مسئله تجزیه عراق سالهاست روی میز سران کاخ سفید است. در این میدان امارات و اردن نقشآفرینی مکمل را برعهده دارند. عربستان سعودی نگاه دیگری دارد و در عین همسو بودن با اهداف غربی-عربی نگران است مبادا با تجزیه عراق منافعی که امروز دارد را از دست بدهد، زیرا عراق پس از تجزیه یعنی زمینه فعالشدن بازیگران جدید و این یعنی هزینهها و درگیری بیشتر که برای عربستان سعودی خطرناک است. ریاض بهدلیل فشارهای متعدد داخلی و خارجی امکان ریسک و انعطاف بیشتر ندارد.
یکی از ابتکار عملهای سازمان سیا پس از اسقاط صدام حسین، بهدست گرفتن سازمان استخبارات عراق بود و امروز بخش قابل توجهی از نیروهای استخباراتی پسا صدام تحت نفوذ افسران امنیتی آمریکا و آموزههای کاخ سفید هستند. حتی نخست وزیر عراق براساس مدل اطلاعاتی سیا آموزش دیده است.
ابتکار عمل دوم سازمان سیا نفوذ در بین
اهل سنت عراق از طریق تشکیل شوراهای بیداری اهل سنت بهعنوان مبارزه با القاعده و تروریسم بود. در دوران تشکیل این شوراها به افراد مسلح سنی دلار و حقوق عملیاتی پرداخت شد اما در دوران نوری المالکی دست آمریکا در زمینه اهل سنت تنگ شد و بعدها طی برنامه خاصی اهل سنت را به تقابل با دولت مرکزی واداشتند تا جایی که در مناطقی مانند موصل، داعش و اهل سنت علیه دولت مرکزی اقدام کردند.اقدام دیگر سازمان سیا در سالیان گذشته تربیت نخبگان سیاسی و فرهنگی غربگرا با توسل به دانشگاهها، مهاجرت نخبگان و تربیت طبقه متوسط سکولار بود. غربگرایی سیاسی یکی از ابزارهای کلیدی آمریکا برای اثرگذاری بر سرنوشت عراق است. مثلاً تلاش وزیر خارجه عراق برای حفظ آمریکاییها در خاک عراق قابل پیشبینی بود و نخستوزیر عراق در تکمیل این دومینو مسئله حفظ حضور آمریکاییها در عراق به بهانه آموزشهای امنیتی و مشاوره اطلاعاتی را مطرح کرد و شاهد بودیم حرکت سیاسیون غربگرا موجب تغییر شکل نوع استعمار در این کشور شده است. جامعه عراق و بهخصوص شیعیان که ۶۰ درصد جمعیت عراق را تشکیل میدهند متأثر از آموزههای مرجعیت شیعه و بیوت علما هستند. چهارمین سناریوی آمریکاییها برای مدیریت بر رهبران شیعی رشد نفوذ بر بیوت علما از طریق مشاوره غلط معتمدان و مشاوران سیاسی اجتماعی مذهبی است و از این طریق به دنبال آن هستند حتی تصمیمسازی در نهاد روحانیت شیعه را نیز با سمت و سوی آمریکایی پیش ببرند. به عنوان مثال در سالهای پس از صدام حسین آمریکاییها مقتدی صدر را به عنوان خطر درجه یک خود قلمداد میکردند اما مقتدی صدر در سالهای اخیر در حوزه رفتار سیاسی خود با آمریکاییها و عربستان سعودی دچار نوعی نرمالیگرایی و تغییر رویه شده است. ترویج سکولاریسم و ایجاد شکاف و تقابلسازی با دیگر ملتها ازجمله ایران بخشی از تلاشهای آمریکا برای همراه کردن بیوت مراجع شیعه و سنی با مواضع کاخ سفید است.
آمریکاییها و متحدانشان در مسئله تجزیه عراق بهدنبال راهکاری هستند که نخست تجزیه اتفاق بیفتد تا مسئله ملت واحد فراموش شود. دوم میخواهند در عین تهیسازی ملیگرایی عراقی دسترسیشان به منابع و بهویژه نفت از بین نرود. آنها در سالیان گذشته با ایجاد موجهای روانی و ترویج سبک زندگی غربی و تبلیغات، بخشی از افکار عمومی مردم این کشور را با خود همراه کردهاند. یکی دیگر از برنامههای کاخ سفید در عراق به راه انداختن بازی دیو و دلبر بود. آنها خود را ناجی ملت عراق جا میزنند و محور مقاومت را به عنوان عامل عدم موفقیت جامعه عراق جلوه میدهند. بحرانهای ساختگی و ممانعت غرب از رشد عراق در کنار فساد مسئولان عراقی دو عامل اساسی عدم رشد عراق است اما رسانهها و شبکه نفود با راهبری غلط می خواهند حتی مبارزه تاریخی مقاومت عراق علیه داعش را بیهوده جلوه دهند و مردم را از میانه راه برگردانند. آنها تلاش خود را معطوف به حضور بیشتر و شبکهسازی سیاسی امنیتی مذهبی کردهاند اما مانع اصلی آنها مقاومت مردم عراق برای اخراج آنهاست، به همین خاطر همواره احساس خطر میکنند و بعید نیست در ماههای آینده عراق شاهد تنشها و تشنجهای بیشتری باشد.
نظر شما