امویان تلاش داشتند با شبههافکنی و تبلیغ تضاد سیاست راهبردی رهبران، بین آن حضرت و اصحابشان اختلاف ایجاد کنند و امت اسلامی را دچار تعارض نمایند. در چنین شرایطی امام حسن(ع) به روشنگری و جهاد برای تبیین مردم پرداختند. به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی(ع) در این زمینه با حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم به گفتوگو نشستهایم. گفتنی است این استاد حوزه و دانشگاه دارای تألیفات بسیاری درباره سیره معصومان(ع) است که از جمله آنها میتوان به «جریانشناسی فکری معارضان کربلا»، «تاریخ تشیع» و «تاریخ و زندگانی امام حسن مجتبی(ع)» اشاره کرد.
اگر موافق باشید بحث را با مروری بر شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی در آغاز حکومت امام حسن(ع) آغاز کنیم. چرا دوران امامت آن حضرت را بسیار دشوار و خفقانآور دانستهاند؟
برای بررسی شرایط دوران امام حسن (ع) باید به کمی قبلتر و اواخر دوران امام علی(ع) برگردیم. حوادث پس از صفین و مسئله حکمیت و در یک کلام جنگهایی که امیرالمؤمنین(ع) با خارج از حکومت خود داشتند مثل جمل و صفین، عملاً یک سونامی بود که این جنگ را به درون حکومت امام علی کشاند. اگر در جنگ جمل و صفین، عراق یکدست علیه افراد و دشمنان ضد حکومت امام علی(ع) بودند در جنگ نهروان، امام علی(ع) در برابر افرادی قرار گرفت که تا دیروز در یک جبهه بودند. پشت جبهه امیرالمؤمنین(ع) تبلیغات سوئی بود. به همین دلیل گروهی از طرفداری امام و مشروع دانستن حکومت وی دست برداشتند و ضد وی شدند. پس از قضیه حکمیت، یعنی اواخر حکومت امام علی(ع) و در آستانه حکومت امام حسن(ع) برای مردم این شبهه به وجود آمد حکمیت که چنین سرانجامی داشت، نکند سخن خوارج درست است. در حالی که خود خوارج حکمیت را به امام علی(ع) تحمیل کردند و بعد آن را زیر پا گذاشتند. به حدی این شبهه زیاد شد که بزرگان و اصحاب امام علی(ع) به ایشان گفتند کسی باید مردم را تبیین کند که مسئله چیست و امام علی، امام حسن(ع) را برای تبیین مسئله به کوفه فرستادند. بعد از این ما غارتهای معاویه و سستی مردم عراق را داریم. معاویه لشکرش را از اطراف حکومت برای سلب امنیت و غارت مردم میفرستاد تا حکومت امام علی(ع) را پس از صفین و حکمیت متزلزل کند. تا جایی که شخصی به نام نوف بن بکایی درباره آشفتگی عراق پس از شهادت امام علی(ع) میگوید: عراق چون گلهای میماند که چوپان خود را از دست داده و گرگها از هر سو به آنها حمله میکردند. این اوضاع عراق در آستانه حکومت امام حسن(ع) بود و مدیریت آن هم به آسانی ممکن نبود.
در برخی منابع عامه به تعارض و اختلاف امام حسن(ع) با امیرالمؤمنین(ع) بر سر برخی از مسائل از جمله جنگ جمل اشاره شده است. این احادیث جعلی چطور به منابع تاریخی راه پیدا کرد و امویان از شبههافکنی و تبلیغات دروغین چه هدفی داشتند؟
اخباری که درباره امام حسن(ع) و مخالفتش با جنگ جمل در برخی از منابع آمده جعلیاتی است که امویان برای ایجاد شبهه در بین مسلمین ساختند و سندهای این روایات کاملاً مخدوش است و از طرف کسانی نقل شده که خود آن منابع اذعان دارند این افراد برای دستگاه بنیامیه حدیث جعل میکردند. در یکی از این روایات جعلی که کاملاً هدفمندانه ساخته شده آمده: یکبار امیرالمؤمنین به کیفیت وضو گرفتن امام حسن(ع) ایراد گرفت و امام حسن(ع) به ایشان گفت: شما دیروز مردی(منظورش خلیفه سوم است) را کشتید که وضوی کامل و صحیح میگرفت! امام علی(ع) هم به امام حسن(ع) گفت: اندوه تو بر عثمان چقدر طولانی شده. دشمن با ساخت این روایت دروغین میخواهد بگوید امام علی(ع) قاتل و متهم اصلی در قتل خلیفه سوم است و این را از زبان امام حسن(ع) تبلیغ میکنند. یعنی امام علی(ع) را معارضی در حد قاتل نشان داده که از طرف پسرش متهم میشود. از آن طرف امام حسن(ع) طرفدار خلیفه سوم میشود. در یکی دیگر از این روایات جعلی آمده: حضرت علی(ع) در جریان جنگ جمل به امام حسن(ع) خرده گرفت که داری در مصرف آب اسراف میکنی. امام حسن(ع) گفت: شما دیروز در ریختن خون ۲۰هزار نفر در جنگ جمل اسراف نکردید و من در چند قطره آب اسراف کردم؟ ببینید دشمن چه نقطهای را نشانه گرفته است و اگر این تبلیغات را در حد وسیعی انتشار بدهند مردم درباره اقدامات امام علی چه فکری میکنند؟ جاعل این روایت نیامده بگوید فردی از دشمنان امام علی(ع) این حرف را زده، امام علی(ع) را در مقابل پسر ارشدش که سبط رسولالله و محترم جامعه و پیش خود پیامبر هم عزیز است قرار داده! متأسفانه بسیاری از افراد معاصر تحت تأثیر همین اخبار دروغین قرار گرفتهاند؛ مثلاً طه حسین، ادیب بزرگ مصری تحت تأثیر این روایات دروغین میگوید: «امام حسن(ع) طرفدار خلیفه سوم بوده است». گروهی کاملاً مخالف با حکومت امام علی(ع)بودند؛ یعنی همانهایی که در جنگ جمل روبهروی
امام علی(ع) قرار گرفتند!
در بخشی از سخنانتان به اعزام امام حسن(ع) از سوی پدر بزرگوارشان، امیرالمؤمنین(ع) به کوفه برای روشنگری مردم و جهاد تبیین اشاره فرمودید. آن حضرت در زمینه تبیین مردم چطور عمل کردند؟
سؤال خوبی است؛ اتفاقاً بحث جهاد تبیین امام حسن(ع) آموزههای بسیاری برای رهبران جامعه اسلامی ما دارد. در واقع بحث خنثی کردن است و تبیین مواضع شفاف. کلاً کار دشمن این است که درباره ارکان نظام دست به چنین تبلیغاتی بزند. وظیفه افرادی که به عنوان یک سوژه علیه آنها تبلیغ میشود، تبیین است؛ تبیین موجب شفافسازی مواضع میشود. لذا میبینیم دفاع امام حسن(ع) از مواضع امام علی(ع) در جنگ جمل بارها در روایات ما آمده و امام حسن(ع) در میدانهای مختلف از حقانیت امام علی(ع) دفاع و خودشان هم حضور پیدا میکنند. برای نمونه وقتی امام علی(ع) فهمید اصحاب جمل بصره را گرفتند، از مدینه همراه نیروهایش حرکت کرد و بین بصره و کوفه مستقر شد. سپس امام حسن(ع) را به همراه عمار به کوفه اعزام نمود تا نیروهای کمکی را برای جهاد با ناکثین فرابخوانند. امام حسن(ع) رفت و خطبه خواند. میخواهم بگویم امام حسنی که دشمن تبلیغ میکند مخالف سیاست امام علی(ع) در جریان سرکوب ناکثین است در دفاع از امام علی(ع) خطبه خوانده و مردم را به یاری ایشان ترغیب نموده است. در بحبوحه جنگ جمل نیز عبدالله بن زبیر امام علی(ع) را به قتل خلیفه سوم متهم میکند. در اینجا نیز امام حسن(ع) در دفاع از امیرالمؤمنین(ع) سخنرانی میکند. حتی پس از جنگ امام علی(ع) به دلیل کسالت، امام حسن(ع) را در جای خود مینشاند و ایشان خطبهای چنان جذاب دارند که امام علی(ع) پس از پایان سخنرانی، پیشانی آن حضرت را میبوسد و میگوید: «تو پاره تن منی، من از تو ام و تو از منی». در جنگ صفین هم همینطور؛ برضد معاویه خطبه میخواند و مردم را به جنگ علیه معاویه فرامیخواند.
اوج تحریفات و تبلیغات دروغین امویان و ترور شخصیتی امام حسن(ع) را پس از رسیدن ایشان به حکومت و در جریان صلح با معاویه میبینیم. در دوران امامت آن حضرت، دشمنان برای تبلیغ سیاست تضاد راهبردی بین امام و اصحابشان چه اقداماتی انجام دادند؟
دشمنان در دوره امام علی(ع) تلاش داشتند ایشان را در مقابل امام علی نشان دهند. وقتی نوبت به خود امام حسن(ع) رسید، سعیشان این بود امام حسین(ع) و بزرگان و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) را در مقابل ایشان نشان دهند و بگویند سیاست شما در مقابل معاویه غلط و برخلاف سیاست حضرت علی(ع) است. من چندین جمله را که انعکاس اخباری است که در دوره امام حسن مجتبی(ع) تبلیغ کردهاند عرض میکنم: ابنکثیر دمشقی، از
تاریخ نگاران مکتب شام میگوید: امام حسن(ع) اعتقادی به جنگ با هیچ کس از جمله معاویه نداشت ولی اطرافیان افراطی نظرش را عوض کردند. یکی دیگر میگوید: مسلمین دور امام حسن(ع) جمع شدند چون دوستش داشتند. امام از جنگ کراهت داشتند ولی به جنگ با معاویه مجبورش کردند و آنها هم امام را همراهی کردند. پس باز هم تضاد سیاست رهبران را نشانه گرفتند. در مورد صلحش هم چنین شایعه کردند که امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر و دیگر اصحاب امام علی(ع) با ایشان موافق نبودند. حتی امام حسین(ع) به او گفت: تصمیمی که تو گرفتی مغایر با سیره پدرت امیرالمؤمنین است. اینها همهاش دروغ است یعنی روایات دروغ و جعلی است که جعلی بودنش را در دهها روایت میبینم. امام باقر(ع) میفرماید: امام حسین(ع) به حدی برای امام حسن(ع) احترام قائل بود که در مجلسی که ایشان حضور داشت اصلاً حرف نمیزد و ایشان را با واژه مولای یعنی سرورم خطاب میکرد. حتی در بخشش به فقرا اگر امام میدید امام حسن(ع) ۱۰ دینار به یک فقیر بخشیده، ایشان هشت دینار میبخشیدند. امام حسین(ع) تماماً امام حسن(ع) را تأیید میکردند و میگفتند: سیاست همان سیاست ابامحمد است.
امام حسن(ع) بهمنظور تبیین اهداف صلحشان برای امت اسلامی و خنثی کردن حربههای دشمن چه کردند؟
امام حسن(ع) سعی کردند تا حدامکان برای بطلان حرف دشمنان، نیات سوء آنها از این تبلیغات دروغین و هدفشان از صلح با معاویه را برای امت اسلامی تبیین کنند. در عصر حاضر نیز وقتی رهبری میگویند این دقیقاً حرفهای دشمن است باید بیان کرد آنهایی که با چنین افرادی مماشات میکنند و اینها را انتخاب میکنند در هر یک از ارکان نظام و مناصب کلیدی، باید پاسخگو باشند. امام حسن مجتبی(ع) چرا اینقدر صلحشان را تبیین کردند؟ برای اینکه این تبلیغات را بیاثر کرده و به همه اعلام کنند عقلانیتی پشت این حرکت سیاسی بوده است. من اتفاقاً این مسئله را هم در کتابم و هم در مقالات مختلف تبیین کردهام که آن حضرت از فضای نامساعدی که برایش به وجود آمده بهترین مسیر را انتخاب کرده و حقیقتاً به نفع امت بوده است. من اجمالش را عرض کردم امام حسن(ع) در همان صلحنامه که همه مورخان حتی علمای اهل سنت بر آن متفقالقولاند تصریح کرده معاویه حق ندارد پس از خودش کسی را به عنوان ولیعهد یا خلافت معرفی کند. یعنی ای معاویه بدان با این صلحنامه من این خلافت را موقت به تو دادم؛ آنهم بر اساس شروطی و وقتی زمان تمام شد نیاز نداریم که تو را عزل کنیم و بگوییم من که حسن بن علی(ع) هستم باید دوباره به خلافت برگردم. یعنی امام مجتبی(ع) به روشی واقعاً هوشمندانه، تهدیدی را که برای کل جامعه اسلامی بود تبیین کردند.
نظر شما