گرچه سال ۸۸ محمد حسینی، قائم مقام وقت وزیر علوم برای پایان دادن به بخشی از این حاشیهها خبر از اجرای شیوه آموزشمحور در دانشگاهها و حذف تدریجی پایاننامهها داده بود اما همزمان مسئولان دانشگاهی به صراحت اعلام کردند دانشگاههای دولتی برنامهای برای حذف پایاننامه ندارند و نخواهند داشت.
حال پرسش این است وقتی شاهد کاهش کیفیت رسالهها و روی آوردن بعضی از دانشجویان به تقلب و خرید پایاننامهها هستیم، ارائه پایاننامه چه ضرورتی دارد؟
مشکل دانشگاههای دولتی
رضا منصوری، فیزیکدان و معاون اسبق پژوهشی وزارت علوم در پاسخ به این پرسش قدس میگوید: دانشگاههای بسیاری از کشورها هیچ الزامی ندارند تا کارشناسی ارشد داشته باشند یا دستکم برای برخی رشتهها کارشناسی ارشد ندارند و فرد بدون گذراندن دوره ارشد، دکترا میگیرد. البته شرایط کشور ما با دیگر دانشگاههای دنیا متفاوت است و نمیتوانیم یک مدل از یک دانشگاه یا یک کشور را پیاده کنیم. بنابراین باید وضعیت خود را بسنجیم، یعنی نیازسنجی کرده و سپس در خصوص آن تصمیم بگیریم.
وی در همین زمینه میافزاید: فعلاً دانشگاههای دولتی ما به صورت متمرکز اداره میشوند و هر تصمیمی که گرفته میشود همه دانشگاههای دولتی باید آن را اجرا کنند که این خود یک اشتباه تاریخی است و امیدواریم روزی آنقدر عقل و منطق وارد حوزه علم ما شود که دیگر اینگونه متمرکز عمل نکنیم. آنوقت هر دانشگاهی در صورت نیاز و به تشخیص خود و هیئت امنایش تصمیم میگیرد مثلاً در فلان رشته کارشناسیارشد داشته باشد یا نداشته باشد یا دانشجویان پایاننامه بدهند یا ندهند.
دوره کارشناسیارشد باید با پایاننامه همراه باشد
اما محمود نیلی احمدآبادی، رئیس سابق دانشگاه تهران از الزامی بودن پایاننامه در دوره ارشد دفاع میکند و به قدس میگوید: اگرچه الان همه دانشجویان کارشناسی ارشد واحد پایاننامه را پاس نمیکنند- مثل دانشجویان دوره آموزش مجازی که نیازی به ارائه پایاننامه ندارند و یا دانشگاه آزاد و حتی برخی از دانشگاههای دولتی که به جای پایاننامه چند واحد درسی را میگذرانند- اما دانشگاه تهران خیلی این شیوه را نمیپذیرد و بیشتر بر ارائه پایاننامه ارشد متمرکز است. به هرحال این موضوع به تعریفی برمیگردد که از دوره کارشناسی ارشد داریم و اینکه دانشجویان را در این مقطع برای انجام چه مأموریتی آماده میکنیم.
وی در همین زمینه میافزاید: در مقطع کارشناسی به اندازه کافی دروس را به دانشجویان آموزش میدهیم. یعنی به مدت چهار سال درسهای مختلف را آموزش میبینند اما فرض بر این است که دانشگاه برای کارشناسی ارشد به دانشجو یاد بدهد چگونه یک مسئله را به کمک استاد تعریف کند؛ چگونه یک چالش را بررسی و با آن برخورد کند و سرانجام بتواند تحلیل و راه حلی در ارتباط با آن ارائه دهد که این موارد نیازمند انجام پژوهش است و گذراندن واحد پایاننامه فرد را برای اینکه به یک پژوهشگر تبدیل شود آماده میکند.
وی دانشجومحور نبودن نظام آموزشی کشور را دلیل دیگر خود برای الزامی بودن پایاننامه در دوره ارشد میداند و میگوید: نظام آموزش ما هنوز دانشجومحور نشده و همچنان استادمحور است بنابراین اگر بخواهیم در دوره ارشد هم همان آموزشهای تئوری را به دانشجویان ارائه دهیم اگرچه حتماً ارزش افزودهای دارد اما فقط یکسری محفوظات بیشتری دارد و قاعدتاً شیوه بهکارگیری علم پژوهش را برای حل مسئله نخواهد داشت.
وی ادامه میدهد: رویکرد وزارت علوم بیشتر بر ارائه پایاننامه است، هرچند ما هم در دانشگاه تهران اگر دانشجویی در ارائه پایاننامه به مشکل بربخورد و یا توانمندیهای لازم را برای ارائه پایاننامه نداشته باشد این اجازه را میدهیم تا به جای پایاننامه، برنامه درسی بگذراند که البته فکر میکنم اینگونه افراد حتی اگر بتوانند وارد دوره دکترا شوند برای اتمام این دوره کار بسیار سختی خواهند داشت چرا که دانشجوی دوره دکترا باید از قبل تجربه پژوهش کردن را داشته باشد چون در این دوره دیگر دانشجو درس نمیگذراند.
روند کاربردی شدن پایاننامهها کُند است
محسن شریفی، مدیر کل دفتر برنامهریزی و سیاستگذاری امور پژوهشی وزارت علوم هم در خصوص رویکرد این وزارتخانه در زمینه ارائه پایاننامه در دوره ارشد میگوید: ارائه پایاننامه برای تربیت نیروی متخصص حائز اهمیت است چون در طول زمانی که روی پایاننامه کار میکند زیر نظر استاد راهنما و مشاور نحوه پژوهش کردن، نوشتن پروپوزال، نحوه ایدهپردازی و تکنیکهای انجام پژوهش و در نهایت چگونگی ارائه نتایج پژوهش به صورت مقاله یا کتاب را یاد میگیرد. ضمن اینکه در یک موضوع تخصصی از نظر پژوهشی صاحب تخصص میشود؛ بنابراین موضوع ارائه پایاننامه در دوره ارشد از این جنبه برای وزارت علوم بسیار اهمیت دارد چون در راستای رسالت دانشگاهها و مراکز پژوهشی درزمینه تربیت نیروی متخصص و رفع نیازهای جامعه است.
وی در پاسخ به این پرسش که وزارت علوم در حوزه پایاننامه در دوره ارشد تا چه اندازه موفق بوده است، میگوید: آمار تولید علم ما در پایگاههای استنادی مثل اسکوپوز، آی.اس.آی و... کاملاً نشان میدهد در سالهای اخیر در بین کشورهای منطقه و حتی در دنیا جایگاه خوبی داشتهایم به طوری که سهم قابل توجهی از تولید علم دنیا متعلق به ایران است، اما در زمینه کاربردی شدن پایاننامه برای رفع نیازهای جامعه باید گفت اگرچه اقدامات خوبی صورت گرفته اما باز هم به کار بیشتری نیاز داریم. توفیقاتی در زمینه کاربردی شدن پایاننامهها داشتهایم؛ اما روند کُند است چون از یک طرف موضوع انگیزه و رویکرد دانشگاهها مطرح است و از سوی دیگر هم باید دستگاههای اجرایی و شرکتها و دیگر بخشهای جامعه مسائل خود را به دانشگاهها بسپارند تا موضوع پایاننامهها شوند. از آنجا که این دو بخش باید در کنار هم حرکت کنند در برنامهریزیها باید خیلی به آنها توجه شود.
نظر شما