات خوانده‌هایی است که به وجه خلاقه ادبیات یعنی شعر و داستان نیز توجه دارد و چند مجموعه شعر و داستان از او منتشر شده است.

اگر بخواهیم درون‌مایه اصلی شعرهای سلاجقه را مشخص کنیم باید گفت وجه اصلی سروده‌های او عاشقانه است ‌اما میان عاشقانه‌های این مجموعه با بیشتر شعرهایی که به عنوان شعر عاشقانه در روزگار ما رواج دارد، تفاوت‌هایی بنیادین وجود دارد. عاشقانه‌هایی که از بیشتر شاعران‌ امروز منتشر می‌شود، بر وجه عاطفی و احساسی تکیه دارد. عاشقانه‌های ‌امروز سعی دارد هر چه بیشتر از مفهوم ذهنی، کلی و تقدیس شده عشق، تقدس‌زدایی کند و آن را به زمینی و عینی‌ترین شکل ممکن به نمایش درآورد. در حقیقت شعر عاشقانه‌ امروز ما بر پشتوانه این شعار استوار است که عشق باید رابطه‌ای میان دو انسان باشد که در همین دوران روی کره زمین زندگی می‌کنند، با همه عیب و علت‌هایی که یک نفر انسان زمینی می‌تواند داشته باشد. ‌اما در شعر سلاجقه، شاعر دقیقاً بر عکس این جریان حرکت می‌کند.

او با زبانی تشخص یافته (برخلاف زبان رایج شعر عاشقانه ما) با مخاطب شعرهایش روبه‌رو می‌شود.

در شعرهای سلاجقه، رابطه انسان با انسان به رابطه انسان با فراانسان تبدیل می‌شود. او برخلاف بیشتر شاعران معاصر که قصد دارند معشوق را هر چه بیشتر زمینی و در دسترس قرار دهند، سعی دارد مفهوم عشق و وجود معشوق را از مرزهای معاصر بودن رد کند و به آن وجه اسطوره‌ای و دسترسی‌ناپذیر دهد، چیزی به قول خودش «پیشامتنی»:

تو را پیش از نخستین نشانه هر موجود دوست داشته‌ام

یا:

تو را پیش از من/ مادرانم در خواب دیده بودند/ پس در گوشم/ تفسیری خیالی از شمایل تو خواندند

در روزگار ناامیدی، تلخی، ویروس و وفور مرگ، نسخه‌ای که شاعر برای بازگشت‌ امید و نور به دنیا می‌پیچد، بازگشت به چنین عشقی است، عشقی که گرمای آن را مادران نسل به نسل به فرزندانشان منتقل کنند و به زندگی‌های سرد، گرما بدهد. عشقی که نه در کف خیابان بلکه در افسانه‌ها، اسطوره‌ها و باورها زنده باشد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.