فلسفه نامگذاری بیست و پنجمین روز از ماه ذیالحجه به روز خانواده چیست؟
بنابر نقل تاریخ، امام حسن و امام حسین(ع) بیمار شدند و اعضای خانواده نذر کردند اگر آن حضرات(ع) بهبود یابند سه روز روزه بگیرند. چنین شد و همگی روزه گرفتند. در روز نخست هنگام افطار دقالباب شد و مسکینی سؤال کرد (مسکین از فقیر دردمندتر و زمینگیر است و نمیتواند فقر خود را پنهان کند). اهل بیت رسول خدا(ص) افطار خویش را به مسکین بخشیدند و خود با آب افطار کردند! روز دوم نیز هنگام افطار چنین شد و این بار یتیمی از آنها تقاضای کمک کرد و آن حضرات(ع) افطار خویش را به آن یتیم ایثار کردند (ایثار بالاترین مرتبه در مکارم اخلاق است که فرد آنچه را برای خود ضروری است به دیگری میبخشد)... در روز سوم نیز آن حضرات(ع) قصد روزه کردند در حالی که دو روز با آب افطار کرده بودند و این بار در هنگام افطار اسیری دقالباب کرد... (بر اساس قوانین حقوقی اسلام وقتی فردی در جنگ اسیر میشود در بین مسلمین زندگی میکند و تحت نظر آنها رشد مادی و معنوی مییابد)، این بار نیز اهل بیت(ع) ایثارگرانه افطارشان را به اسیر بخشیدند و باز با آب افطار کردند!
به تعبیر من آسمان تاب نیاورد و در پی چنین ایثار و بخششی سوره مبارکه انسان (هل اتی) نازل شد و فرمود: «و هم بر دوستی او (یعنی خدا) به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام میدهند» این تعبیر «عَلَیٰ حُبِّهِ» یعنی آنها به خاطر محبتی که به خدا داشتند، دست خدا را میدیدند و آن طعام و غذاها را به خدا بخشیدند.
این واقعه چه فضیلتی از فضائل اهل بیت(ع) را آشکار و چه آموزههای مهمی را به خانوادهها عرضه میکند؟
این واقعه از بزرگترین فضائل اهل بیت(ع) است که نشان میدهد آن بزرگواران چقدر اهل ایثار هستند و چگونه دیگران را بر خود ترجیح میدهند، در حالیکه خود سخت به آن امکان مالی نیاز دارند. این نه تنها ثبت تاریخ است بلکه برای همه ابنای بشر الگو شد تا آنها که طالب ایثارگری هستند، مدلی فوقالعاده موفق و شگفتانگیز و قابل اقتدا در اختیار داشته باشند. چنانکه در دوران دفاع مقدس وقتی دشمن حمله شیمیایی میکرد رزمندگان ماسکشان را با آنکه بهشدت به آن محتاج بودند به دوستان و همرزمانشان میدادند. این رفتارها برگرفته از آموزههای اهل بیتی است که در دیگر جنگها دیده نمیشود.
مهمترین آموزه این واقعه که میتواند ضامن بقا و دوام پیوندهای خانوادگی باشد، چیست؟
بهترین نوع خانواده، خانوادهای است که بین اعضای آن انسجام برقرار باشد؛ چنین خانوادهای مستحکم و دارای یگانگی و هماهنگی و همدلی است. این واقعهای که رخ داد سبب شد ۲۵ ذیالحجه روز خانواده نام گیرد چون همه کعبه آمال ما در ایجاد خانواده، استحکام آن است. اهل بیت(ع) در این واقعه نشان دادند با هم همدل و همسو هستند؛ اینطور نبود یکی از آنها اهل بخشش باشد و دیگری این ایثار را لازم نداند و قصور بر ایثار داشته باشد. هنر خاندان رسالت در این است که همسویی در آنها موج میزند؛ برای مثال در بنیعباس، مأمون برادرش امین را به قتل میرساند، بنیامیه با هم نمیساختند و در اختلافهای محتوایی و مبنایی با هم بودند اما در سیره حضرات معصومین(ع) پیوستاری خاص و منحصربهفرد دیده میشود و برای همین انسجام است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: گویی همه این حضرات(ع) یک انسان هستند که ۲۵۰ سال عمر کرده است. از این رو، نامگذاری ۲۵ ذیالحجه به روز خانواده انتخابی بجاست.
پراکندگی و تشتت درون خانوادگی چه معضلاتی را بر این نهاد تحمیل میکند؟
همه مشکلات خانواده در پراکندگی و عدم هماهنگی و همدلی اعضای آن ریشه دارد. اینکه پدر و مادر و فرزندان هر یک راه خود را میروند مشکلآفرین است؛ چنان که در غرب پس از انقلاب صنعتی خانواده به فروپاشی رسید و در شرق نیز به دلیل غربزدگی، مردم دچار مشکلات بسیار شدند. اگر بخواهیم مشکلات خانواده را فهرست کنیم فردگرایی در رأس آنها قرار دارد. در خانواده سنتی که برگرفته از سنت و سیره اهل بیت(ع) است پدر جایگاه خود را دارد، مادر و فرزندان نیز همینطور و پیوندی عمیق بین اعضای خانواده برقرار و اصولی خاص بر روابط آنها حاکم است؛ اما در خانواده غربی هر کسی در فکر خویش است و به تعبیر شهید مطهری مفهوم «ما» اتفاق نیفتاده است.
خیرات و برکات در وحدت است نه کثرت؛ این وحدت و انسجام است که ضامن موفقیت میشود چنان که در پرتو ذرات نور از پشت یک عدسی است که آتش را میتوان روشن کرد وگرنه نور، پخش شده و منشأ اثر نمیشود.اگر خانواده بخواهد ایمن و موفق باشد نیازمند اتحاد و همدلی است؛ بنابراین باید خانواده نقش کانونی خود را حفظ کند اگر چنین نباشد و از اساس و بنیان متزلزل باشد و از ابتدای ازدواج هر کس ساز خود را بزند و خانواده فاقد مدیریت باشد، ره به جایی نمیبرد؛ چون مدیر از ضروریات بدیهی خانواده است. اما پس از انقلاب صنعتی مدیریت در خانواده از بین رفت و این بنیان به سمت اضمحلال حرکت کرد.
توجه به سیره امام رضا(ع) چه آموزههایی برای امروز ما که با مشکلات خانوادگی دست به گریبان هستیم، دارد؟
نقل است امام رضا(ع) فرزندشان امام جواد(ع) را روی زانو نشانده بودند و غذایی را لقمه لقمه و با حوصله در دهان فرزند خردسالشان میگذاشتند. این شیوه، محبت بین پدر و فرزند را ایجاد و مستحکم میکند؛ اما امروز میبینیم پدر و مادر و بچهها هر کدام جدا از هم غذا میخورند و سفره گرم و گیرایی که ارتباط چهره به چهره را بین اعضای خانواده برقرار کند، وجود ندارد.همین نقل از سیره امام رضا(ع) نشان از گرما و صمیمیت خانوادگی حضرت(ع) دارد. این آموزهها بسیار مهم است اما بعضاً میبینیم پدر، فرزندان را برای آنکه خوراکی موردعلاقهاش را خوردهاند، تنبیه بدنی میکند.
همه آداب زندگی خانوادگی فرصتهایی است برای انسجام و استحکام خانواده. باید از فرصت یک آمد و شد و صحبت کردن و... برای دلبری از هم بهره بگیریم اما متأسفانه ما این فرصتها را تبدیل به تهدید میکنیم؛ اینگونه معلوم میشود ما جایگاه خانواده را نمیشناسیم.
همه چیز در خانواده است؛ رشد، بلوغ، آرامش، معنویت، آسایش و... اما ما از این ظرفیتها غافل هستیم و با پشت کردن به این داشتهها، دست نیاز به سوی دیگران دراز میکنیم. بشریت وقتی موفق میشود که به خانواده بازگردد. خانوادهگرایی از دیدگاه قرآن یک اصل اساسی است.
گفته میشود «فرزندان در خانوادهای که محبت در آن نیست قد میکشند اما بزرگ نمیشوند» چقدر این تعبیر با واقعیت مطابق است؟
استادی میگفت ما گُنده میشویم اما بزرگ نمیشویم؛ مرحوم شهید مطهری بحثی درباره بزرگی و بزرگواری روح دارد و آنجا میگوید برخی روحها بزرگ هستند نه بزرگوار و ارواحی هم بزرگ هستند هم بزرگوار.
بچهها مقابل ما قد میکشند در حالی که رشید نمیشوند؛ عظیم و طویل میشوند اما کریم نمیشوند. کرامت از آن ویژگیهایی است که وجه امتیاز انسان به شمار میرود. خانواده باید محل تربیت انسانهای کریم باشد نه آنکه فقط بچهها را بزرگ کنیم که سینههای ستبر و قد بلند بیابند؛ خانواده باشگاه بدنسازی نیست بلکه محل رشد صفات انسانی و مکارم اخلاقی است. اهل بیت(ع) دغدغه کرامت و تربیت کریمانه فرزندانشان را داشتند. در واقعهای که محور این گفتوگو است و در ابتدای سخن آمد، اگر ما بودیم میگفتیم بچههای ما باید غذا بخورند و در سن رشد هستند، اما حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) بدون اجبار، فرزندان را هم در ایثار همراه کردند.
درباره اهتمام امام رضا(ع) به تربیت کریمانه فرزند نیز نقل است ایشان در نامهای به فرزندشان جوادالائمه(ع) نوشتند: «به من خبر رسیده خدمتکارانت تو را موقع خروج از منزل از در کوچک بیرون میبرند و این کار برای آن است که آنان در مورد جود و احسان تو که به مردم میرسد، بخل میورزند. من تو را به حق پدری که نسبت به تو دارم سوگند میدهم ورود و خروج خود را از در بزرگ قرار دهی و هر گاه میروی درهم و دیناری همراه داشته باش تا هر کسی را که از تو حاجتی خواهد از بخشش خود بهرهمند گردانی و چنانچه از عموهای تو چیزی بخواهند به آنها کمتر از ۵۰ دینار مده و اگر عمههایت از تو درخواستی کنند آنها را هم کمتر از ۲۵ دینار نبخش و زیاده بر این مقدار را مختاری و من از خدا خواهانم که قدر و مرتبهات را بلند گرداند. بنابراین انفاق کن و از تهیدستی بیم نداشته باش».
از امام حسن مجتبی(ع) نقل است: در دوران خردسالی شب جمعهای گوش میکردم؛ دیدم مادرم تا صبح برای همه دعا کردند جز خود ما، دلیل را پرسیدم و مادرم فرمودند: اول همسایه بعد خودمان. ایشان این ایثارگری را در مناجاتهای مادر میبینند و یاد میگیرند. اینکه فرزندی خردسال یک شب کامل را بیدار میماند و خیره وجود مادر میشود از محبت و عشق عمیق فرزند به مادر ناشی میشود؛ این در حالی است که امروز بسیاری از والدین گلایه دارند که فرزندان از ما فراری هستند! خب برای آن است که محبوبیتشان را با دعواهای مکرر و رفتارهای نامناسب دیگر نزد بچه از بین بردهاند. قرآن میفرماید: با هم دعوا نکنید چون محبت بینتان سست میشود. دعوای مکرر والدین، جذابیت و محبت پدر و مادر را در دل فرزند کم میکند، اینطور میشود که فرزندان ارتباط دائمی با موبایل را به بودن با پدر و مادر ترجیح میدهند.
نظر شما