به گزارش قدس آنلاین، در سالهای اخیر و پیش از اتخاذ سیاست «اول همسایگان» از سوی دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم، ایران همواره شاهد تنشها و برخوردهای نظامی در میان کشورهای همسایه خود بوده است.
برای نمونه میتوان از درگیریهای نظامی بین ارمنستان و جمهوریآذربایجان بر سر مسئله قره باغ تا به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و تنشهایی که میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود داشت نام برد.
محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی میگوید «در روزگار فعلی اولویت بر منطقه گرایی و روابط با همسایگان است و از قضا سیاست قرن جدید این موضوع را ایجاب میکند که ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. هماکنون تمرکز سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم مبتنی بر اولویت دادن به همسایگان قرار گرفته است».
به گفته کوشکی«ما مزیت های زیادی داریم و با استفاده از سیاست مزیت محور بسیاری از مشکلات از جمله مسائل پیرامونی با همسایگان قابل حل خواهد بود و امیدواریم در دولت جدید این سیاست و تحول بنیادی پیگیری شود».
در طول سالهای گذشته، آمریکا و رژیم صهیونیستی از هیچ تلاشی برای ناامن کردن مرزهای ایران کوتاهی نکردند. با این وجود ایران لشکرکشی ایالات متحده آمریکا در غرب آسیا را شکست داد و این کشور را باوجود هزینه هفت هزار میلیارد دلاری مجبور به خروج نظامی از عراق و افغانستان کرد.
دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا سال ۲۰۱۹ در کنفرانس «اقدام سیاسی محافظهکاران» گفته بود ۷ تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم حالا باید با چراغ خاموش به آنجا برویم. همچنین «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده مهر امسال همزمان با تسلط طالبان بر افغانستان اعتراف کرده بود که ارتش آمریکا در جنگ افغانستان شکست خورده است.
تلاش برای کشاندن ایران به تنش نظامی در افغانستان
مسلما آمریکا براساس منطق قدرت تمام تلاش خود را میکند تا ایران خلاء قدرت ناشی از خروج نیروهای نظامی آمریکایی را پر نکند و تبدیل به ابرقدرت غرب آسیا نشود و در نهایت سهم کم تری از کیک منطقه نصیبش شود. استراتژی آمریکا هم برای مقابله با قدرت گرفتن ایران دیگر نه برخورد مستقیم، بلکه مهار ایران توسط همسایگان و کشاندن ایران به تنشهای کوچک منطقهای و استهلاک بیشتر ایران است.
برای این کار، تلههای بسیاری سر راه طراحی شده است. از اواخر خرداد امسال و همزمان با پیشرویهای طالبان و حرکتشان به سمت شهرهای بزرگ افغانستان، مطبوعات و رسانههای فارسی زبان پر شد از اخبار حوادث این کشور که برخی از آنها واکنشهای مردم ایران را نیز به همراه داشت.
تلاش برای کشاندن ایران به تنش نظامی در افغانستان از طریق تهییج افکار عمومی ایرانیان و ایجاد جنجال رسانهای درباره خشونت حاکمان جدید کابل یکی از این تلهها بود که ماه ها پیش دیدیم.
به گفته علیاصغر زرگر، کارشناس مسائل خاورمیانه«باتوجه به مراودات طالبان با آمریکا و تصمیماتی که حاصل درک صحیح وزارت خارجه ایران از مسائل افغانستان بود، جمهوری اسلامی نظرش بر این شد که اگر طالبان قدرت را در دست بگیرد و با واقعیت مدیریت افغانستان مواجه شود، خواه ناخواه با اصلاح روش ها به الزامات حکمرانی تن داده و از ماهیت شبه نظامی خود فاصله خواهد گرفت.
طالبان از زمان قدرت گیری دائما مورد حملات تروریستی داعش قرار گرفته و سران آن وقتی دیدند که برای مدیریت کشور و تامین امنیت آن نیروی انسانی و سازمانهای اطلاعاتی مناسبی ندارد، متوجه شدند که به ایران به عنوان یک همسایه قدرتمند نیاز دارند. آنها حتی اعلام کرده اند که به قرار داد ۱۹۵۱ هم پایبند هستند؛ که البته ایران هم با تامین سوخت افغانستان و همکاری در مسائل امنیتی آنها به خوبی تله منازعه نظامی در افغانستان را تبدیل به فرصت همکاری کرد.»
چند روز قبل وزارت انرژی و آب طالبان(کشور افغانستان) در بیانیه ای تاکید کرده بود که طالبان به معاهده آب هیرمند پایبند بوده و از سه هفته پیش هم، آب سد کمال خان را به سمت ایران باز کرده، حالا مشخص شده، وجود یک خاکریز در ایران، مانع اصلی رسیدن آب هیرمند به هامون است.
دام منازعه مستقیم در درگیری های نظامی قفقاز
ورود مستقیم به درگیری نظامی ارمنستان و جمهوریآذربایجان هم تله دیگری بود که طی ماههای اخیر شاهد آن بودیم و با برگزاری مانور خیبر در نهم مهر امسال به نقطه پایان خود رسید. این مانور نظامی و انجام آن با هدف ارسال پیام هایی صریح به باکو و آنکارا بود.
نام گذاری این مانور به ماجرای غزوه خیبر بین نیروهای مسلمان به رهبری پیامبر اسلام(ص) و یهودیان بنی نضیر به سال ششم هجری و پس از صلح حدیبیه بر میگردد.
یهودیان قبیله بنی نضیر برخلاف پیمان نامه صلحی که با مسلمانان امضا کرده بودند، قصد ترور پیامبر را داشتند که ایشان متوجه شدند و به آنان ۱۰ روز مهلت دادند یا از مدینه بروند یا همگی کشته خواهند شد.
با اصرار سران این قبیله پیامبر(ص) به جنگ با آنان اقدام کردند. دلیلی اصلی حمله مسلمانان به خیبر، فتنه گری های یهودیان آنجا بود که پس از ناتوانی جهت پایداری در برابر نیروهای اسلام در مدینه و مهاجرت به قلاع خیبر، دست به فتنه انگیزی زدند و قصد داشتند بین قبایل دیگر با حکومت مدینه درگیری ایجاد کنند.
به گفته علیرضا تقوینیا، تحلیلگر مسائل سیاسی «به نظر می رسد وجه تسمیه فاتحان خیبر برای این رزمایش این باشد که اولا هدف این تمرین نظامی نه مقابله با جمهوریآذربایجان، بلکه عقیم گذاشتن طرح های رژیم صهیونیستی برای زخم زدن به ایران بوده و دوم این که اگر یهودیان ساکن تل آویو به رفتارهای خود ادامه دهند، معامله مسلمانان مدینه با ساکنان خیبر برای ایشان نیز تکرار خواهد شد.»
به گفته زرگر، ایران نه تنها با نمایش اقتدار حداکثری، از جنس مانور نظامی ارتش، بدون افتادن در «تله» درگیریهای نظامی، قائله ای را که بار دیگر به همراهی هیاهوی رسانهها خارجی شکل گرفته بود خنثی کرد، بلکه آن را به فرصت همکاری اقتصادی از طریق رقابت انداختن میان جمهوریآذربایجان و ارمنستان برای همکاری(در کریدور شمال – جنوب یا مشارکت در تکمیل زیرساختهای حملونقلی) با ایران به بهترین وجه انجام داد.
تله سوم، کمی دورتر از مرزها اما تاثیرگذار !
سومین تله در یمن بود. خریدهای نظامی امارات و عربستان و رقابت دو کشور با یکدیگر در این بعد، زمینهای برای بلندپروازی های این کشور در یمن شد. به طور ویژه، امارات در سال های گذشته طی تغییری، هویت خود را در رفتار منطقهای و بینالمللی از دست داده و در تجاوز به یمن از رقیب خود یعنی عربستان فعالتر شده است.
امارات سالها با سیاست بیطرفی حداکثری سعی داشت خود را هاب اقتصادی منطقه معرفی کند؛ اما از اوایل قرن جدید میلادی، این کشور تبدیل به یک بازیگر بلندپرواز نظامی شد که به کوزوو و افغانستان در قالب ناتو نیرو میفرستد، و سعی می کند در جیبوتی و سودان و اریتره حضور نظامی داشته باشد.
ماجرا جایی جالب میشود که بدانیم حضور امارات در یمن تحت تاثیر رژیم صهیونیستی بوده است. امارات که این روزها روابط گستردهای با رژیم اشغالگر قدس برقرار کرده سعی داشت تا با طراحی این رژیم و با استفاده از مزدوران خودش در یمن پای ایران را به جنگ مستقیم در صنعا بازکند که البته با تقویت نیروهای انصارالله و کمیتههای مردمی یمن از سوی ایران در این امر ناکام ماند.
به گفته زرگر«سیاست خارجی عربستان، امارات و به طور کلی شورای همکاری خلیج فارس، مبتنی بر سیاست خارجی آمریکاست که آنهم دلایل متعددی دارد. از جمله اینکه این کشورها با کمال تاسف امنیت خود را به آمریکا گره زدهاند. ایران بارها اعلام کرده حاضر است مسائل مابین عربستان و امارات با خودش را حل کند؛ اما آنها نپذیرفتند».
به باور این کارشناس «به مرور زمان شاهد عقب نشینی در مواضع کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به ایران خواهیم بود، چراکه آمریکا به دلیل تنش با چین و روسیه و با انتقال تجهیزات نظامیاش از عربستان به اردن پیام خروج خود از خاورمیانه را به کشورهای عربی داد و کشورهای عربی متوجه شدند در صورت خروج آمریکا از غرب آسیا ناچار هستند برای تامین امنیت منطقه به ایران روی آورند.»
مدیریت تنشها در حوزه سیاست خارجی و به عوامل خارجی و داخلی بستگی دارد. باوجود اینکه ایران در سال های اخیر دچار فشار و تحریم بوده سعی کرده تا از طریق استفاده از قدرت درونی خود و درگیریهایی که بین قدرتهای جهانی وجود دارد، تنش های پیرامونی خود را کنترل کرده و آن را به فرصت همکاری در زمینههای گوناگون تبدیل کند.
منبع: باشگاه خبرنگاران
نظر شما