تحولات منطقه

من به عنوان یک طلبه‌ شهادت می‌دهم که تک تک واژه‌های علامه حسن‌زاده آملی درباره مقام معظم رهبری، مطابق واقع و برخاسته از شعور و بصیرت بالای وی است.

طرفداران اسلام آمریکایی سخنان خواجه نصیرالدین زمان را در نمی‌یابند/ پاسخ‌های خسروپناه به اتهامات درباره علامه حسن‌زاده
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، نشست مجازی بررسی سیره علمی و عملی علامه حسن‌زاده آملی (رحمة الله علیه)، با حضور حجت‌الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، در صفحه اینستاگرام "فکرت" برگزار شد.

خسروپناه در این نشست ضمن مرور برخی خاطرات شخصی‌اش از دوران تلمّذ در محضر مرحوم علامه، به نقد و بررسی اتهامات دکتر محسن کدیور پیرامون شخصیت حضرت آیت الله حسن‌زاده پرداخت.

علامه حسن‌زاده تا پنجاه و چند سالگی شاگردی می‌کرد

این استاد فلسفۀ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، عنوان کرد: مرحوم علامه حسن‌زاده آملی در سال ۱۳۰۷ به دنیا آمد و تا سال ۱۴۰۰ در قید حیات بود. در طی ۹۳ سال عمر شریف ایشان، یکی از ویژگی‌های ستودنی او این بود که همیشه به دنبال یادگرفتن و تحقیق بود. من این افتخار را داشتم که چندین سال روزهای چهارشنبه در منزل ایشان، خدمتشان می‌رسیدم و اشکالات خودم را درباره آثاری مثل "قانون" یا "اشارات" ابن سینا با وی مطرح کردم. مرحوم علامه گاهی فی‌المجلس پاسخ سوالات من را می‌داد و گاهی هم می‌گفت برای این سوال باید اول کتاب را ببینم و از گفتن این حرف هیچ ابایی نداشت.

مرحوم علامه حسن‌زاده تا زمانی که استادانش در قید حیات بودند شاگردی آن‌ها را کرد و این بسیار مهم است بسیاری‌ها از طلبه‌ها بعد از یک دوره ده پانزده ساله که نزد استادی تلمذ می‌کنند، دیگر خودشان را بی‌نیاز از استاد می‌دانند و به تدریس یا سایر اشتغالات پژوهشی یا کاری می‌پردازند اما حضرت علامه حسن‌زاده این طور نبود. او تا وقتی که مرحوم علامه شعرانی، مرحوم علامه طباطبایی و سایر استادانش زنده بودند، از محضرشان بهره‌مند می‌شد. یعنی ایشان تا سنین پنجاه و چند سالگی علاوه بر تدریس و تحقیق و تهذیب، شاگردی هم می‌کرد و در تفسیر، فقه، اصول، هیأت و طب از محضر بزرگان کسب فیض می‌کرد.

در مقام استاد هم علامه حسن‌زاده آملی شیوه شاگردپروری منحصربه‌فردی داشت. ایشان به رغم احاطه و تبحر کم‌نظیری که در شعب مختلف علوم داشت، همیشه با روی باز به سوالات طلبه‌ها پاسخ می‌داد و این یک الگوی تحصیلی و تهذیبی برای همه است.

مرحوم حسن‌زاده و سیدجلال آشتیانی در حوزه  متن‌پژوهی کم‌نظیر بودند

انسان وقتی به کارنامه آثار مرحوم علامه حسن‌زاده آملی نگاه می‌کند حقیقتاً حیرت می‌کند از این حجم وسیع دانش در زمینه‌هایی کاملا متفاوت. تسلط ایشان بر هیأت و نجوم، و فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه از آثار ارزشمندی که در این حوزه‌ها نگاشته‌اند کاملاً پیداست. علاوه بر این، تسلط و احاطه کم‌نظیری که در حوزه عرفان و به ویژه معرفت النفس و انسان‌شناسی داشتند هم بسیار قابل توجه است. به همه این‌ها باید دانش نسخه‌شناسی و متن پژوهی او را هم افزود.

همه کسانی که با مرحوم علامه آشنایی داشتند یا نزد ایشان شاگردی کرده‌اند می‌دانند که اهتمام کم‌نظیر ایشان برای شناخت نسخه‌های خطی و تحصیل و تصحیح و تدوین آنها چه اندازه برای ایشان مهم بود. او وقتی اسفار و شرح اشارات را تدریس می‌کرد آن قدر به اهمیت پی بردن به نسخه اصل و ضبط دقیق عبارات توجه داشت که گاهی حوصله بعضی شاگردان تنبل و کم‌حوصله را سر می‌برد اما این همه نشان از دقت نظر ایشان داشت.

من زمانی که الهیات شفا را از روی نسخه مصر تدریس می‌کردم، پی بردم که ضبط مغلوط عبارات و اغتشاشات نحوی و لغوی آن چه اندازه طلبه را از فهم صحیح متن دور می‌کند و الحق که مرحوم حسن‌زاده و آسید جلال آشتیانی در این حوزه کم‌نظیر بودند که باید قدردان زحمات و خدمات آن‌ها در حوزه تصحیح متون باشیم.

خودش از طلبه‌ها پذیرایی می‌کرد

گاهی برخی اشکال می‌کنند که علمایی امثال مرحوم حسن‌زاده در بین مردم نیستند و در عوالم ملکوتی خودشان سیر می‌کنند پاسخ من به این افراد این است که: آفتاب آمد دلیل آفتاب! شما دیدید که مردم در این شرایط سخت کرونایی چه رنجی متحمل شدند و با چه علاقه و شوری پیکر ایشان را تشییع کردند. مردم آمل التماس می‌کردند که پیکر ایشان در آنجا دفن شود؛ اهل مشهد التماس می‌کردند که ایشان را در حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام به خاک بسپارند و مردم قم هم خواهان تدفین ایشان در روضه مقدسۀ قم بودند. این‌ها اگر ناشی از مردمداری و محبت و حلقه دوجانبه ایشان به مردم و مردم به ایشان نیست پس چیست!؟ اصلاً سلوک فردی و اجتماعی او به واقع درس بزرگی برای همه بود.

خود من از نزدیک شاهد بودم که وقتی در منزل خدمت ایشان می‌رسیدیم برای پذیرایی از ما طلبه‌ها هیچ کسی را نه از اهل منزل و نه دیگران به زحمت نمی‌انداختند و خودشان از ما پذیرایی می‌کردند.

محافظ و راننده و تشکیلات نداشت

درِ خانۀ ایشان به روی همه باز بود و این فقط مختص به قشر خاصی از آقایان علما و اهل علم هم نبود بلکه عموم مردم می‌توانستند به راحتی خدمت ایشان برسند. گاهی بعضی‌ها برای خواندن صیغه عقد شرعی خدمت ایشان می‌رسیدند و ایشان هم بدون تکلّف و مانع و رادع پاسخگوی همه بودند. خاطرم هست یکی از دوستان می‌خواست همسرش را عقد کند و دوست داشت یکی از آقایان علما صیغه عقد را جاری کند اما به هر کدام از آقایان مراجعه کرده بود گفته بودند که اول عقدتان را در محضر ثبت کنید بعد بیایید. آن دوست ما هم به من مراجعه کرد تا اگر می‌توانم کاری براش بکنم و سفارش‌اش را به کسی بکنم همین طور که داشتیم در خیابان ارم قم قدم می‌زدیم، یک مرتبه چشم من افتاد به مرحوم حسن‌زاده که داشتند از آنجا عبور می‌کردند با عجله به طرفشان رفتیم و سلام کردیم؛ علامه بلافاصله فرمودند اول بروید در محضر ثبت کنید بعد بیایید! یعنی ذهن ما را خوانده بود.

می‌خواهم بگویم ارتباط ایشان این‌طور بود و نیاز به هیچ تشریفات و مقدمات و آداب و ترتیبی نداشت. ایشان محافظ و راننده و تشکیلاتی به آن معنا نداشتند. در این چند روزی که از وفات ایشان می‌گذرد من تماس‌های متعددی از جاهای مختلف داشتم که مردم زنگ می‌زنند و می‌گویند با رفتن ایشان ما احساس بی‌پناهی و یتیمی می‌کنیم.

دایره مریدان ایشان هم منحصر به آمل و شهرهای مازندران نمی‌شود بلکه همه جای ایران را شامل می‌شود. با اینکه ایشان هیچ اعتقادی هم به مرید و مرادی نداشت و هیچ اهل این حرف‌ها نبود اما باز هم مردم او را مراد خودشان می‌دانند. حتی گاهی اوقات رفتارهای ملامتی (البته به معنای شرعی‌اش) هم داشت اما باز مردم به ایشان علاقه‌مند بودند و او را از خودشان می‌دانستند.

 من نمی‌دانم آن‌ها که آمریکا نشین شده‌اند و در آنجا مشغول تحقیقات به نفع جریان‌های غیرشیعه هستند و برای این که ثابت کنند مثلاً حجاب یا ولایت و چه و چه، شرعیّت و حجیّت شرعی ندارد و برای زیر سوال بردن این‌ها جان می‌کنند چرا به این چیزها دقت نمی‌کنند!؟ من نمی‌گویم آمریکا رفتن و تحقیق و پژوهش کردن در آنجا بد است اما سیاست بازی و محو و مقهور فضای غیرانسانی و خصمانه غرب شدن قطعاً نادرست و بد است.

فضلا از مردم‌داری و ساده‌زیستی علامه حسن‌زاده درس بگیرند

فضلای ما باید از زندگی زاهدانه و مردم‌داری و ساده زیستی مرحوم علامه حسن‌زاده درس بگیرند و همین که یک مسئولیتی می‌گیرند، عضو خبرگانی می‌شوند و... دفتر و تشکیلاتی برای خودشان درست نکنند. این‌ها تعلق می‌آورد و ما را از مقاصد انسانی و شرعی خودمان دور می‌کند. اگر بعضی دشمنان و کینه‌توزان این چیزها را نمی‌بینند و چشمشان را به روی همه این‌ها می‌بندند بر آنها حرجی نیست، دوستان نباید از این مسائل غفلت کنند.

یکی دیگر از فضایل اخلاقی مرحوم حسن‌زاده ادب ایشان بود که حتی با بچه طلبه‌هایی مثل ما هم با احترام و تکریم روبرو می‌شد و وقتی تشخیص می‌داد که طلبه‌ای نیاز مادی دارد، حتماً برای او کاری می‌کرد. یک بار از من پرسید که حجره نشین هستی یا متأهلی؟ من با این که تا آن موقع هیچ صحبتی درباره وضعیت معیشتی و مادی خودم نکرده بودم اما ایشان فهمیده بود که در عُسرت هستم و نیاز مالی دارم. وقتی جواب دادم که حجره نشین هستم فرمود یک کیسه برنج هست اگر زحمتی نیست این را با خودتان ببرید. وقتی جلسه تمام شد دیدم خودش دارد آن کیسه سنگین ۱۰ کیلویی برنج را با زحمت بلند می‌کند خواستم مانع بشوم گفت نه! من باید این را تا دم در بیاورم اگر پسرم بود می‌گفتم آن را تا مدرسه فیضیه برایت بیاورد اما نیست پس از آنجا به بعدش با خودتان. حالا چطور می‌شود این همه فضایل اخلاقی و تواضع و فروتنی و غم دیگران خوردن را ندیده گرفت و گفت ایشان از رنج و درد مردم بی خبر بوده!؟

علامه، سلبریتی شدن را یک رذیلت می‌دانست

این بزرگان معمولا نکات ضروری درباره وضعیت معیشتی مردم و ترمیم اوضاع اقتصادی را در خفا به مسئولان تذکر می‌دهند و از آنها می‌خواهند که برای این مشکلات چاره‌جویی کنند. نیازی هم نمی‌بینند که این‌ها را رسانه‌ای کنند. به خصوص کسی مثل مرحوم حسن‌زاده که از مطرح شدن در رسانه‌ها گریزان بود. حالا اگر کسی معتقد است او باید این حرف‌ها و تذکراتش را رسانه‌ای می‌کرد باید اول پرسید این "باید" را شما از کجا می‌آورید؟ آیا جز این است که این از غرور شما ناشی می‌شود و اینکه شما خودتان را معیار صحت و سقم افراد می‌دانید و می‌خواهید دیگران همان طور که شما فکر می‌کنید، عمل کنند!؟

اصلاً کسانی مثل مرحوم حسن‌زاده سلبریتی شدن را یک رذیلت می‌دانند و آن را با مبانی شریعت و مخصوصاً مشرب عرفانی خودشان ناسازگار می‌بینند و معتقدند اگر شما به عنوان یک سلبریتی در جامعه مطرح شدید یک حرکت اشتباه و یک گناه و معصیت شما باعث الگوگیری دیگران از شما و در نتیجه استمرار آن گناه می‌شود و به همین دلیل از مطرح شدن‌ها و رسانه‌ای شدن‌ها فراری هستند.

منتقدان علامه نه عرفان می‌فهمند و نه عظمت مقام معظم رهبری را درک می‌کنند

برای توضیح ماهیت شناخت و علاقه علامه حسن‌زاده آملی نسبت به مقام معظم رهبری خوب است که ابتدا یادی از سردار دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی بکنم. شما دیدید که بعد از شهادت ایشان مردم برای تشییع چه کردند و در بدرقه آن عارفِ شب‌زنده‌دارِ خداترسِ شجاع و اهل بکاء چه صحنه‌های ماندگاری خلق کردند. آیا کسی مثل شهید حاج قاسم هم اهل تملق بود که آن طور خالصانه و صادقانه به مقام معظم رهبری عشق می‌ورزید و مثل یک سرباز در خدمت ایشان بود!؟ اصلاً چنین وصله‌هایی به آن مردِ مجاهدِ عارف می‌چسبد!؟

بزرگانی دیگر مثل آیت‌الله بهاءالدینی و آیت‌الله بهجت که از بزرگترین عرفای کامل همروزگار ما بودند، وقتی آن تعابیر بلند را در مورد مقام معظم رهبری به کار می‌بردند، تملق می‌کردند!؟ چطور می‌شود گفت که تعابیری مثل "باهر النور" و "یگانه دوران" که مرحوم حسن‌زاده آملی در شأن مقام معظم رهبری به کار بردند، تملق است؟ چون این تعابیر بلند است، تملق است!؟ آیا شعرایی هم که در زمان ائمه معصومین (ع) آن بزرگواران را مدح می‌کردند و از آنها صله‌های گران‌بها دریافت می‌کردند هم تملق می‌کردند!؟

تواضع و ادب امثال حضرات آیات جوادی آملی، انصاری شیرازی، مصباح یزدی، مکارم شیرازی و... نسبت به مقام معظم رهبری را باید بیانگر اوج بزرگی و منزلت ایشان دانست اما این چیزها را کسانی که در مقابل مستکبران عالم کرنش می‌کنند و با بی‌بصیرتی بی‌شعوری سیاسی به دست و پای آن‌ها می‌افتند، درک نمی‌کنند.

 حتماً باید "هانتینگتون" درباره جایگاه مقام معظم رهبری رساله بنویسد تا باورمان بشود که ایشان بزرگ است!؟ من به عنوان طلبه‌ای که بی‌اطلاع از مباحث اسلامی نیستم و سال‌ها در این حوزه کار کرده و مطالعه داشته‌ام، شهادت می‌دهم که تک تک واژه‌های علامه حسن‌زاده آملی درباره مقام معظم رهبری، مطابق واقع و برخاسته از شعور و بصیرت بالای وی است.

این چیزها را طرفداران اسلام آمریکایی و معاویه‌ای که نسبت به اسلام پویا و تمدن‌ساز کینه دارند درک نمی‌کنند چون همان طور که قرآن می‌فرماید خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلوبِهِم وَعَلی سَمعِهِم وَعَلی أَبصارِهِم غِشاوَةٌ وَلَهُم عَذابٌ عَظیمٌ؛ خداوند بر دل‌هایشان مُهر زده که کُنه سخنان خواجه نصیرالدین زمان را در نمی‌یابند و جاهلانه و مغرضانه به مخالفت با آن برمی‌خیزند.

امثال علامه بعد از وفاتشان سعه وجودی بیشتری پیدا می‌کنند

خسروپناه در پایان از همه دوستداران و دلبستگان مرحوم علامه حسن‌زاده آملی خواست که ارتباط خودشان را با ایشان قطع نکنند چون به گفته وی بزرگانی چون وی، شهید قاسم سلیمانی و بالاتر از همه ائمه معصومین (ع) بعد از وفاتشان سعه وجودی بیشتری پیدا می‌کنند و باید ارتباط وجودی خودمان را با امثال این بزرگان بیشتر کنیم؛ هر چه ارتباط معنوی با این بزرگان بیشتر و قوی‌تر شود، خداوند هم بیشتر زمینه سعادت و هدایت ما را فراهم می‌کند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.