«من را متهم میکنند که ایشالا با رضاشاه محشور بشی، آنهایی هم که به امام رضا علاقه دارند با امام رضا محشور بشن. مهم نیست آدم با رضاشاه محشور بشه یا با امام رضا ؛ مهم اینه که آدم، حقیقت رو به خاطر سیاست نفروشه».
اگر فکر میکنید منِ خبرنگار این اظهارات صادق زیباکلام برایم تازگی داشت، از آن شگفتزده شدم و یا جا خوردم اشتباه میکنید. کیست که سالها حرفهای شاذ این شخص را شنیده باشد و این ترّهات برایش عجیب باشد. همان زمان که این شخص با پرچم آمریکایی که این سالها توسط خود آمریکاییها به آتش کشیده میشود و مهمتر از آن با پرچم رژیم اشغالگر و کودککش صهیونیستی مثل یک شیء مقدس برخورد کرد و حاضر نشد پا روی آنها بگذارد و از کناره نردههای دانشگاه خود را کشانکشان به محل سخنرانی کشاند، ماهیت حقیرانه فکری او برای اهل درک معلوم شد، اما چیزی که نمیتوانیم آن را هضم کنیم این است که چنین کسی استاد دانشگاه آن هم مهمترین دانشگاه جمهوری اسلامی است و دانشجویان بسیاری زیر دست او و امثال او مثلاً قرار است تربیت بشوند. فرض میکنیم که دولتهای گذشته با نگاه لیبرالی یا سکولاریستی اجازه داده باشند که امثال این فرد همچنان بر کرسی تدریس در دانشگاه تکیه دهد و هیچ رگ غیرت نداشتهشان هم از تصریحهای مکرر وی مبنی بر «لزوم به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی ایران» نجنبید؛ اما در دولتی که به اسم احیای ارزشهای دینی و مکتبی و نهضت بیدارگر بزرگ قرن امام خمینی(ره) موفق به کسب رأی مردم شده است هم باید با این اشخاص با تسامح و تساهل رفتار کرد؟ یادمان بیاید که امام(ره) با آنکس که در رادیوی جمهوری اسلامی گفته بود «اوشین الگوی من است» چه برخوردی کردند و با دستاندرکاران پخش آن مصاحبه چه رفتاری داشتند، تا امروز ببینیم که در برابر کنار هم گذاشتن چشم و چراغ مسلمانان و شیعیان و ایرانیان حضرت ثامنالائمه «ع» در کنار عنصر وابسته و خودفروختهای چون رضاخان میرپنج، سکوت شود و آبی در دل هیچ دلباخته دین و اهل بیت و ایران تکان نخورد.
نمیتوانم باور کنم اظهارات این استاد دانشگاه تهران در بین مسئولان تنها یک واکنش داشته و آن هم از سوی معاون وزارت علوم، آقای ظریفیان بوده که شدیدترین جملهشان این است: «این شیوهها جز آشفتگی بیشتر و به هم ریختگی هنجاری واخلاقی، راه به جایی نمیبرد»! حتی فکر میکنم با توجه به برخی روایتها و حکایتها، اگر این استاد دانشگاه در قبل از انقلاب اسلامی اینچنین بیپروا و علنی از مشروب خوردن و دختربازیهای متعدد و... سخن میگفت، معاون وزارت علوم حکومت شاهنشاهی موضعی بهمراتب جدیتر و سختگیرانهتر از این میگرفت که آقای دکتر ظریفیان اتخاذ کردند! چه رسد به اینکه درباره رژیم صهیونیستی و رژیم پهلوی چنان موضع بگیرد و اینگونه به ساحت مقدس امام هشتم «علیه آلاف التحیة و الثناء» جسارت کند. اجازه بدهید از چیزهای دیگر هم تعجب کنم: از اینکه از هیچ حزب سیاسی -آنها که فقط در ایام انتخابات سروکلهشان پیدا میشود- صدایی بلند نشد، هیچ تشکل دانشجویی حتی تشکلهای اسلامی دانشجویی و عدالتخواهان مطالبهگر هیچ بیانیه تند و صریحی صادر نکردند و کلاً غیرتی نجنبید و حداکثر چند توییت در فضای مجازی تمام واکنشی بود که به این اظهارات موهن داده شد.
آیا منظور این است که زیباکلام را دادگاهی کنند و به زندان بیفکنند؟ نه! چنین توقعی نداریم. حرف ما خیلی ساده است: چنین شخصی با توجه به هشدارهای مکرر امام خمینی(ره) درباره دانشگاهها و ویژگی اساتید و با توجه به قوانین مصرح و مصوب رسمی و فارغ از همه اینها بر اساس بدیهیات عقلی و منطقی، لیاقت و شایستگی داشتن کرسی تدریس در دانشگاههای جمهوری اسلامی را ندارد. همین و بس! میبینید که انتظارات ما خیلی پایین آمده است و به کم قانع شدهایم!
جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف میشکند بازارش...
نظر شما