تحولات لبنان و فلسطین

نرم‌افزار پذیرش و ردّ تجدد در عالم شیعی، اجتهاد است و همین نرم‌افزار او را مستعد کرده که فرهنگ هژمون و سلطه‌طلب غرب را نپذیرد و به صورت بسیط با آن مواجه نشود.

نرم‌افزار اجتهاد موجب شد فرهنگ هژمون غرب را نپذیریم/ هیچ شیعه اصیلی معتقد به جدایی دین از سیاست نیست

به گزارش قدس آنلاین، نشست برخط "خوانش تمدنی از سبک زندگی سیاسی ایرانیان معاصر" با ارائه حجت‌الاسلام احمد رهدار، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، برگزار شد.

رهدار در ابتدای این جلسه گفت: پیش از آنکه مقام معظم رهبری تعبیر "سبک زندگی" را به کار بگیرند، من با این واژه آشنا بودم و حتی با گروهی از محققان حوزوی در یک مرکز پژوهشی در قم، ذیل این عنوان تحقیق می‌کردیم اما از کاربست این واژه برای توضیح وضعیت خودمان، رضایت نداشتم اما حضرت آقا این اصطلاح را با محتوای تازه‌ای استعمال فرمودند که خود این امر به برخی سوءفهم‌ها دامن زد.

وی افزود: فضای جدیدی که آقا با استعمال این کلیدواژه‌ها برای ما خلق می‌کنند معمولا از سوی خوشه‌های معنایی پربار پیرامونی تقویت می‌شود که چشم بستن بر آن‌ها و تکیه بر مشترکات لفظی در این زمینه می‌تواند گمراه کننده باشد و به اعتقاد من این همان اتفاقی بود که درباره کلیدواژه "سبک زندگی" رخ داد به این معنا که بسیاری از پژوهشگران آمدند مباحث عمدتاً از قبل موجود خودشان را که تکراری از مفاهیم بومی‌سازی شده جهان غرب بود را به عنوان سبک زندگی مورد نظر رهبری رواج دادند به همین دلیل هم هست که برخلاف تمام کوشش‌هایی که شده است و می‌شود دستمان در این زمینه چندان پر نیست.

وی در ادامه تصریح کرد: خوشبختانه به تازگی بچه‌های اهل اندیشه و نیروهای فکری جبهه انقلاب متوجه این معنا شده‌اند و سعی می‌کنند که با کاربست قالب‌های تازه و با مبانی برآمده از دین و انقلاب، مقوله "سبک زندگی" را به گونه‌ای متفاوت طرح و شرح کنند.

رئیس مؤسسۀ فتوح اندیشه ادامه داد: من همیشه سعی می‌کنم در تحلیل‌های خودم مقوله انقلاب اسلامی را جدی بگیرم چون معتقدم این آخرین موقف بلند تاریخی است که در اختیار ماست و غفلت از این موقف و ظرفیت‌هایش نه تنها جفای اخلاقی است بلکه غیرکارشناسی و خطای معرفتی نیز هست. با این همه بسیاری مرتکب این خطا می‌شوند و مسائل را به گونه‌ای طرح می‌کنند که انگار نه انگار این وسط انقلابی هم صورت گرفته و انفجار نوری صورت گرفته است.

به همین دلیل هم هست که معتقدم وقتی روی موقف تاریخی انقلاب اسلامی می‌ایستیم، حتی آرایش مفاهیم توضیح دهنده موقعیت خودمان هم فرق می‌کند و من در قرائتم از سبک زندگی ایرانیان معاصر ابایی از این ندارم که بگویم فراتر از توصیف، تجویز هم می‌کنم و با نگاهی ایدئولوژیک توصیه می‌کنم که بهتر است چه اتفاقاتی بیفتد.

ایرانیت، اسلامیت و تجدد؛ سه منبع مهم هویت کنونی

رهدار در ادامه این نشست مجازی یادآور شد: سبک زندگی سیاسی ایرانیان معاصر از ۳ منبع مهم ارتزاق کرده است یا به تعبیر دیگر، ۳ منبع در ساخت این سبک موثرتر بوده است که من آن‌ها را تحت عناوین ایرانیت، اسلامیت (با تأکید بر قرائت خاص شیعی آن) و مدرنیته / غرب دسته‌بندی می‌کنم.

مرحوم استاد مطهری (ره) در کتاب گرانسنگ خودشان با عنوان "خدمات متقابل اسلام و ایران" در خصوص دو مولفه اول به درستی و دقت طرح مسأله کرده و توضیح داده است که رگه‌های مشخصی از فرهنگ ایرانی کهن در متن و بافت امروزی هویت ما حضور دارد که برخی حاوی بار معنوی و معرفتی است و برخی دیگر هم حاوی بار سیاسی و اجتماعی است. حضور این جلوه‌های فرهنگ ایرانی کهن در فرهنگ کنونی ما غیرقابل انکار است که شاید نوروز و مناسک پیرامونی آن، نامبردارترین آنها باشد.

وی افزود: پیوند میان دو عنصر ایرانیت و اسلامیت به ویژه در وجه شیعی آن به نحوی است که اساساً نمی‌شود آنها را از همدگیر جدا کرد. این هر دو در لایه پنهان هویتی ما حضور دارند و بخش لاینفکی از هویت کنونی ما را شکل می‌دهند. نوع نگاه قدسی ما به حاکم و فرّه ایزدی او در نگاه ایرانیان از جمله مسائلی است که هم از سوی فرهنگ ایرانی و هم از طرف نگاه شیعی تقویت می‌شود به همین دلیل هم هست که معتقدم لازم نیست کسی کتاب "ولایت فقیه" امام خمینی (ره) را خوانده باشد و این جمله امام را که می‌فرماید: ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است را درک کرده باشد تا به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه زمان باور پیدا کند، ما از طریق پیوندهای تاریخی (هم ایرانی و هم اسلامی) نظام جمهوری اسلامی را می‌پذیریم.

دو عنصر دیانت و سیاست در نگاه هویت تاریخی ما به نحوی ممزوج شده‌اند که به جز عده قلیلی از روشنفکران که در واقع واداده‌های تمدن غربی‌اند که به دلیل نافهمی، بی‌تقوایی و بی‌نسبتی با تاریخ و دین ما، حرف‌های بی‌سند می‌زنند کس دیگری معتقد به جدایی دین از سیاست نیست و محال است که یک مسلمان شیعه واقعی چنین حرفی بزند. امام قسم جلاله می‌خورد و می‌گوید والله اسلام همه‌اش سیاست است و این عین باور تمام شیعیان است.

وی در توضیح مولفه مدرنیسم عنوان کرد: نرم‌افزار اجتهادی که در اختیار شیعه است او را مستعد کرده که فرهنگ مهاجم، هژمون و سلطه‌طلب غرب را نپذیرد و به صورت بسیط با آن مواجه نشود و چون نرم‌افزار پذیرش و ردّ تجدد در عالم شیعی، اجتهاد است، نسبت ما با غرب به نحوی احتیاط‌آمیز و در عین حال معقول تعریف شد که البته ظهور این معنا را باید در دوران چهل و اند ساله پس از انقلاب دید.

رهدار در ادامه با تأکید بر ضرورت خوانش جدید از منابع گذشته، توضیح داد: ماکس وبر در اثر معروف خودش کار مهمی که می‌کند این است که مفاهیمی مثل ثروت و کار را به مفاهیمی دینی تبدیل می‌کند. به نظر من این کار او می‌تواند منبع الهام خوبی برای ما باشد که اگر می‌خواهیم کشور متجددی داشته باشیم در حوزه مفاهیم پایه‌ی قوام‌بخشی مثل همین مقولات دنیا، ثروت و کار ورود کنیم و با تصرف در آن‌ها، سبک زندگی معاصر خودمان را منطبق بر کارویژه‌های خاص تمدنی سامان ببخشیم.

دنیایی که ما متدینین امروز فهم می‌کنیم، دنیای قرآنی نیست. دنیای قرآن مزرعه است اما دنیایی که حوزه‌ها برای ما تقریر می‌کنند کویر و برهوتی است که ثروت در آن امر مذمومی است. من چندی پیش در جایی گفتم اهل بیت ما میلیاردر بوده‌اند که عده‌ای در فضای مجازی آن را مسخره کردند اما باز هم تأکید می‌کنم که ما در اسلام رهبانیت نداریم و زهد اسلامی هم مطابق توصیه قرآن و اهل بیت (ع) از جنس اخذ است نه منع. چرا نمی‌گوییم که پیامبر(ص) ما تاجر بوده؟ همسر پیامبر ما تاجر بوده و "منا اهل البیت"اش هم تاجر بوده؟ باید یک خانه تکانی جدی در این زمینه‌ها بکنیم.

وی افزود: این روزها که بحث انتصابات فامیلی در دولت، به خصوص در فضاهای مجازی خیلی داغ شده است من سعی می‌کنم از دریچه متفاوتی به این مسأله نگاه کنم و آن این است که ببینم رابطه عشیره یا به تعبیر قرآن "ذوی القربی" با تمدن چیست؟ به اعتقاد من این یک مساله بسیار مهمی است که مغفول مانده و می‌تواند محل تأملات جدی قرار بگیرد. آیا این مهم نیست که بدانیم چرا خداوند برای نسل پیامبر و ائمه معصومین(ع) امتیاز ویژه‌ای قائل شده است و مجرای مالی مجزایی به نام "خمس" برای آنها تعریف کرده است!؟ آیا این نشان نمی‌دهد که بین عشیره و عصبیت فامیلی با حکومت نسبت وثیقی وجود دارد که اسلام این نسبت را معنادار و تعریف کرده است!؟

مگر جز این است که خانواده در اقتدار حاکمیتی حاکمان بیشترین سهم را دارند؟ آیا نباید این را دید!؟ به نظر من هرگاه مسأله را از این زاویه ببینیم و تحلیل کنیم به نتایج متفاوت و جدیدی می‌رسیم که از آن‌ها می‌توان کارویژه‌های تمدنی جدیدی متناظر با سبک زندگی امروزمان ارائه کنیم و به حرکت تمدنی خودمان شتاب بیشتری ببخشیم.  

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در پایان خاطرنشان کرد: خوانش جدید منابع گذشته ما، سبک زندگی متفاوتی می‌سازد که هم می‌تواند الگوی حکمرانی‌مان را عوض کند و هم افق‌های تازه‌ای پیش روی ما باز کند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.