به گزارش قدس آنلاین، پیش از این درباره کمالگرایی که در سیستم حوزه تزریق میشود حرف زدهایم. دروس و به تبع آن اساتید حوزه سعیشان بر این است تا طلاب را در مسیر کمال راهنمایی کنند؛ به همین دلیل چگونگی رسیدن به کمال را از لابلای کتابها و درسها و از پیچ و خم کوچه پس کوچههای زندگی فردی و اجتماعی تبیین میکنند و طلبه ها را متوجه وظایف متعددی میکنند که در قبال خود و دیگران دارند؛ اما پرورش شخصیت طلاب در حوزهها به همین جا ختم نمیشود؛ در واقع آرزوی رسیدن به کمال و تلاش برای دستیابی به آن دو نوع آسیب را به همراه دارد که اگر در کنار آموزشها و پرورشها به این آسیبها دقت و توجه نشود نه تنها شخص به جایی نمیرسد بلکه موجبات ضلالت و گمراهی خود و دیگران را هم فراهم مینماید.
تمیز قائل شدن بین آنچه میخواهیم باشیم و آنچه هستیم نکتهی دقیقی است که اگر به آن توجه نشود طلبه را دچار توهم خودبرتربینی میکند.
من میخواهم بندگی کنم و راهش را هم بلدم اما آیا حقیقتاً بندهی خوبی هستم!؟ این سوالی است که هر طلبه باید از خود بپرسد.
طلبهها باید بدانند آرزوی رسیدن به یک امر، لزوماً به معنای کسب آن امر نیست و این نکتهای است که غفلت از آن منجر میشود تا برخی از طلاب بین خود و دیگران دیواری بکشند و کسانی که آن سوی دیوار هستند را نه تنها متفاوت بلکه پایینتر از خود هم بدانند. کلیپهای متعددی که در فضای مجازی مخصوصاً در باب امربهمعروف و نهیازمنکر دیده میشود اکثرا حکایت از همین دیوارکشیها دارد. آنچه در دروس حوزه و در میان تدریس اساتید ارائه میشود آشنایی با شخصیتهای عظیم علمی و معنوی است که شنیدنش نشاط و وجدی عجیب در وجود طلاب ایجاد میکند و این نشاط به قدری قوی است که هر لحظه طلبه دلش میخواهد جای همان شخصیت علمی و معنوی باشد و این دلبخواهیها تا جایی پیش میرود که یک آن حس میکند شخصیتش به شخصیت مزبور نزدیک شده است؛ این احساس قرابت آسیبی جدی است که اگر مورد واکاوی و درمان قرار نگیرد تاثیرات مخربی از خود به جا خواهد گذاشت.
احساس قرابت نسبت به آنان که در مسیر حق بوده و هستند زمانی ارزشمند است که انسان در گفتار و رفتار و کردار خویش نیز این قرابت را به اثبات برساند و الا اینکه انسان ظاهراً خودش را به دیگری بچسباند اما در باطن شبیه او نباشد میشود وصلهی ناجور.
آسیب دومی که در این مسیر متوجه طلاب میشود این است که برخلاف آسیب اول که طلبه فقط آرزوی رسیدن دارد و توقعی از خود و رفتارش ندارد، بالعکس در مواجههی با دیگران متوقع بوده و فکر میکند دیگران نیز باید همانگونه باشند که او فهمیده و نه حتی عمل کرده.
اجازه دهید کمی آسانتر حرف بزنم. طلاب تصویری از جایگاه معنوی در ذهن خویش ترسیم میکنند این جایگاه حاصل همان دروسی است که از حوزه دریافت نمودهاند. حالا آن تصویر ذهنی به دو شکل عمل میکند؛ در رابطه با خود طلبه، تصور طلاب این است که به آن جایگاه رسیدهاند یعنی دانستن خویش را مساوی با رسیدن میدانند بدون اینکه هیچ توقعی از خود و رفتار خود داشته باشند و از سوی دیگر نسبت به دیگران متوقع بوده و انتظار دارند آنچه را خودشان میدانند، دیگران عمل کنند.
این دو آسیب بهشدت شخصیت طلبهها را تهدید میکند و لازم است برای رهایی از آن در کنار تدریس، تهذیب هم جدیتر گرفته شود. یکی از فواید تهذیب دور کردن ذهن انسان از این گونه خیالبافیهاست.
منبع: رسا
انتهای پیام/
نظر شما