تحولات منطقه

وزیر امور خارجه آمریکا در یک سخنرانی درباره راهبرد کشورش برای مقابله با ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ گفت آمریکا جلو رشد اقتصاد چین را نمی‌گیرد، اما می‌خواهد این کشور به قوانین بین‌المللی پایبند باشد.

تقابل با چین، اولویت ایالات متحده
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

بلینکن در سخنرانی خود در دانشگاه جورج واشنگتن با بیان اینکه ما به دنبال درگیری یا جنگ سرد جدید نیستیم. برعکس، مصمم هستیم از هر دو اجتناب کنیم، چین را جدی‌ترین چالش بلندمدت برای نظم بین‌المللی دانست. بلینکن با اذعان به قدرت پکن و بیان این ادعا که کشورش به دنبال جنگ سرد با چین نیست، از ایجاد «خانه چین» در وزارتخانه خود خبر داد و از کنگره خواست بودجه تحقیق و توسعه در زمینه‌های هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و محاسبات کوانتومی را افزایش دهد.
قدس در گفت‌وگو با «استفان لیندمن» نظریه پرداز آمریکایی و دانش آموخته دانشگاه هاروارد موضع‌گیری‌های اخیر ایالات متحده در قبال روسیه و چین را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می‌خوانید.

در حالی که ایالات متحده درگیر یک جنگ نیابتی با روسیه است به نظر می‌رسد شرایط برای یک درگیری دیگر در شرق آسیا فراهم می‌شود؟
بله درست است؛ متأسفانه واشنگتن از مدت‌ها قبل برای تسلط بی چون و چرا بر جهان، حکومت قانون را رها کرده و از طریق لوله تفنگ و با راه انداختن جنگ‌های دائمی علیه کشورهایی که از کنترل او خارج بودند، به دنبال همراه ساختن آن‌ها با خودش بود. نگاهی به سیاست ایالات متحده پس از جنگ دوم جهانی حاکی از آن است که اساساً واشنگتن در تمامی مواردی که مرتبط با اعمال زور و تجاوز به حاکمیت سایر کشورها بوده، نقش اول صحنه جهانی بوده است.
 بارها و بارها شاهد آن بودیم وقتی سیاستمداران و بوروکرات‌های غربی-آمریکایی در رابطه با موضوع خاصی صحبت می‌کنند با همراهی رسانه‌های جریان اصلی سعی در فریب توده‌ها داشته‌اند، این بار هم نوبت به چین رسیده است.
اما مسئله‌ای که باید در مورد چین مورد توجه قرار بگیرد این است که اولویت سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی پکن، مبتنی بر صلح، ثبات، روابط همکاری با سایر کشورها و پیروی از حاکمیت قانون بوده است و همین موضوع کار واشنگتن را برای تقابل با چین دست‌کم در میان افکار عمومی با مشکل مواجه خواهد ساخت.
هنگامی که مقامات ایالات متحده خواستار پایبندی کشوری مثل چین به قوانین بین‌المللی می‌شوند، این به این معنی است که چین (و سایر کشورهای مستقل) باید از قوانین ایالات متحده پیروی کنند؛ قوانینی که درواقع برای تضعیف آن‌ها طراحی شده است.
درواقع ایالات متحده با وارد کردن فشار به این کشورها آن‌ها را مطیع قوانینی می‌کند که از این طریق به آن‌ها افسار بزند و تحت کنترل درآورد. درحالی که خود را از انجام و پایبندی به آن قوانین مستثنا می‌داند؛ نمونه این مسئله را در فشار برای عضویت چین در سازمان تجارت جهانی شاهد بودیم.

در روزهای گذشته «بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در موضع‌گیری علیه چین اعلام کرده‌است واشنگتن تلاش نخواهد کرد تا نظام سیاسی چین را تغییر دهد، بلکه از قوانین بین‌المللی و نهادهایی دفاع خواهد کرد که صلح و امنیت را حفظ و امکان همزیستی کشورها را فراهم می‌کنند، منظور بلینکن چیست؟
آنچه بایدن، بلینکن و دیگر مقامات ایالات متحده از آن تعبیر به «نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین» می‌کنند، درواقع قوانین ساخته‌شده توسط خودشان است؛ قوانینی که آشکارا در تضاد با قانون اساسی آمریکا، منشور ملل متحد و سایر قوانین بین‌المللی است.
آن‌ها مدعی هستند در راستای رهایی بشریت از فقر تلاش می‌کنند در حالی که به لطف سیاست‌های آن‌ها امروز شاهد فقر و گرسنگی میلیاردها نفر در سرتاسر جهان هستیم. سیاست تلاش برای پیشبرد حقوق بشر غرب قرن‌هاست توسط خود غرب زیرپا گذاشته می‌شود و وسیله بودن این «تیتر زیبا» سال‌هاست که برای مردم جهان مشخص شده است.
سال‌ها روسیه به عنوان تهدید برای غرب و بهانه‌ای برای تشکیل ناتو بود، حالا که چین در عرصه اقتصادی ایالات متحده را پشت سر گذاشته، امروز نوبت این کشور است که در زمره کشورهای تهدیدکننده غرب قرار بگیرد، در حالی که نه روسیه، نه چین و نه حتی ایران، هیچ تهدیدی برای آمریکا، غرب و سایر کشورها ایجاد نکرده‌اند. درواقع عنوان سیاست دیرینه ناتو که تحت سلطه ایالات متحده برای تقابل با دشمنان ابداع شد، تجاوز است نه نحوه عمل روسیه.
فارغ از مذموم بودن پدیده جنگ باید تأکید کنم عملیات نظامی روسیه در قبال اوکراین برای محافظت از امنیت این کشور در برابر بلایی به نام نازیسمِ ایجاد شده توسط ایالات متحده و حمایت از آن در امتداد مرزهای روسیه صورت گرفته است.

برخی کارشناسان معتقدند زمان افول هژمونی ایالات متحده فرا رسیده است و دست و پازدن‌های دولتمردان این کشور فقط ممکن است به هرچه بیشتر فرو رفتن آن کمک کند. نظر شما در این رابطه چیست؟
برای بررسی این مسئله باید نگاهی به آمارها بیندازیم؛ اقتصاد آمریکا در سال‌های اخیر دچار خسارت‌های عمده‌ای شده و این به دو رقمی شدن تورم انجامیده است؛ به این مورد باید ناامنی غذایی و شکسته شدن زنجیره تأمین، افزایش آمار گرسنگی و فقر را هم اضافه کنیم. افزایش شمار گرسنگان و بی‌خانمانان در ثروتمندترین کشور جهان خود تأییدی بر افول اقتصادی این کشور است؛ کشوری که در آن شاهد یک انتقال گسترده ثروت از اکثریت به نفع اقلیت هستیم و مسئولیت تمام این نابسامانی‌ها متوجه سیاست‌گذاری ایالات متحده است. واقعیت این است ایالات متحده یک بحران اعتبار در سطح جهانی را تجربه می‌کند؛ بحرانی که به واسطه بی اعتمادی و از بین رفتن پرستیژ این کشور در جهان ایجاد شده است.

به نظر شما آیا آمریکا در دفاع از تایوان همان راهی را در برابر چین خواهد رفت که در قبال مسکو در پیش گرفتند؟
ایجاد خانه چین جدید در وزارت خارجه ایالات متحده درواقع با هدف هماهنگ کردن سیاست‌گذاری ضد پکن صورت گرفته است. اما اینکه آیا تندروهای مسلط بر تایوان و حامیانشان در کاخ سفید برنامه مشابهی نظیر آنچه در قبال اوکراین و روسیه را علیه چین در ذهن دارند یا نه باید منتظر ماند و دید. اما مشخص است سیاست خارجی ایالات متحده در حال حاضر تقابل با چین را اولویت خود می‌داند و در این راستا با همراه کردن اتحادیه اروپا و بریتانیا و برخی کشورهای جنوب شرقی آسیا، سعی در محدودساختن چین و قطع کانال‌های دسترسی این کشور دارد.

خبرنگار: سید احمد موسوی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.