تحولات لبنان و فلسطین

یکی از مشکلات موسیقی‌های وارداتی امروز این است که اینجا موسیقی همچون گذشته، تنها موسیقی نیست، بلکه مجموعه‌ای از فرهنگ یا به زبان واقعی‌تر ضدفرهنگ، از پوشش تا رفتار و اندیشیدن و حتی شیوه مصرف را در دل خود دارد و به‌طور جدی این پدیده ناظر صد درصدی بر تهاجم همه‌جانبه فرهنگی خواهد بود. اینجا حمایت از فرهنگ، هنر و موسیقی بومی و محلی اهمیت و معنا پیدا می‌کند.

ضرباهنگی از دل روستا تا قلب اروپا/ عشق که باشد پیاده هم می‌شود به منزل رسید

به گزارش قدس آنلاین،از وجه اشتراک میان سخن تولستوی و محی‌الدین عربی که «میان هنر و عرفان و همزبانی آن دو پیوندیست» تا جبران خلیل جبران که هنر را گامی از طبیعت به سوی لایتناهی می‌خواند و گوته که می‌گوید: انسان باید در طول زندگی هر روز کمی موسیقی گوش دهد، کمی شعر بخواند و روزی یک تصویر زیبا ببیند تا علایق دنیوی نتواند حس زیباشناسی را که خداوند در روح او قرار داده نابود کند» همه تعریفاتی درست از هنر ارائه کرده‌اند و اما فردوسی بزرگ چند قرن پیش در جمله‌ای پیشگویانه می‌گوید، «هنر خوار شد جادوی ارجمند، نهان راستی آشکارا گزند» که بی‌شک می‌توان این سخن حکیمانه را به موج عظیم آنچه که از سوی غرب از سپهر فضای مجازی و با نام هنر بر زمین کشورهای پذیرنده کوبیده می‌شود، پیوند زد، دنیایی که بویی از هنر و زیبایی‌شناسی نبرده است و دنیای مجازی را می‌توان به همان «جادوی ارجمند» تشبیه کرد که ملغمه‌ای فریبنده و دردسرساز را به نام هنر به توده مردم خورانده است.  

امروزه کلیدواژه «موسیقی» فراگیرتر و گسترده‌تر از هر زمان دیگری در ایران نمودی برجسته و تاثیرگذار یافته است. بازار موسیقی نسبت به دهه شصت و هفتاد نه افزایش، که منفجر شده است. سرزمین شنیداری ایرانیان با هزاران نوع موسیقی وارداتی بمباران شده است. یکی از مشکلات موسیقی‌های وارداتی امروز این است که اینجا موسیقی همچون گذشته، تنها موسیقی نیست، بلکه مجموعه‌ای از فرهنگ یا به زبان واقعی‌تر ضدفرهنگ، از پوشش تا رفتار و اندیشیدن و حتی شیوه مصرف را در دل خود دارد و به‌طور جدی این پدیده ناظر صد درصدی بر تهاجم همه‌جانبه فرهنگی خواهد بود.

از این‌رو ما امروزه می‌باید به سرعت از نظر اندیشه‌ای و فلسفیِ موسیقی، ورود به دوره پُست مدرن در موسیقی را در جامعه تسریع کنیم، چراکه امروزه بازگشت به فرهنگ و هنر خودی به‌طور اعم و موسیقی ایرانی به‌طور اخص حیاتی می‌نماید. بازگشت و ترویج و معرفی موسیقی ایرانی با تمام ظرفیت‌هایی که چه از منظر موسیقایی چه از منظر انسان‌سازی و تعلیم و تربیت‌هایی که در دل مسلک استاد و شاگردی این هنر کهن نهفته است، می‌تواند در مقابل تهاجم فرهنگی غرب به ویژه در حوزه موسیقی ایستادگی کرد و ارزش‌های خودی را جایگزین کرد. 

ریتم همواره از مهم‌ترین بخش‌های موسیقی بوده است. این بخش از موسیقی که ضرباهنگ نیز گفته می‌شود، هم ماهیتاً وجود دارد یعنی در دل یک اثر موسیقایی و در بافت و فرم آن قرار دارد و هم نمود بیرونی دارد یعنی به وسیله سازهای کوبه‌ای با رنگ و جنس‌های صوتی متفاوت در گروه‌ها استفاده می‌شود.

بی‌شک ساز کوبه‌ای تمبک یکی از اصلی‌ترین سازهای کوبه‌ای موسیقی ایرانی است که بویژه بعد از پیروزی انقلاب سری به شدت صعودی به خود گرفته است و جایگاهی درست هم‌وزن دیگر سازهای ارکستر را کسب کرده است.

ریتم در موسیقی ایرانی نیز مشخصات و مختصات خاص خود را داراست. در مطالعات نظری موسیقی ایرانی موسوم به دستگاهی(سنتی یا کلاسیک) سهم پرداخته شده به مسائل ریتم اندک است و به دسته‌بندی‌های کلی مانند ضربی در مقابل غیرضربی محدود می‌شود که برخی تفاوت‌ها را برجسته می‌کند، اما به پرسش‌ها و نیازهایی که به سبب فقدان زیرساخت نظری ریتم، به ویژه در بخش‌های موسوم به آواز(غیرضربی) بی‌پاسخ مانده، پاسخی نمی‌دهد.

ریتم در موسیقی دستگاهی ایران و زبان فارسی دارای بنیان مشترک است و ارتباط آن با ارکان عروض و ایقاع باید به روشی نظام‌مندتر سنجیده و بررسی شود که در حوصله این بحث نمی‌گنجد. 

و نکته مهم اینکه حتی تئوری وارداتی که ریتم و میزان‌بندی‌های موسیقی غربی و نوتاسیون(علم نگارش موسیقی) در حوزه ریتم را اصل می‌دانست، حالا زیر سوال رفته چراکه ریتم در موسیقی شرقی و بخصوص موسیقی ایرانی دارای مشخصه و ویژگی‌های منحصر به فرد خود بوده که هنوز آثار این تمایز در برخی موسیقی‌های تاجیکی، ترکی، عربی نیز دیده می‌شود و این نگرش در حال توسعه بوده و در همان مسیر بازنگری بی‌نیازی از علوم غربی و تمام و کمال بودن هنرهای شرقی که خود در بلند مدت باعث وابستگی ممالک شرق به غرب بوده، می‌تواند مسیری به سوی استقلال چه از درون و چه از بیرون از فرهنگ و تفکر غربی باشد.

از این‌رو و با توجه به توضیحات فوق، برآنیم تا در یک سلسله گزارش‌ها و گفت وگوهایی به معرفی هنرمندانی بپردازیم که با کم‌ترین پشتوانه ارگانی و تنها با عشقی که به هنر و فرهنگ این مرز و بوم داشته‌اند، موسیقی ایرانی را به‌طور جدی دنبال کرده و مسیر درست و رو به رشدی را در پیش گرفته‌اند.

واسکس روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان قائم‌شهر در استان مازندران ایران. «گروه کوبان» گروهی موسیقایی متشکل از ساز تمبک است. این گروه از روستای واسکس با جوانانی به نام‌های میلاد ولیزاده، مهدی توکلی و سورنا سیفی و تُم‌ها و بک‌های جوانانی باانگیزه آغاز شد و نشان داد با پشتکار و استمرار می‌توان ایده‌ای را از یکی از روستاهای ایران به قلب استیج‌های اروپایی برد و بهترین موزیسین‌ها، پژوهشگران و مردم و مخاطبین غیر ایرانی را نیز به پای هنر خود کشاند.

میلاد ولیزاده، سرپرست گروه کوبه‌ای «کوبان» است. او دیدگاه‌های موسیقایی خود در زمینه ریتم و اجرای آن روی ساز ایرانی تمبک را علاوه بر شهرهای متعدد داخل کشور، در کشورهای مختلفی چون آلمان، ایتالیا، کرواسی، اسلوونی، اتریش ترکیه، امارات متحده عربی و قطر به روی صحنه برده است.

در گروه «کوبان» مهدی توکلی واسکس و سورنا سیفی(نوازنده تمبک) همنوازان گروه هستند. این گروه همچنین اجراهای شاخصی را در «تالار وحدت»، «فرهنگسرای ارسباران»، «فرهنگسرا نیاوران» و «تالار وزارت کشور» به صحنه برده است. 

هدف اصلی تشکیل گروه مذکور، مستقل نشان دادن ساز کوبه‌ای تمبک و تشکیل آلبوم تصویری و اجرا در جشنواره‌ها و فستیوال‌های خارجی و رویدادهایی با تمرکز بر ریتم و نوآوری در حوزه سازهای کوبه‌ای است. 

مدت یک سال از رویکرد جدید و عزم گروه برای برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری جهت ارائه ایده‌های نو که البته ریشه در سنت‌ها موسیقایی دارند، می‌گذرد که حاصل این رویکرد ارائه چندین اجرای شاخص و ضبط صوتی و تصویری ریتم‌ و خوانش‌ها و تفکرات گروه در این خصوص بوده است. این گروه ساز کوبه‌ای ایرانی تمبک در نظر دارد گروه را برای توسعه بخشیدن به تفکر ریتمیک و اجرای کامل‌تر اوزان موسیقی ایرانی، از افراد جدیدی به عنوان همنواز تمبک استفاده کند.

در مجموع می‌توان هدف اصلی گروه «کوبان» را استقلال ریتم در تمبک‌نوازی معاصر تعریف کرد که در مترهای متفاوت و به صورت بداهه‌نوازی اجرا می‌شود.

در همین خصوص برای تکمیل اطلاعات‌مان از گروه «کوبان»، میلاد ولیزاده به سوالات ما پاسخ داد:

شما در حال حاضر وضعیت ساز تمبک را در موسیقی ایرانی چطور می‌بیند و چقدر جایگاه ساز کوبه‌ای نسبت به قبل بهبود یافته است؟

وضعیت ساز تمبک از نظر تکنیکی رو به جلو است. با وجود اساتید فعالی چون استاد «نوید افقه» و «کامبیز گنجه‌ای» که با بوجود آوردن سبک‌های جدید و سبک جدید باعث تحول در ساز تمبک شده‌اند. البته این رشد و این درختی که امروزه به این ثمر رسیده، حاصل تلاش‌ها و مشقت‌های فراوان استادانی چون مرحوم «حسین تهرانی» «محمد اسماعیلی»، «امیرناصر افتتاح»، «ناصر فرهنگ‌فر» «بهمن رجبی» و اساتید دیگر بوده است.

در سبک تمبک‌نوازی «نوید افقه» و «کامبیز گنجه‌ای» به‌خوبی استفاده  از سبک جدید با روند تکنینکی و قدرتی و سرعتی چه در تکنوازی و چه در گروه‌نوازی تاثیر مثبت و شگرفی گبرجای گذاشته است.

در مجموع دو دهه اخیر با وجود دو استاد فعال در حوزه آموزش و پژوهش ساز تخصصی تمبک، آقایان نوید افقه و کامبیز گنجه‌ای، وضعیت این ساز ایرانی که تا پیش از انقلاب در بدترین شرایط و جایگاه و منزلت قرار داشت، حالا اما کاملا رو به جلو است.

یکی از مهم‌ترین مسائلی که باعث رشد تکنیک‌نوازی تمبک در سال‌های اخیر شده، برگزاری ورکشاپ‌ تقریباً در تمامی استان‌های کشور بوده که استاد نوید افقه این زحمت را تقبل کرده‌اند و به این وسیله ساز تمبک و نگرش نوی ایشان تنها محدود به تهران نشده و بسیاری از شهرهای کم‌تر برخودار نیز به این شیوه وصل شده ازینرو باعث رشد سریع تمبک‌نوازی  و تاثیر بسیار ارزنده و مثبتی در روند پیشرفت این ساز تمبک و بستر حرفه‌ای هنرجویان گذاشته است.

وضعیت تکنیک‌ در هنرجویان و تمبک‌نوازان نسبت به دهه‌های گذشته چه تغییراتی کرده؟ از چه جوانبی بهتر و از چه جوانبی بدتر شده است؟

فهم و شعور نوازندگی و چطور استفاده کردن از ساز امر مهمی است که تکمیل‌کننده تفکر نوازندگی ساز تمبک است. این که در گروه‌نوازی تمبک، سلو چطور اجرا شود ودونوازی با همراهی ساز ملودیک به چه صورت اجرا شود و تا گروه‌نوازی، همه و همه در شیوه جدید تعریف شده‌اند. و حتی اجرا با سازای ملودی هم به سبک نوازنده و اجرای آن ساز برمی‌گردد. به‌طور مثال با اجرای سبک استاد پایور(نوازنده سنتور) تمبک باس سبک استاد تهرانی و اسماعیلی اجرا می‌شود و نحوه بیان تمبک با اجرای استاد میشکاتیان میبایست سبک استاد فرهنگ‌فر یا محمود فرهمند و جمشید محبی اجرا شود که هرکدام بسته به نوع و سبک متفاوت خود دسته‌بندی می شوند.

کمی به عقب‌تر بازگردیم، در سبک تار استاد جلیل شهناز یا فرهنگ شریف، تمبک‌نواز میبایست با سبک استاد امیرناصر افتتاح یا جهانگیر ملک اجرا کند و با تار استاد محمدرضا لطفی یا حسین علیزاده می‌بایست تمبک‌نوازی با سبک نوین‌تر اجرا شود. در مجموع شیوه و نگرش تمبک‌نواز به شناخت موسیقی نوازنده کوبه‌ایی مخصوصا تمبک‌نواز برمی‌گردد.

اصولی که اساتید از قبل تا به‌حال ارائه کرده‌اند را اگر هنرجو بتواند از تجربیات آن‌ها و نگرششان استفاده کند، طبیعتا موفق خواهد شد. همین دیدگاه را نوید افقه و کامبیز گنجه‌ای بخوبی استفاده کرده‌اند و ضمن فراگیری دانش تمبک‌نوازی اساتید و گذشتگان خود، سبک جدیدی را با بهره از تلفیق دانش گذشتگان با ذوق و دانش خود ترکیب کرده که بینهایت بر روند تکنینکی؛ قدرتی و سرعتی چه در تکنوازی و چه در گروه‌نوازی تاثیر مثبت و شگرفی گذاشته است.

شیوه جدیدی که این دو مدرس حال حاضر تمبک‌نوازی کشور ارائه و تدریس می‌کنند، بسیار کارساز بوده و اینجا دیگر هنرجو است که باید خود را به پاسخ این سوالات و نیازها برساند که: چطور از داشته‌های موسیقایی و ریتمیک استفاده می‌کنم؟ ایا شناخت سبک دارم؟ آیا شناخت موسیقی دارم؟ آیا فهم تکنوازی، دونوازی و گروه‌نوازی دارم؟ که متاسفانه هنرجویان شناختشان از این چند مثال و سوالی که زدم ضعیف است. به‌طور مثال اجراهایی که در تکنوازی دارند یا تکنی‌کهایی که بکار میبرند، عین همان‌ها را در دونوازی به‌کار می‌برند و مجدداً همان نوانس تکنیک را در گروه‌نوازی به‌کار می برند که این امر کاملا اشتباه است.


شما در شمال کشور با مشکل رطوبت و چالش حفظ استحکام پوست تمبک چه می‌کنید؟

وضعیت تمبک هم در شمال کشور یا جاهایی که رطوبت زیاد به شدت حساس است و ما به صورت گرمایشی یعنی با استفاده از هیتر تمبک را از فضا و شرایط مرطوب خارج می‌کنیم. اگر به این مشکل رطوبت توجه نشود به شدت  به صدای اصلی در نوانس صدای دست نوازنده تاثیر منفی خواهد گذاشت.

شما شیوه تمبک‌نوازی سولو و تکی را ترجیح می‌دهید و می‌پسندید یا شیوه‌های جدید افزودن دیگر کوبه‌ای‌هایی مثل دوم دوم و پدال و بندیر و دایره که به نوعی یک درامز ایرانیزه شده را نمایندگی می‌کند؟

فهم و شعور نوازندگی و چطور استفاده کردن از ساز امر مهمی است که تکمیل میکند کجا و چطور سولو(تکنوازی) انجام بدهیم، کجا و چطور دونوازی ارائه کنیم و در چه شرایطی تمبک را با سازی ملودیک ترکیب کنیم و بصورت گروه‌نوازی چطور اجرا کنیم. در مجموع همه این موارد به شناخت موسیقایی نوازنده کوبه‌ایی مخصوصاً تمبک‌نواز برمی‌گردد.

به هیچ وجه دوایر کوکی و یا سازهای  کوبه‌ای دیگر را نمی‌پسندم و به این اعتقاد دارم که قدرت مانور یک نوازنده تمبک باس اینقدر باشد که بتواند به  تنهایی قدرت اجراییش را  چه در سولو(تکنوازی) و چه در گروه‌نوازی رنگ صدا را پوشش بدهد و این سازهای کوبه‌ای که دور تمبک جمع‌آوری می‌کنند به اعتقاد من امری کاملا اشتباه است که در یک دهه اخیر بسیار باب شده است.

منبع: فارس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.