تحولات لبنان و فلسطین

همه در طول راه، بیشتر از اینکه دلیل سفرش با پای پیاده را بپرسند، می‌پرسیدند: «چرا اربعین؟! ... این روزها همه عاشقان و دلدادگان اهل بیت(ع) عزم پیاده‌روی در مشایه حسینی را می‌کنند... شما چرا به سمت مشهد می‌روی؟». «ظفر آغرداغ» با لبخندی به همه پرسش‌ها، این جواب قانع‌کننده را می‌دهد: «امام رضا(ع) این طور طلبیدند».

مرا  این طور طلبیدند

او بر این باور است که همه امورات این سفر به خواست و اراده امام رئوف اتفاق افتاده. از همان روزی که پزشکان، بیماری‌اش را تشخیص دادند تا نذری که از دلش گذشت و خیلی زود از امام مهربان جواب گرفت و کوله‌بار سفر پیاده‌اش را به مقصد مشهد بست، سررشته امور به ‌دست خودشان بود. راهی که او «مسیر بهشت» می‌خواند و روز اربعین، به مقصد و مقصودش رسید.

حلاوت نخستین زیارت  

گرد خستگیِ پیمودن چند هزار کیلومتر راه، از سر و صورتش می‌بارد ولی از شادی دیدن گنبد و گلدسته امام هشتم، تبسم از روی لب‌هایش محو نمی‎شود. جمعی از زائران، مشغول عکس و فیلم گرفتن کنار او هستند ولی تا فرصت می‎کند، باز سمت و سوی نگاهش سراغ گنبد را می‌گیرد.

دو خادم‌الرضا(ع) با عود و اسپند به استقبالش آمده‌اند و با ذکر و مداحی تا پشت پنجره مطلای مسجد گوهرشاد همراهی‌اش می‌کنند. پایش به مسجد که می‌رسد، ناخودآگاه روی زمین می‌افتد و با چند بوسه و سجده، خدا را برای رسیدن این روز شکر می‌کند. مقابل پنجره، تا خادم حرم صلوات خاصه حضرت رضا(ع) را زمزمه می‎کند، بغض چشم‌های «ظفر» می‌شکند و در سکوت، همه حرف‌های دلش را با امام رئوف در میان می‌گذارد.

از او می‌خواهیم، احساس نخستین لحظاتی که نگاهش به حرم مطهر افتاده را برای ما بگوید: «وقتی از فاصله دورتر چشمم به گنبد حضرت رضا(ع) افتاد، از شدت شوق، نزدیک بود قلبم از تپش بیفتد...».

از «ایغدیر» تا مشهد

همین یک سال پیش بود که پزشکان، بیماری شدید کبدی ظفر را تشخیص دادند. به خاطر اوصافی که از کودکی مادرش درباره مهربانی امام رضا(ع) و شفای بیماران نقل کرده بود، همان جا نذری از دلش می‌گذرد. نذر کرد، اگر آقا او را شفا دهد، سال بعد پیاده راهی مشهد شود. خیلی زودتر از آنکه ظفر فکرش را بکند، امام رضا(ع) جوابش را دادند و برای کمتر کسی باورپذیر بود که او با آن جسم بیمار و رنجور بتواند پای پیاده زائر مشهد شود. یک سال بعد چند روز مانده به ماه محرم، ظفر همراه کاروانی از همشهریانش از «ایغدیر» ترکیه، برای پابوسی امام علی بن موسی الرضا(ع) عزم سفر کردند ولی آن‌ها سواره و او، یکه ‌و تنها با پای پیاده. امروز، خودش هم باورش نمی‎شود که ۴۵ روزه، بیشتر از ۳ هزار کیلومتر راه آمده و روز اربعین زائر حرم مطهر رضوی شده است. او از مردم شهرهای مختلف ایران برای شیرین‌تر شدن تجربه نخستین سفر زیارتی‌اش، بسیار تشکر می‌کند. می‎گوید: خدا از همه آن‌ها راضی باشد و برایشان دعا می‎کنم چون به خاطر عشق و ارادتشان به حضرت رضا(ع) و اهل بیت(ع) خیلی خوب از من پذیرایی کردند و هر کمکی، چه مادی و چه معنوی از دستشان برمی‌آمد، انجام دادند. هر کس، در هر شغل و رسته‌ای می‌شنید که ظفر زائر امام رضاست، خودش را به شکلی شریک ثواب این زیارت می‎کرد. از مردم عادی گرفته تا سرباز و پلیس و پزشک. می‌گوید: وقتی برای تاول پاهایم به بیمارستانی مراجعه کردم و فهمیدند که پیاده عازم مشهد هستم، به صورت ویژه به من رسیدگی کردند، بی‌آنکه پولی از من بگیرند.  از تعداد گره‎هایی که عابران در طول این مسیر به پرچم همراهش زده‌اند، معلوم است که تنهایی مشرف نشده و کوله‎باری از دل‌های عاشق را به زیارت آورده است. به قدری نخستین زیارت پیاده کامش را شیرین کرده که قصد دارد سال آینده پیاده به کربلا و زیارت سیدالشهدا(ع) هم مشرف شود و پس از آن به مقصد دمشق و بارگاه حضرت زینب(س) راه بیفتد. ظفر این مسیر را «مسیر بهشت» می‎خواند که بسیار

پر خیر و برکت است و معتقد است که همه جوان‌ها باید این راه را بپیمایند تا بهره‌ خود را از آن بردارند. 

تو راهت را برو...

اوایل ورودم به ایران، به یک راننده برخوردم که وقتی اضطراب درونی من را احساس کرد، یک کارت عابر بانک به دست من داد و با لحنی محکم از روی اعتقاد به من گفت: «تو راهت را برو. امام رضا(ع) زیر بغلت را می‌گیرد و می‌برد. اصلاً نگران نباش!». 

اتفاق‌های باورنکردنی زیادی را در طول این جاده طولانی پشت سر گذاشته که نمی‎خواهد به آن‎ها اشاره کند. اما شاید خودش هم نداند که هر چه می‌گوید، حکایت از حمایت و نگاه ویژه امام هشتم دارد. تعریف می‎کند؛ لحظه حرکت، همه نقدینگی‌اش فقط ۶۰۰ هزار تومان بود و امروز که در رواق دارالمرحمه نشسته، دقیقاً همان مقدار در کیفش پول دارد. یا اینکه، این همه راه را در شرایط کرونایی سفر کرده، اما در صحت و سلامت به مشهد رسیده است.

وقتی خادمان مدیریت امور زائران غیرایرانی هدایای متبرک را به «ظفر آغرداغ» می‌دهند، از او دعوت می‌کنند سال‌های بعد هم با جمع بیشتری از هموطنانش، میهمان امام رئوف باشند. این دعوت لبخند زیبا و وصف‌ناشدنی را روی لب‌های «ظفر» و همراهانش می‌نشاند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.