نشست اخیر در واقع تداوم مجموعه نشستهایی است که دور اول و دوم آن در مهر ۱۳۹۷ و آذر ۱۳۹۸ در تهران برگزار شد. بر اساس برنامهریزیها دور سوم نیز باید در سال ۱۳۹۹ در دهلینو برگزار میشد که بهدلیل همهگیری کرونا تا این هنگام به تعویق افتاده است. اما درهمین فاصله زمانی دو ساله، تحولات چشمگیری در افغانستان بهوقوع پیوست که موجب شد نشست دهلینو در شرایط و فضایی کاملاً متفاوت از دو نشست پیشین برگزار شود.
سلطه طالبان بر افغانستان و به دنبال آن حضور نداشتن نمایندگانی از سوی افغانستان در این نشست را شاید بتوان مهمترین تمایز نشست دهلینو با نشستهای پیشین برشمرد. در کنار آن، تغییر نسبی ترکیب حاضران اجلاس دهلینو در مقایسه با دو اجلاس برگزار شده در تهران نیز درخور تأمل است؛ همزمان با حضور پایدار ایران و روسیه، دامنه حضور کشورهای آسیای مرکزی گستردهتر شده و علاوه بر همسایگان افغانستان، کشورهایی چون قرقیزستان و قزاقستان را هم دربرگرفته است. با اینحال بر خلاف دورههای پیش، احتمالاً چین غایب بزرگ نشست دهلینو خواهد بود. پاکستانیها هم که در هر دو اجلاس پیشین غایب بودهاند، در دهلینو به غیبت خود ادامه میدهند.
افغانستان و دغدغههای امنیتی هند
پس از پیروزی طالبان و تسلط کامل آنها بر افغانستان، همانطور که انتظار میرفت هندیها در فرایند تحولات این کشور بهحاشیه رفتند، چنانکه در ماههای اخیر بهجز اخباری ضدونقیض در مورد ملاقاتهای پنهان و نیمهآشکار میان مقامات دهلینو و طالبان، اخبار دیگری در مورد تحرکات هندیها در تحولات افغانستان انتشار نیافته است. این کمتحرکی تاحد زیادی از سرخوردگی درونی هندیها نیز سرمنشأ میگیرد، چراکه پیروزی طالبان معنایی جز هدر رفتن میلیاردها دلار سرمایهگذاریهای کلان آنها در بخشهای مختلف، از امور زیربنایی گرفته تا آموزش و تجهیز نیروهای امنیتی افغاستان نداشته است. بااینحال تلاش اخیر مقامات هندی برای برگزاری نشست مشاوران امنیت ملی کشورهای منطقه و تبلیغ گستردهای که در این زمینه داشتهاند، نشان میدهد دهلینو نه میخواهد و نه میتواند در قبال تحولات افغانستان بیتفاوت باقی بماند؛ آنهم با در نظر گرفتن این مهم که سلطه مجدد طالبان بر این کشور میتواند تأثیرات و پیامدهای مهمی بر امنیت و ثبات داخلی، موقعیت منطقهای و شرایط بینالمللی هند برجای گذارد.
نگرانیهای هند در حوزه امنیت ملی
اگر بخواهیم نگرانیهای امنیتی هند از شرایط فعلی افغانستان را بررسی کنیم، بهطور قطع دغدغههای مربوط به امنیت و ثبات داخلی در نخستین حلقه قرار میگیرد. هند با دو معضل اساسی روبهرو است؛ نخست بحران کشمیر و دوم نگرانیهایی که درباره تحرکات اقلیتهای مسلمان در داخل این کشور وجود دارد. در بحث کشمیر سوابق روشنی در مورد همکاری طالبان با مبارزان کشمیری موجود است بهطوریکه در دور اول سلطه طالبان شاهد حضور گروههایی همچون «حرکت الانصار» در داخل افغانستان بودیم که آموزش مبارزان کشمیری علیه نیروهای هندی را بر عهده داشتهاند. اکنون نیز باوجود اینکه برخی مقامات طالبان به طور مکرر تأکید کردهاند از خاک این کشور علیه دولتهای دیگر استفاده نمیشود، باز هم اظهارات متفاوت و گاه متناقضی از سوی طالبان مطرح میشود، چنانکه در همین اواخر سهیل شاهین، سخنگوی طالبان اعلام کرد: ما حق داریم صدای مسلمانان کشمیر و یا هر کشور دیگر را به گوش جهان برسانیم. اما نگرانیهای امنیتی هند تنها به کشمیر محدود نمیشود چراکه دولت هند از تأثیرات پیروزی طالبان بر گسترش اقدامات افراط گرایانه در میان اقلیتهای مسلمان در سراسر هند نیز بهشدت نگران است. با اینهمه بسیاری از ناظران سیاسی بر این عقیدهاند بیش و پیش از اینکه طالبان موجبات نگرانی برای گسترش افراط گرایی در میان مردم کشمیر و اقلیتهای مسلمان هند باشند، این سیاستهای اسلامستیزانه و سرکوبگرانه دولت مودی است که میتواند در گسترش اقبال مسلمانان به سمت افراط گرایی و پذیرش حرکتهای افراط گرایانه مؤثر واقع شود.
پیامدهای تحولات افغانستان بر هند
تردیدی وجود ندارد که رویکردها و سیاستهای دهلینو در قبال کابل، به شکل گستردهای از رقابتها و منازعات منطقهای میان هند و پاکستان تأثیر پذیرفته است. در جایی که دولتهای مستقر در پاکستان همواره کوشیدهاند با گسترش سلطه و نفوذ خود بر افغانستان، به نوعی «عمق راهبردی» در برابر تهدیدهای هند دست پیدا کنند، مقامات دهلینو هم تلاش کردهاند با حمایت از دولتها و یا جناحهای مخالف پاکستان در داخل افغانستان، بهنحوی موازنه را برقرار کرده و مانع برتری منطقهای پاکستان شوند. در دوره گذشته سلطه طالبان بر افغانستان، هند با همراهی شرکایی چون روسیه و ایران و بهرهگیری از وقوع برخی حوادث بینالمللی مانند حادثه یازدهم سپتامبر توانست به این مهم دست پیدا کند. حمایتهای بیدریغ از دولت کابل در دو دهه اخیر هم همگام با همین شرایط انجام شد. اما در حال حاضر بهنظر میرسد وضعیت برای دهلینو چندان مساعد نیست؛ برخلاف دور پیش این بار روسها و دیگر کشورهای منطقه همراهی چندانی با دهلینو ندارند و نگرانی از بیثباتی در افغانستان را بالاتر از نگرانیهای امنیتی هند نسبت به استقرار طالبان میبینند. علاوهبر این، مداخله چین و همراهی روزافزون این کشور با سیاستهای پاکستان مورد مهم دیگری است که دغدغههای امنیتی هند را دوچندان کرده است. تشکیل هر نوع محور سیاسی - امنیتی با مشارکت چین، پاکستان و افغانستان برای دهلینو معنایی جز واگذاری منطقه مهم و راهبردی آسیای مرکزی بهرقبای سنتی و در رأس آن پاکستان، نخواهد داشت.
نگاه هند به افغانستان در بستر امنیت جهانی
تحولات افغانستان در بستر امنیت جهانی برای دهلینو وضعیت دوگانهای میان تهدید و فرصت را ایجاد کرده است. در یک سو سلطه طالبان و بهتبع آن گسترش نفوذ پاکستان و چین در افغانستان موقعیت هند را بهویژه در چارچوب نهادها و سازمانهای بینالمللی چون شانگهای تضعیف میکند و در سوی دیگر باتوجهبه تغییر معادلات و بلوکبندیهای جهانی و همچنین رقابت فزاینده چین و آمریکا، امکان حضور و نقشآفرینی بیشتر آن را در پیمانها و همکاریهای جدید همچون «کواد» (با مشارکت آمریکا، استرالیا، ژاپن و هند) فراهم مینماید. علاوهبراین، تحولات منطقه و بهخصوص افزایش خصومتها میان پاکستان و آمریکا زمینه را برای دهلینو تسهیل میکند تا هرچه بیشتر روی کمکها و حمایتهای واشنگتن حساب کرده و خود را در بلوک سیاسی و اقتصادی قرار دهد که در قالب طرح «جهانی بهتر بسازیم» بایدن، در برابر کریدور سیاسی و اقتصادی یک «کمربند، یک جاده» قرار گیرد؛ همانجایی که دو دشمن دیرینه هند یعنی چین و پاکستان در آن نقشی بیبدیل ایفا میکنند.
نظر شما