گاه چنین است که انتخابات در بستری از چالشها و تنگناهای اجتماعی قرار میگیرد که میلِ اجتماعی به حضور و مشارکتِ سیاسی را فرو میکاهند و مردم را سرد و افسرده میسازند. در این موقعیّتهای خاص، مشارکت انتخاباتی مردم، حامل پیامهای مهمّی خواهد بود و بیش از همیشه، ارزش خواهد داشت. انتخابات اخیر، مصداقِ تمامعیارِ چنین وضعیّت مسألهوار و چالشاندودی بود. بهصورت خاص، مردم در طول سالهای اخیر، در محاصره بیامان و همهجانبه دشواریها و تلخیهای معیشتی قرار داشتند و فشارها و بحرانهای متعدّدی را تحمّل کردند.
ملّت با انتخاب رئیسی، عزمِ خود را بر پیمودن مسیر انقلاب نشان داد
گزینهای که مردم او را انتخاب میکنند، همیشه روایتگر جهتگیری ذهنی و معنایی مردم است؛ یعنی نشان میدهد که برآیند جامعه، چه سمتوسویی دارد و مردم چه میخواهند و چه غایات و مقاصدی را میطلبند. اینک نیز مردم با انتخاب شخصیّتی که به صورت حداکثری، در چهارچوب گفتمان انقلابی قرار میگیرد و کنشگر انقلابی قلمداد میشود، در عمل نشان دادند که از متن بازی حاکمیّتی نیروهای تکنوکرات و غرباندیش، یک دیگری متناقض را برگزیدند و فضای متفاوتی را پدید آوردند. بهبیاندیگر، میانگین خواست و اراده مردم، جهت دیگری یافت و با گذشته متفاوت شد. اینبار، ورق به نفع انقلابیگری بازگشت و این رویکرد، توانست در معرکۀ رقابتِ جدّیِ رویکردها، نظر مردم را به خود معطوف سازد. پس جامعه با یک چرخش روبرو شده و این چرخش اجتماعی بود که چرخش سیاسی را در پی آورد.
ایران، آمادۀ حرکت جهشی در همۀ عرصهها است
باید از چهارچوب تنگ و بسته روندهای جاری و اداری خارج شد و قدمهای بلند و پُرشتاب برداشت. باید به جهش اندیشید، نه به حرکتهای طبیعی و معمولی. باید تغییرهای بزرگ و دفعی را پدید آورد و به فرایندهای طولانیمدّت و خزنده، قانع نشد. دگرگونیهایی که اندکاندک واقع میشوند، محسوس نیستند و به چشم نمیآیند و کام جامعه را شیرین نمیکنند. همچنین دگرگونیهای طولانیمدّت ما را در میدان شتابان و پُرنوسان جهانی پیش نمیبرند و موجبات مرزشکنی را فراهم نمیکنند. ازاینرو، باید به روندها و مسیرهای جهشی رو آورد؛ یعنی بهگونهای چارهاندیشی کرد که در کوتاهمدّت، اتّفاقهای بزرگ و تاریخی رخ بدهد. این امر، بلندپروازی خیالاندود و آرمانپردازی خام نیست، بلکه تاریخ تجربهشده نشان میدهد که برخی از جوامع میتوانند ره صدساله را یک شبه بپیمایند.
ایران، نیازمند مدیریّت باکفایت و جهادی و دانا و شجاع است
ریشۀ اصلیِ دشواریها به عاملیّتهای دولتی بازمیگردد، نه به ارزشها و ساختارهای ارزشی. مشکل این است که کسانی درونِ دولت قرار میگیرند که توان و بضاعت و کفایت ندارند و حضورشان، مخرّب و بازدارنده است. بنابراین، اگر مدیران جابهجا شوند، حتّی نقصهای ساختاری نیز برطرف میشوند. بدینترتیب، هیچگونه بنبست و انسدادی در میان نیست و همهچیز، برخاسته از سوءتدبیرهای کارگزاران و ندانمکاریهای مدیران است.
مدیریّت باید بتواند توانمندیهای ملّت و جوانان را به میدان کار بیاورد
هنگامی جهش رخ میدهد که از امکانهای اینجایی و مقدروهای درونی استفاده شوند و ظرفیّتهای پنهان و پیدای وطنی، شناسایی و بهکار گرفته شوند. در این صورت است که قابلیّت حرکتهای جهشی و دفعی بهدست میآید و برداشتنِ گامهای بلند و تاریخی، میسّر میشود. پس باید به استعدادها و امکانهای درونی چشم دوخت و راهکارِ به صحنهآوردنشان را کشف کرد.
مدیریّت باید مشی فرهنگی خردمندانه داشته باشد
الگوی مدیریّت در دولت اسلامی، متفاوت با دولت سکولار است؛ چراکه ریشه در جهانبینیِ دینی دارد و از متن ارزشهای قدسی آن برمیخیزد. از این رو، حکمرانی در منطق دولت اسلامی، بار و مضمون فرهنگی دارد و آمیخته با سلسلهای از ارزشها است. غرض از مشی فرهنگی، این است که نباید الگوی مدیریّت در دولتِ اسلامی، همچون هنجارهای مندرج در فرهنگ مدیریّت تکنوکراتیک باشد که دهها آفت و اثرِ تخریبی را با خود به همراه دارد، بلکه باید به سرچشمۀ جوشانِ فضایل معنوی و کرامتهای اخلاقی متّصل باشد و عمل کارگزار، مصداق گویای عمل صالح باشد.
با پیروی از گزینش مردم، ایشان را منصوب میکنم
انتخابات، یکی از عرصهها و زمینههای کنشگریِ مردم نسبت به حاکمیّت است؛ چنانکه گزینش برخی از کارگزاران به مردم واگذار شده است تا آنان مشارکت بجویند و فاعل و تعیینکننده باشند. ازاینرو، ولیّ فقیه که اینچنین انتخابهایی را به مردم سپرده است، به حاصل انتخاب آنها احترام میگذارد و متواضعانه میگوید که از گزینش مردم، پیروی میکند. این پیروی در عالیترین سطح دولت اسلامی، نشان میدهد که مدخلیّت و حضور ارادۀ مردم در دولت اسلامی، امری تزیینی و فرمایشی و نمایشی نیست، بلکه منطق متقن مردمسالاری دینی، یک واقعیّت فکری و اندیشهای است که تبعات اجتماعی و سیاسی یادشده را دربردارد.
منبع: خبرگزاری حوزه
انتهای پیام/
نظر شما