این اثر چندمین همکاری لطیفی با پیمان عباسی در مقام نویسنده است. عباسی اصلیترین انگیزهاش برای نگارش فیلمنامه مرد نقرهای را اهتزاز پرچم ایران دانسته و میگوید:«ما یک تصویر ذهنی از پایان فیلم داشتیم که چند پسر بچه، پرچم ایران را بالا ببرند و مردم در سالنهای سینما بلند شوند و برای اهتزار پرچم ایران توسط نوجوانهای این مرزوبوم کف بزنند، ما این پایان را میخواستیم و این اتفاق افتاد». به بهانه اکران فیلم «مرد نقرهای» با پیمان عباسی فیلمنامهنویس گفتوگو کردیم که میخوانید.
جرقه نوشتن فیلمنامه «مرد نقرهای» چطور زده شد؟
ماجرا از یک ایده ساده شروع شد؛ اینکه نوجوانان و جوانان ما دارند هویت ملیشان را فراموش میکنند و یادشان میرود ایرانی بودن چقدر قشنگ و باشکوه است. به دنبال این بودیم که چه کنیم تا این مفهوم دوباره زنده شود و احساس غرور را در فرزندانمان تقویت کنیم. این تفکر مشترک من و سرمایهگذار اثر، آقای عبدی بود؛ در واقع با دو کلمه «نوجوان ایرانی» و «پرچم ایران» ایده ساخت این فیلم شکل گرفت.
روند تکمیل قصه چطور شکل گرفت؟
آقای عبدی پیش از این با پسرشان امیرکیان عبدی، سریال شیش قهرمان و نصفی را کار کرده بودند. امیرکیان تکواندوکار است و این دو سابقه همکاری پدر و پسری داشتند. ایده از سوی آقای عبدی داده شد و من فیلمنامه را نوشتم. همیشه این سؤال برایم مطرح بود که اگر یک ورزشکار نوجوان در مسابقات جهانی به حریفی از رژیم صهیونیستی بخورد چه کار میکند؟ این سؤال را از امیرکیان پرسیدم و طی صحبتهایی که با هم داشتیم خط اصلی قصه شکل گرفت. اینکه نگاه نوجوانها به مسائل بینالمللی چیست؟ به برگزاری مسابقات بینالمللی به عنوان خط اصلی قصه فکر کردیم و دوست داشتم ماجرا در آمریکا بگذرد اما شرایط تولید فیلم در آنجا را نداشتیم. ترکیه را به عنوان نزدیکترین کشور انتخاب کردیم و با این ایده پیش رفتیم که یک گروه تروریستی، جمعی از ورزشکاران نوجوان ملل مختلف را گروگان میگیرند و اگر یک همبستگی جهانی بین آنها در برابر تروریستها شکل بگیرد، بچههای ایران کجا قرار دارند؟ آرام آرام شیرازه قصه شکل گرفت اما با یک پارادوکس بزرگ در ابتدای کار روبهرو شدم. یک سر داستان، ماجرایی تروریستی بود و سر دیگر داستان، نوجوانها. لازمه فیلم تروریستی، خشونت است در حالیکه سم فیلم نوجوان، خشونت است. چالشی جدی داشتم که اگر نوجوانان ایرانی قرار است همسالان خودشان را نجات دهند حق ندارند به چاقو یا تفنگ دست بزنند و نباید کسی را بکشند درحالیکه کشتن آدمها برای تروریستها مثل آب خوردن است. این یک چالش جدی و پیچیده بود ولی چند بار فیلمنامه را نوشتم تا آنچه را میخواهم بدست بیاورم. با توجه به سابقه خوب همکاریام با آقای لطیفی، پیشنهاد کارگردانی ایشان را به سرمایهگذار دادم. وقتی حسین پای کار آمد با قصه همراه شد و آن را دوست داشت. سلیقه کارگردان هم در فیلم نمود یافت و نتیجه چیزی شد که روی پرده سینما میبینید.
آقای لطیفی در جایی گفته بود فیلم «مرد نقرهای» یک فیلم بزرگسال و جدی است در حالیکه بسیاری آن را در ژانر کودک و نوجوان طبقهبندی میکنند، شما با چه رویکردی فیلمنامه را نوشتید؟
جالب است که من و حسین در موضوعات مختلف، اختلاف نظرهای کوچکی داریم ولی این اختلافات در خروجی کار، تأثیری ندارد. من معتقدم فیلم برای مخاطب نوجوان است و با چنین استانداردی هم فیلمنامه آن را نوشتم. اگر قرار بود فیلمنامه را با استاندارد فیلم بزرگسال مینوشتم، حجم درگیریها و خشونتها بیشتر از این میشد برای همین خیلی دست به عصا پیش رفتم. فیلم در ژانر کودک و نوجوان و قهرمان داستان هم امیرکیان است، به همین دلیل خشونت قصه را به حداقل رساندم. اینکه یک گروه تروریستی صهیونیست به محل استقرار ورزشکاران نوجوان ملل مختلف حمله میکند، به حاشیه رفته و خیلی خشونت کار را پررنگ نمیکنم و درام را در اندازه و استاندارد سینمای نوجوان پیش میبرم. ممکن است فیلم را مخاطب بزرگسال هم ببیند و خوشش بیاید.
این اختلاف نظر شما با کارگردان در شناسایی مخاطب هدف، طی روند ساخت فیلم هم تأثیرگذار بود؟
نه، من و حسین هربار هم دعوا کردیم، خروجی مشترکی داشتیم. مثلاً فیلمهای «روز سوم» و «توفیق اجباری» را با همین اختلافنظرها ساختیم ولی این چالش را دوست دارم. گاهی این اختلاف نظر بین ما چنان زیاد بوده که اسمم را از تیتراژ کار درآوردم مثل فیلم «اسب سفید پادشاه».
بههرحال وقتی قرار است وارد ژانر تریلر و تروریستی شوید قطعاً برای مخاطب بزرگسال، قصه با خشونت بیشتری همراه است اما در «مرد نقرهای» خشونت جدی نمیبینیم و گاهی موقعیتهای طنز ایجاد میشود. از سوی دیگر مشخص است که فیلم، پرهزینه نبوده در حالیکه ژانر تریلر و جنایی جزو گونههای گرانقیمت در سینمای جهان بهویژه هالیوود است؟
همینطور است. مثلاً در جایی پسربچه فیلم با ضربه پا، یکی از تروریستها را در داخل استخر پرت میکند در حالیکه در واقعیت چنین نیست چون تروریستها، افراد تربیت شده و آموزش دیده جنگی هستند و حتی در برابر یک قهرمان تکواندو هم کم نمیآورند چون اسلحه در دست آنهاست. حتی اگر اسلحه هم زمین میافتاد، پسر نوجوان قصه در این ژانر، حق ندارد اسلحه را از روی زمین بردارد و اگر قرار است از ابزاری برای دفاع استفاده کند باید متناسب با سنش باشد مثلاً در جایی دختربچه برای از کار انداختن دوربینهای مداربسته از دارت استفاده میکند یا امیرکیان دو تا نمکدان چوبی را با طنابی به هم وصل میکند و نانچیکو میسازد؛ در واقع از ابزاری برای دفاع از خودش استفاده میکند که برچسب خشونت به آنها نمیچسبد.
الان که فیلم را روی پرده سینما میبینید از خروجی کار رضایت دارید؟
الان که فیلم را میبینم دوست داشتم در یکی دو صحنه تغییراتی انجام میشد؛ مثلاً روی سکانسی که امیرکیان یکی از تروریست ها را با ضربه پا در استخر میاندازد، میشد مانور بیشتری داد و چند حرکت قهرمانانه دیگر از شخصیت نوجوان میدیدیم. بهنظرم با بضاعت و بودجهای که داشتیم کار خوبی ساخته شد. آقای عبدی به عنوان سرمایهگذار فیلم، توی جیبش دست کرد و از حساب شخصی خودش و خانوادهاش برای ساخت این فیلم هزینه کرد. سر سوزنی حمایت دولتی نداشتیم نه از سوی ترکیه، نه ایران، نه وزارت ارشاد، نه سازمان اوج، نه هیچ فدراسیونی. هیچ نهادی پشت کار نیامد و فیلم کاملاً با بودجه شخصی ساخته شد، در کشور خارجی آن هم در شرایط گرانی دلار. میدانستیم این فیلم با این مضمون قرار نیست خیلی در گیشه بفروشد چون قرار نبود «هزارپا» بسازیم. با بضاعتی که داشتیم فیلم خوبی ساخته شد. آینده مملکت در دست نوجوانهای این سرزمین است، آنها باید خودشان را روی پرده سینما ببینند و به هویت ملی خود افتخار کنند.
نظر شما