فرشته زمانی خود را در حصار گالریها محدود نکرده و به هنر محیطی علاقهمند است؛ هنری آمیخته با سنگ، خاک و شاخه درخت. از کار در طبیعت و سطح شهر در کنار مردم به شدت لذت میبرد. ۱۰ سال است در حوزه المانها، رویدادهای هنری شهری و گرافیتی (نقاشی دیواری) فعالیت میکند و دستی هم بر آتش عکاسی دارد. باورش این است که نمیتوان این هنرها را از یکدیگر جدا کرد. هر کدام را جزئی از یک کل واحد میداند که همان هنر شهری است.

 شنیدن صدای مردم روی دیوارهای شهر

فرشته زمانی دانشآموخته رشته نقاشی از دانشکده هنر تهران در مقطع کارشناسی ارشد است. گفتوگوی ما را با این هنرمند درباره  هنرهای محیطی بخوانید.

چطور شد به هنر محیطی علاقه پیدا کردید، درباره این هنر بیشتر توضیح دهید.

از سنین نوجوانی به حوزه هنر علاقه پیدا کردم و به هنرستان رفتم. در دوره کارشناسی، استادم احمد نادعلیان تأثیر فراوانی بر من گذاشت. ایشان از فضاهای هنری محدود بیزار بود و من هم کار حرفه‌ای در حوزه هنر محیطی را از او آموختم. به کار هنر در طبیعت که مشارکت با مخاطب را به دنبال دارد، بسیار علاقه‌مندم.

یکی از ویژگی‌های کار در فضای طبیعت و هنر محیطی، برقراری تعامل و ارتباط میان هنرمند، اثر هنری و مخاطب است. جشنواره پاییز برگ را به همین شیوه برگزار کردم.

در این جشنواره در مدت سه روز هنرمند با مواد اولیه میرا (از بین رفتنی) به خلق اثر می‌پرداخت و به دلیل تعامل ایجاد شده، بخشی از کار نیز توسط مخاطب انجام می‌شد. این برقراری ارتباط، موضوعی است که ما در تمام آثار ماندگار و میرا به شدت به آن نیازمندیم و هنگامی که مخاطب فرایند خلق اثر را می‌بیند، بسیار برایش جذاب خواهد بود.

در نقاشی دیواری مشارکت با مخاطب چگونه اتفاق می‌افتد؟

 اگرچه در نقاشی دیواری هم مخاطب، فرایند خلق اثر را می‌بیند، اما در آثار تعاملی و اینتراکتیو، مخاطب می‌تواند در تغییر خروجی کار نقش بازی کند و اثر هنرمند در این تعامل به دلیل آمیختگی میان هنرمند و مخاطب، به هنری تعاملی تبدیل می‌شود.

در این فضا بارش ایده صورت گرفته و نیازهای مخاطب هم می‌تواند در خروجی نهایی کار، در نظر گرفته شود، البته این مسئله بسیار ایده‌آل است اما دست‌کم در آثار میرا دور از دسترس نیست و حس تعلق خاطری که به مخاطب می‌دهد بسیار اثرگذار است.

یک هنرمند گرافیتی معمولاً با چه مسائل و مشکلاتی روبه‌رو می‌شود؟

 یکی از مشکلات همیشگی ما، نبود مراقبت از آثار خلق شده است. برخی از آثار ما در کمتر از یک سال با تخریب دیوار، عدم مراقبت و دلایل سلیقه‌ای از بین می‌رود.

به نظر من راهکار آن شناسنامه‌دار شدن آثار است تا از این طریق به عنوان املاک شهر شمرده شده و مورد مراقبت قرار بگیرند.

لازم است پیش از اکران چنین آثاری، تحقیقات لازم روی ساختمان‌های مورد نظر انجام و تخریب‌های احتمالی در نظر گرفته شود، در غیر این صورت نه تنها ارزش اثر هنری از بین می‌رود بلکه دیگر نمی‌توان انتظار داشت به واسطه نقاشی دیواری، در ذهن مخاطب، هویت‌بخشی اتفاق بیفتد.

گرافیتی یا نقاشی دیواری ریشه در کجا دارد؟

 نقاشی دیواری در دنیا، وامدار هنرمند مرموز انگلیسی به نام «بنکسی» است که هنر خود را با رویکرد ضد سرمایه‌داری آغاز و در کارش از یک کاراکتر موش برای اجرای ایده‌ها و مفاهیم ضد سرمایه‌داری‌اش استفاده می‌کند.

این هنر ماهیت اعتراضی دارد و اگر این ماهیت را از آن بگیریم، دیگر تعریفی ندارد. هنرمندان گرافیتی در همه جای دنیا ترجیح می‌دهند ناشناخته باقی بمانند و معمولاً با دولت‌ها دچار مشکل می‌شوند چون ذات این هنر اعتراضی است و قرار است مسائلی را مطرح کند که از راه‌های قانونی نمی‌توان به آن‌ها پرداخت.

بنکسی اسم مستعار این هنرمند است و هنوز کسی هویت واقعی او را نمی‌شناسد. او فلسطین و غزه را موضوع برخی از کارهایش قرار داده، از جمله کارهای معروف او نقاشی‌هایش روی دیوار غزه است که تأثیر بسیاری روی مخاطب داشته است. یکی از کارهایش استفاده از سایه برج نگهبانی اسرائیلی است که روی دیوار غزه افتاده که بنکسی این سایه را تبدیل به تاب گردانی کرده که چند کودک در حال تاب‌بازی هستند.

با توجه به اینکه ماهیت این هنر اعتراضی است و باید در راستای مطالبات عمومی مردم و آگاهی حرکت کند در کشور ما، چقدر به این سمت حرکت کرده است؟

 در کشور ما هم نقاشی دیواری در قالب اعتراضی حرکت کرده و در حال انجام است ولی به صورت محدود و در برخی موضوعات خاص مثل موضوعات محیط زیست. به عنوان مثال یکی از کارهای من با عنوان یوز ایرانی در حال انقراض در منطقه دلاوران مشهد اکران شد که ماهیت کاملاً اعتراضی داشت یا سال گذشته که نقاشی دیواری با موضوع قدردانی از کادر درمان و مدافعان سلامت داشتم. ولی به هر حال طبیعی است که در تمام موضوعات نمی‌توان کار کرد و هنوز ظرفیت آن ایجاد نشده است.

در بین سوژه‌هایی که تاکنون کار کردید نسبت به کدام سوژه حس بهتری داشتید و یا از مردم، بازخورد بهتری گرفتید؟

 من به سوژه‌های محیط زیستی علاقه دارم و کاری که درباره انقراض یوز ایرانی و گوزن زرد در مشهد انجام دادم را خیلی دوست داشتم.

آیا یک هنرمند در شرایط فعلی می‌تواند از مسیر هنرش ارتزاق کند؟

برای من به عنوان یک هنرمند، دیده شدن هنرم توسط مردم از هر چیزی مهم‌تر است و یکی از دلایل علاقه من به کارهای هنری شهری این است که مخاطب آن، جامعه وسیعی از مردم را شامل می‌شود و دقیقاً جامعه هدفم، کار من را می‌بینند و این بسیار ارزشمند است ولی در گالری‌ها مخاطب معمولاً معدود و از میان همان جامعه هنری است. به لحاظ مالی هم هنرمندان این حوزه با وجود سختی‌های فراوانش، اغلب راضی هستند.

در خصوص ارتباط گرافیت با هنرهای جدید صحبت کنید.

 گرافیتی با هنر معاصر در ارتباط است و در حال حاضر آثار هنرمندان نیز تحت تأثیر موضوعاتی چون نژادپرستی، جنگ، نظام‌های سرمایه‌داری و تبعیض نژادی قرار دارد و این موضوعات در آثارشان کاملاً مشهود است و گرافیتی هم به دلیل همان ماهیت اعتراضی، برآمده از همان اتفاق‌هاست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.