لبنان که از آگوست ۲۰۲۰ تجربه عدم شکلگیری کابینه و وجود یک حاکمیت مؤثر را تجربه کرده، مدتی است پس از مدتها کشوقوس سرانجام دولتی با توافق و تفاهمی ملی در آن شکل گرفته است.
البته تصمیمگیریهای سیاسی در این کشور بهشدت کند و زمانبر است و توانایی رسیدگی به بحران پیشرونده و سریع این کشور را ندارد. ناتوانی در شکلدهی به کابینه کارآمد و پاسخدهی به بحران موجب شده در عمل بحران سیاسی و اقتصادی این کشور تبدیل به وضعیتی بدون راه حل شود. در حال حاضر این شرایط از یک سو وضعیت اقتصادی را ناکارآمد کرده و از سوی دیگر موجب شده ساختار امنیتی لبنان هم متزلزل و کشور وارد شرایطی از بههم ریختگی شود.
در شرایطی که لبنان با مشکلات متعدد اقتصادی روبهرو است، آمریکا از سر دلسوزی برای این کشور قرار است ۶ بالگرد برای ارتش لبنان ارسال کند. گفته میشود این بالگردها ارزشی بیش از ۴۰ میلیون دلار دارند و در پایگاه هوایی حامات با حضور ژوزف عون، به فرمانده ارتش لبنان تحویل داده شدند.
در عین حال، آمریکاییها همزمان با تحویل بالگردها شرط و شروطی برای ارتش اعلام کردهاند که یکی از آنها، کاهش توان و محدودسازی قدرت حزبالله است. این در حالی است که عمده قدرت بازدارندگی لبنان به دلیل جایگاه و توان نظامی این جنبش بهویژه در حوزه موشکی شکل گرفته و در عمل محدودسازی حزبالله لبنان به محدود کردن قدرت بازدارندگی لبنان در برابر تجاوزهای خارجی بهویژه از سوی رژیم صهیونیستی منجر خواهد شد.
همچنین الزام ارتش لبنان به کنترل و محدودسازی توان حزبالله میتواند سرآغاز برخی توطئهها و طرحها برای به هم ریختن فضای داخلی لبنان و ایجاد اختلافات داخلی باشد؛ این شرایط همان چیزی است که رژیم صهیونیستی سالهاست منتظر آن است؛ هرچند هوشیاری مقامات لبنانی میتواند این توطئهها و طرحها علیه مردم این کشور را خنثی و بیاثر کند.
با این حال، ریشه بحران این روزهای لبنان تنها در داخل این کشور نیست، آنچه در این کشور میگذرد ناشی از رقابتی منطقهای و بینالمللی بر سر این است که چه کسی میتواند به آینده لبنان شکل دهد و چگونه بحران خواهد توانست بر آرایش سیاسی این کشور به صورت بلندمدت تأثیرگذار باشد. کشورهای مختلف از جمله آمریکا، فرانسه، عربستان و جمهوری اسلامی ایران و همچنین رژیم صهیونیستی درگیر در این بحران و بازسازی آرایش سیاسی این کشور هستند.
از دیدگاه کشورهای مقابل هرچه فشار در داخل لبنان افزایش یابد و این کشور به سمت جنگ داخلی حرکت کند، تهران ناچار خواهد شد منابع مالی و امنیتی بیشتری را در لبنان صرف کند تا بتواند حزبالله و بازیگران وابسته به خود را در صحنه سیاسی حفظ کند. این بازیگران نسبت به ایران از ظرفیت مالی بیشتری برخوردار هستند و تصور آنها این است که ادامه این فرسایش میتواند به کاهش نفوذ تهران و حزبالله در لبنان بینجامد.
جمهوری اسلامی در حال حاضر درگیر تحریمهای اقتصادی و فشارهای مالی بینالمللی تحت هدایت آمریکاست. این امر ظرفیت ایران را برای حمایت از شبکه منطقهای گسترده و نفوذ خود در سطح کشورهای منطقه تحت تأثیر قرار داده است. بحران لبنان به دلیل اینکه در لایه اصلی خود یک بحران اقتصادی عمیق و نیازمند پاسخهای اقتصادی است، مطالبهگر هزینهکرد اقتصادی گسترده نیز است.
از سوی دیگر عدم پاسخگویی اقتصادی به این مسئله میتواند موجب شود کنترل امنیت در لبنان نیازمند پاسخ سخت و مداخله حزبالله باشد. امری که در شرایط کنونی ممکن است با وجود کنترل شرایط در کوتاهمدت، به کاهش محبوبیت حزبالله و حتی رویارویی آن با مردم بینجامد. از این، رو ضروری است ایران به شکلگیری دولت در لبنان و بهبود ظرفیتهای آن برای بازگشت به وضعیت طبیعی کمک کند. امری که نقشی مثبت و هزینهای منطقی در برابر سایر گزینهها در پی خواهد داشت.
نظر شما