نقطه قوت فیلم نسبت به نمونهای نظیر فیلم شبی که ماه کامل شد، دقیقاً همین وامداری به ژانر است.
این وامداری از همان لحظات ابتدایی خودش را نشان میدهد؛ سکانسهایی توفانی و گیرا از مرز ایران- پاکستان برای رونمایی از عبدالمالک ریگی و دارودسته!
روز صفر داستانپردازی کم و بیش رسا برای برگردان بخش عمده پرونده ریگی دارد و تجربیات تهیهکنندگی ملکان موجب شده این داستانپردازی با ارائه تصاویری استاندارد و حرفهای از درگیری نیروهای امنیتی با قوای ریگی انجام شود. در این حرفهایگری بیش از حرافی به سبک و رویه متداول آثار وطنی، بر کنشها و واکنشهای فیزیکی تمرکز شده است.
فیلمبرداری در خدمت ژانر جاسوسی
در آثار جاسوسی اکشن به اندازه داستان، تصویر هم اهمیت دارد و علی قاضی؛ مدیر فیلمبرداری کار خیلی خوب توانسته فیلمبرداری در خدمت ژانر جاسوسی و کاملاً متأثر از درامهای جاسوسی هالیوودی را در روز صفر نهادینه کند. ذکاوت قاضی در انطباق تصویر با گونه را در فیلم جنایی «شاهکش» یا فانتزی «مسخرهباز» به مدیریت فیلمبرداری وی دیده بودیم و حالا قاضی در روز صفر، تسلط خود بر گونه اکشن جاسوسی را به رخ میکشد.
تنها کمبود تصویری روز صفر؛ به تصویر درآوردن نماهای خارج از ایران است که دچار نوعی عدم تعادل شده مثلاً نماهای پاکستان را باورپذیر ولی نماهای آلمان را باسمهای نشان میدهد.
گنگی ماجراهای ابتدایی که در آلمان میگذرد در کنار این باسمهای بودن، حدس و گمانی مبنی بر کمبود راشهای آلمان میسازد!
روز صفر اجرای دقیق و البته پرهزینهای از کمین زدن بر نیروهای ریگی دارد و بسیار جلوتر از قرینهاش در فیلم شبی که ماه کامل شد، پیش رفته است. از منظر نقد نفوذ، خیلی خوب پنبه ظاهرالصلاحان را در همه جا حتی حراست فرودگاه میزند.
ضعف اصلی فیلم
باورش سخت است که بگوییم ضعف اصلی فیلم ناشی از همان ویژگی مهمش است. روز صفر چنان در ساختار ژنریک خود فرو رفته که کشت و کشتار نیروی امنیتیاش در کراچی یادآور بکشبکشهای ۰۰۷ شده! و از آن گذشته مأمور امنیتی با بازی امیر جدیدی شمایل جیسون استاتهام در آثاری مثل فیلم مکانیک را پیدا کرده! مأموری کاملاً سکولار که هیچ نشانهای از شرقیت یا معنویت خاص در او نیست!
اینکه فیلم در اکران نوروزی روی پرده رفته و با وجود تیزرهای فراوان تلویزیونی، فروشی در حد متوسط دارد شاید به همین نقیصه برگردد.
نه که ایرانیان از شکل و شمایل قهرمان بازی به سبک هالیوود بدشان بیاید، نه، اتفاقاً خیلی هم دوست دارند بر پرده عریض، تصاویری ببینند که خاص پرده عریض است و چه از همین تعقیب و گریزهای جاسوسی بهتر ولی آنچه کم است ایرانیزه کردن الگوست.
اگر کارگردان قدری با تأمل بیشتر بر ساختار مأموران امنیتی وطنی و زیستبوم شرقی و در عین حال نمودها و باورهای اخلاقی آنها متمرکز میشد، یقین بدانید روز صفر نه تنها اثر منسجمتری بود بلکه مخاطب افزونتری هم مییافت. در عین حال اگر از همان معدود شعارهای فیلم به خصوص در پایانبندی، صرف نظر میشد و در کنارش آن نگاه کلیشهگرا که از فیلم غلامرضا تختی تا همین جا و آموزش کودکان در گل و لای میبینیم، تعدیل مییافت، با اثر اورجینالتری مواجه بودیم.
فیلمی قابل تأمل
با همه اینها فیلم روز صفر فیلم قابل تأملی است و مصداق مثل «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید».
فیلم سکانسهای دیدنی کم ندارد از آن جمله آماده کردن نوجوان برای انتحاری، به هم رسیدن مأمور و ریگی در انتهای هواپیمای خالی یا مواجهه نوجوان انتحاری با مأمور امنیتی.
در دیالوگنویسی هم هر از گاه دیالوگهایی ماندگار میشنویم مانند: «تا حالا شده کتف تو گاز بگیری، خون بیاد که اگه تیر بهت خورد، آخ نگی؟؟!!» یا «اگه عاشق ایران بودی، وضعیت الان این طور نبود!».
نظر شما