به گزارش قدس آنلاین، عهدنامه گلستان در واقع تصمیم و اراده و دستپخت تشکیلات فراماسونری بهخصوص فراماسونهای انگلیسی و فرانسوی و عوامل داخلیشان یعنی شبهروشنفکران وطنی بود. همچنان که تحریک روسیه تزاری برای جنگهای ده ساله علیه ایران و اشغال بخشهایی از خاک ایران، توسط همین کانونهای ماسونی طراحی گردید.
پس از آن نیز در طول سالهای جنگ، دولتهای فرانسه و انگلیس خصوصا به وسیله تشکیلات فراماسونری دو لژ بزرگ «گراند اوریان» و «اسکاتی» بهگونهای پنهان درصدد تضعیف دولت مرکزی و جدا ساختن بخشهایی از خاک ایران بودند.
اگرچه در آن ایام سخت، دلاوریهای عباسمیرزا و سپاهیانش مثالزدنی است اما در این میان، شبهروشنفکران و به اصطلاح ملیگرایانی مانند آخوندزاده و طالبوف که در خدمت ارتش تزار بودند و سایر طیف شبهروشنفکری هم که یا در خانهها خزیده و یا شیفته پیشرفتهای فرنگ و بهخصوص بریتانیا بودند، دفاع از خاک وطن را جز دفاع از سنتهای ارتجاعی و به اصطلاح پوسیده نمیدانستند.
از همینرو حراست و دفاع از خاک وطن را طبق معمول برعهده به قول خودشان متعصبین و سنتیها گذاشتند و خود بهدنبال یادگیری تجدد وارداتی و تقدیس پیشرفتهای غرب رفتند و ناراحت از این بودند که چرا آن متعصبین و سنتیها نمیگذارند آداب و رسوم غرب با ورود آنها به خاک ایران و اشغال این سرزمین، کوچه و پسکوچههای شهر و روستای ما را نیز به قدوم خود مزین نموده و این شیفتگان غرب را از افاضات خویش بهرهمند سازد!
در آن میان و در حالی که سپاهیان ایران و عباسمیرزا در شرایط سخت و رنجآوری به لحاظ نیرو و آذوقه و بودجه قرار داشتند، آیتالله شیخ محمدجعفر نجفی معروف به «کاشفالغطاء» برای دفاع از مرزهای ایران، فتوای جهاد صادر کرد و چنان که از کتاب مشهورش یعنی «کشفالغطاء» معلوم است، او براساس اعتقاد به ولایت فقیه چنین فتوایی را صادر نمود.۴
یکی دیگر از عالمان تاثیرگذار در جنگهای ایران و روس، سید علی طباطبایی معروف به آسید علی صاحب ریاض است که کتاب معروفی به نام «ریاض المسائل فی بیان احکام شرع بالدلائل» در شرح «مختصر النافع» علامه حلی دارد.
آسید علی صاحب ریاض، پدر عالم مجاهد، آیتالله سید محمد مجاهد است که در جنگ دوم ایران و روس، شخصا شرکت داشت.۵ سیدعلی طباطبایی صاحب ریاض نیز رسالهای در وجوب جهاد با کفار نوشت و تمام مسائل مهم جهاد از قبیل بسیج، کمک مالی، سربازگیری، مخارج جنگ، غنائم، هزینه از انفال یا خمس یا زکات و یا مالیات، غسل و کفن شهدا را در آن آورد.
این دو مرجع بزرگ تشیع در نجف تنها بر فتوای خود اتکاء نکرده و از آنجا که میدانستند بعضی از مردم ایران مقلد مراجع ساکن ایران هستند به هریک از روحانیونی که مرجع تقلید مردم بودند، شرحی صادر نموده و به قم و کاشان و یزد و اصفهان و شیراز و سایر بلاد ارسال داشتند تا دیگر علمای ایران نیز حکم صادر کنند.
از جمله از علمای محلی، ملا احمد نراقی، میرمحمدحسین سلطان العلما(امام جمعه اصفهان) و ملا علیاکبر اصفهانی که اعظم علما محسوب بودند، بدین دستور احکامی صادر نمودند و برای اطلاع مردم ایران، مباشر این امر، میرزا بزرگ فراهانی، عبارت بیانات مجتهدین را به صورت رساله درآورده، در تمام شهرهای مملکت منتشر ساخت. بهدنبال صدور و انتشار فتاوای روحانیون و علمای شهرهای مختلف، در اندک وقت کلیه شهرهای ایران بهخصوص آذربایجان به شورش پرداخته و با وسایل لازم آماده جدال عمومی با ارتش تزار شدند.۶
در جنگ دوم ایران و روس که در سال ۱۲۴۰ هجری قمری مقارن با ۱۸۲۴ میلادی با تصرف شهر گوگچه آغاز شد، علمای نجف جلسهای مشورتی برگزار کردند و به این نتیجه رسیدند که در ابتدا یکی از علما به صورت انفرادی حکم جهاد اعلام نموده و پس از مطالعه، تصمیم نهایی گرفته شود. بنابراین به آرای جمهور مجتهدین، ابتدا به وسیله ملارضا خویی، حکم جهاد مسلمین در برابر اشغالگران جایز شمرده شد. میرزا محمد صادق وقایع نگار در کتاب «تاریخ جنگهای ایران و روس» در این باره مینویسد: «...چون علمای نجف، دولت را هم برای جهاد عامه موافق دیدند با تدارک لازم به عزم جهاد به ایران وارد شدند. عموم ایرانیان پایبند به دین و وطن برای استقبال علما شتافتند و از آنان پذیرایی شایانی به عمل آوردند. علما به هر محل و مکانی که ورود میکردند، حس وطنپرستی را بین عموم، شایع نموده، از همان روز ورود به وسیله معتمدین خود، نامهها به تمام فضلای بلاد به تحریر آوردند و تمام مسلمین را به اقدام جهاد دعوت کردند...»۷
سرانجام دهه آخر شوال ۱۲۴۱، آیتالله مجاهد وارد تهران شد و در روز هفدهم ذیقعده، آقاسید محمد و حاجی ملاجعفر استرآبادی، آقاسید نصرالله استرآبادی، حاجی سید محمدتقی قزوینی، سید عزیزالله طالش و دیگر علما و فضلا وارد لشکرگاه شدند. در روز شنبه هجدهم، حاجی ملا عبدالوهاب قزوینی و جماعتی دیگر از علما و حاجی ملامحمد میرحاجی ملااحمد که او نیز از بزرگان مجتهدین بود از راه رسید.
محمدتقی سپهر (لسانالملک) در جلد اول کتاب «ناسخ التواریخ» (تاریخ قاجاریه) مینویسد:
«...و این جمله مجتهدین که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هرکس از جهاد با روسیان باز نشیند، از اطاعت یزدان سر برتافته، متابعت شیطان کرده باشد...»۸
علیرغم پیروزیهای اولیه سپاه ایران که به دنبال فتوای جهاد علما و بسیج عمومی مردم به دست آمد، اما بهدلیل بیکفایتی شاه و عدم تامین مالی سربازان که موجب انحلال ارتش ایران گردید، جنگ مغلوبه شد و شکست ایرانیان آغاز گردید. با شکست ایران، آیتالله سیدمحمد مجاهد دچار بیماری سختی گشت و پس از چندی به دیار باقی شتافت.۹
به این ترتیب جنگی که با مجاهدت علما و تبعیت مردم از آنها میرفت تا حیثیت از دست رفته ایران را بازگرداند با غفلتی نابخشودنی بار دیگر منجر به قراردادی ننگین اینبار تحت عنوان ترکمانچای شد.
نکته قابل توجه اینکه در انعقاد هر دو پیمان گلستان و ترکمانچای، فراماسونرهای بینالمللی مانند «سر هاردفورد جونز» و «سر گور اوزلی» با شبهروشنفکران وطنی از جمله افرادی مانند میرزا ابوالحسن خان ایلچی که از نخستین شبهروشنفکرها و فراماسونهای ایرانی به شمار میآید، همکاری تنگاتنگ داشتند.
گفتنی است که «سر هارفورد جونز» در ایجاد جنگ ایران و روس نقش ناجوانمردانهای ایفا کرد و جنگی را که او به ایران تحمیل نمود، نتایج ناگواری برای این سرزمین به بار آورد. عبدالهادی حائری در کتاب «نخستین رویارویی اندیشهگران ایرانی» مینویسد:
«...سر هارد فورد جونز سفیر انگلیس در ایران با تقدیم هدایای گرانبها سعی و کوشش بیش از حدّ به عمل آورد تا قرارداد[صلح] امضاء نشود و بالاخره همین طور هم شد...»۱۰
جنگهای ایران و روس بنا به تصریح مورخین و کارشناسان تاریخ از جمله مهمترین علل افول ایران در ابتدای حاکمیت قاجار بود. از دیگر فراماسونهایی که به همراه «جونز» به ایران آمد، «جیمز موریه» بود. وی در تاریخ هفتم ماه مه ۱۸۰۹، «میرزا ابوالحسنخان ایلچی» را به عنوان سفیر ایران با خود به لندن برد تا مقدمات پیوند همهجانبه ایران و انگلیس را فراهم آورد! پیش از اینها «سرگوراوزلی» قبل از آمدن به ایران سمت مهمانداری «ایلچی» را برعهده داشت و سرانجام او را وارد حلقه برادران ماسونی کرد!۱۱
«سر گور اوزلی» در مدتی که سمت سفیر انگلیس در ایران را داشت، چنان نفوذی در دربار قاجار پیدا کرد که فتحعلیشاه همه مسائل مورد نظر خود را با او در میان میگذاشت و صمیمیت فوقالعادهای میان او و پادشاه و درباریان پیدا شده بود!۱۲ بنا به نوشته «تاریخ فراماسونری جهان» اثر «روبرت فریک گاوله» همو بود که با همفکری «ابوالحسن خان ایلچی» معاهدههای ننگین «ترکمانچای» و «گلستان» را بر ایران تحمیل کرد، قطعات مهمی از خاک ایران را جدا نمود و در اندک مدتی درباریان قاجاریه را به حلقه فراماسونی درآورد.
اسماعیل رایین در جلد اول کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» مینویسد که سر گور اوزلی خود از رؤسای فراماسونری به شمار میآمد و در کتاب «نخستین رویارویی اندیشهگران ایرانی» آمده که اعتقاد اوزلی درباره ایران و ایرانی این بود: «باور صادقانه من آن است که اکنون صرفا ایمنی سرزمینهای [تحت اشغال انگلستان] در هندوستان مورد توجه است، برگزیدن سیاست واگذاری ایران در ناتوانی و وحشیگری کنونیاش از دنبال کردن برنامهای ناسازگار با این سیاست بهتر است»۱۳
«سر گور اوزلی» با همکاری دست پرورده خود یعنی «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» امتیازات زیادی برای انگلستان کسب کرد و با دستی پر از ایران رفت!»۱۴
از آن پس نیز در ننگینترین قراردادهای تاریخ این سرزمین، واگذاری خفتبارترین امتیازات به خارجیها، رقم زدن فاجعهبارترین رویدادهای این مملکت و... همواره شبهروشنفکران فراماسون حضور داشتند و طرح و برنامههای بیگانگان را با نازلترین مواجب همراهی کردند!
____________________________
۱- تادیوس سه ویتوخوسکی- شکلگیری هویت ملی در یک جامعة مسلمان- کاظم فیروزمند- تهران- نشر شادگان- ۱۳۸۱ ۲- عبدالرزاق بن نجفقلی دنبلی - مآثر سلطانیه: تاریخ جنگهای اول ایران و روس- غلامحسین زرگری نژاد- تهران- ۱۳۸۳ ۳- رضاقلیخان هدایت- تاریخ روضهًْالصفای ناصری- جمشید کیانفر- تهران- نشر اساطیر- ۱۳۸۰ ۴- روح الله حسینیان- چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه- صفحههای ۱۶۷ تا۱۸۰ ۵- علی دوانی- مفاخر اسلام- جلد ۸- صفحه ۶۲۳ ۶- میرزا محمدصادق وقایعنگار- تاریخ جنگهای ایران و روس- صفحه ۱۷۲ ۷- همان – صفحه ۲۳۳ ۸- محمدتقی لسانالملک سپهر- ناسخالتواریخ (تاریخ قاجاریه)- به اهتمام جمشید کیانفر- تهران- نشر اساطیر- ۱۳۷۷ ۹- رضا قلیخان هدایت- فهرسالتواریخ- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- ۱۳۷۳- صفحه ۴۰۲
۱۰- عبدالهادی حائری- نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران... - امیرکبیر- چاپ پنجم- تهران- ۱۳۸۷ - صفحه ۲۵۵ ۱۱- روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم - محمود محمود- انتشارات اقبال- جلد ۷ - صفحه ۳ ۱۲- اسماعیل رایین- فراموشخانه و فراماسونری در ایران- جلد اول- ۱۳۷۴- صفحه ۳۲۱ ۱۳- عبدالهادی حائری- پیشین- صفحات ۲۶۲ و ۲۶۳ ۱۴- ناسخالتواریخ قاجاریه- پیشین
منبع: کیهان
نظر شما