وقوع چهار انفجار بزرگ و خونین و شهید و زخمی شدن بیش از هزار نفر از مردم غیرنظامی، آن هم در مدت زمان دو ماهه سلطه کامل طالبان بر افغانستان، میتواند گواه آن باشد که طالبان به لحاظ تأمین امنیت همچون دولت پیشین نقطه ضعفهای مهم و آشکاری دارد. اکنون نظام امارت اسلامی طالبان داعش را در برابر خود میبیند، شبیه موقعیتی که خودش در مقابل دولت غنی داشت. شکی نیست که طالبان و داعش به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیکی تفاوتهای عمده و آشکاری دارند. اما در این مقطع و در شرایطی که طالبان برای تثبیت امارت اسلامی خود میکوشند، بیش از آنکه تفاوتها تعیینکننده و سرنوشتساز باشند، این شباهتها هستند که چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ امنیتی برایشان دردسرساز شده است.
از یکسو تلاش مشترک و مشابه طالبان و داعش برای آنچه برپایی نظام اسلامی و اجرای شریعت اسلامی میخوانند، فرایند سیالی را رقم زده که امکان تحرک و جابهجایی افراد را در میان هر دو گروه فراهم ساخته و در سوی دیگر امکان استفاده از هر ابزاری برای رسیدنبه هدف، بهکارگیری تاکتیکهای مبارزاتی مشابه و در عین حال نامحدودی را برای هر دو طرف قابل توجیه ساخته است. اکنون بهنظر میرسد همین اشتراکها هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ امنیتی دامنگیر طالبان شده و داعش را به معضل سیاسی و امنیتی بزرگ برای طالبان بدل ساخته است.
در واقع برخی از همین شرایط موجب شده رویکرد طالبان در تقابل با داعش باوجود دشمنی آشکار، با تزلزل و گاه دوگانگی توأم شده باشد. بنابراین شاید بتوان تقابل طالبان با داعش را در دو مرحله متفاوت مورد بررسی قرار داد: در مرحله اول که به چند هفته نخست تسلط طالبان بر افغانستان بازمیگردد، رهبران طالبان خطر داعش را چندان جدی نگرفته و به آن تنها در راستای وقوع برخی تحرکات محدود و پراکنده نگاه میکردند.
اظهارات مؤکد طالبان در این مورد که پس از استقرار امارت اسلامی خشونتها خاتمه خواهد یافت و داعش قابلیت ناامنسازی افغانستان را نخواهد داشت، از همین منظر قابل توجه است. البته در کنار این موضوع عدم تقابل جدی طالبان با داعش میتوانست توجیهات دیگری هم داشته باشد.
بحث هشدار به جامعه جهانی در مورد پیامدهای همکاری نکردن با طالبان، احتمالاً در ترغیب رهبران این گروه برای نادیده گرفتن برخی فعالیتهای داعش و نداشتن تقابل جدی تأثیرگذار بوده است. علاوه بر این، نگرانی رهبران طالبان از اعمال فشار بر اعضا و ریزش هرچه بیشتر بهسمت داعش هم موجب شد طالبان از تقابل با عناصر نفوذی داعش و حتی برخی اقدامات آنها پرهیز کنند.
طالبان بر داعش اشراف اطلاعاتی دارد؟
اعلام هشدار طالبان به آمریکاییها پیش از حمله به فرودگاه کابل و حمله به مرکز داعش در کابل بلافاصله پس از حمله به مراسم ترحیم مادر ذبیح الله مجاهد، نشان میدهد ممکن است طالبان به لحاظ اطلاعاتی بر تحرکات داعش اشراف نسبی داشتهباشند.
اما در بخش دوم که میتوان آن را در بازه زمانی دو هفته اخیر جای داد، به نظر میرسد طالبان بیش از گذشته خطر داعش را درک کرده و به اقدامات جدیتری برای تقابل با آن دست زدهاند.
تشکیل شورای تصفیه و اعلام اخراج عناصر نامطلوب از گروه، جدیترین اقدام طالبان در این راستا بوده است. این اقدام حکایت از آن دارد که طالبان تا حدی به ارزیابیهای اشتباه خود از قدرت و قابلیتهای داعش پی برده و مبارزه با داعش را در مقایسه با نگرانیهای دیگری چون ریزش و نارضایتی میان اعضا، در اولویت قرار دادهاند.
با اینحال اینکه طالبان بتوانند به تنهایی و بدون کمک و همراهی جامعه جهانی از عهده تقابل با داعش برآیند بسیار دور از انتظار بهنظر میآید. بنابراین ورود طالبان به مرحله سوم یعنی تعدیل دیدگاهها، تعامل و همکاری بیشتر با جناحها و قومیتها در داخل و درنهایت جلب نظر جامعه جهانی؛ عنصر نهایی و تعیینکننده دوام صلح و ثبات در افغانستان و حتی بقای طالبان محسوب میشود.
نظر شما