تحولات لبنان و فلسطین

حاج محمدعلی فاضل خراسانی مشهور به «حاجی فاضل»، از آن آدم‌های خاص تاریخ معاصر مشهد است؛ حکیم و فیلسوفی که البته تا حدودی سیاستمدار هم بود و هرگز خود را از صحنه اجتماع و رویدادهای آن کنار نمی‌کشید.

فیلسوفی که هواخواه مشروطه مشروعه بود

حاج‌فاضل از شاگردان برجسته میرزای بزرگ شیرازی، صادرکننده فتوای تنباکو بود و شاید بخشی از شجاعت و صراحت کلام وی، در مجلس درس آن مجتهد بزرگ شکل گرفت. او هیچ حرفی را بدون سند و مدرک قبول نمی‌کرد، اسیر هیجانات و احساسات نمی‌شد و در راه عقیده‌اش، جان می‌داد. در دوره مشروطه‌خواهی و در بلبشوی فعالیت‌های سیاسی و انتشار اصطلاحاتی که کمتر کسی معنی آن را می‌فهمید، نشست و مثل یک دانشمند خبره و آگاه درباره مشروطه تحقیق کرد و خوبی و بدی‌اش را شناخت و بدون کوچک‌ترین رودربایستی، همه را به مردم گفت؛ هر چند که برخی از این اقدام او خوششان نیامد. حاج‌فاضل تا پایان عمر در حوزه علمیه مشهد تدریس می‌کرد و شاگردان بزرگی هم پرورش داد؛ افرادی مانند حاج ملاهاشم خراسانی و غلامحسین حکیم زرگر. او در سال ۱۳۰۲ دار فانی را وداع گفت و پیکرش پس از تشییعی باشکوه، در رواق دارالسیاده حرم رضوی به خاک سپرده شد.

در حلقه درس بزرگان زمانه
در مشهد به دنیا آمد؛ سال تولد او دقیقاً معلوم نیست، اما با توجه به شواهد و قراین، می‌توانیم وی را متولد سال ۱۲۲۰ خورشیدی بدانیم. او فراگیری علوم حوزوی را در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد؛ فلسفه، حکمت و ریاضیات را از غلامحسین شیخ‌الاسلام و میرزامحمد سروقدی که هر دو از شاگردان حاج ملاهادی سبزواری بودند آموخت. برخی از مورخان معتقدند حاجی فاضل، از خودِ ملاهادی سبزواری هم حکمت و فلسفه آموخته ‌است. فقه و اصول را هم نزد شیخ حسنعلی تهرانی و آخوند ملاعبدالله کاشی فرا گرفت و بعد راهی عتبات شد و به درس میرزا حبیب‌الله رشتی رفت. سال ۱۲۶۰ خورشیدی هم سرانجام توانست به سامرا برود و وارد حلقه درس میرزای بزرگ شیرازی شود و یکی از شاگردان مورد علاقه وی باشد. در سال ۱۲۶۵ به مشهد بازگشت و کار تدریس در حوزه علمیه این شهر مقدس را آغاز کرد.

ماندن در کنار ستمدیده
حاجی‌فاضل هیچ وقت سمت ظالم نمی‌ایستاد. این را همه دوستان و دشمنانش می‌دانستند. وقتی در دوران حکومت آصف‌الدوله شاهسون، در عهد مظفرالدین‌شاه قاجار، ماجرای فروش دختران قوچانی به ترکمن‌ها به عوض مالیات پیش آمد و در پی آن اعتراض مردم مشهد توسط مأموران حکومتی به خاک و خون کشیده شد، حاجی فاضل نخستین عالمی بود که در برابر ستمگران سینه ‌سپر کرد و بدون واهمه از توهین و مرگ، فریاد دفاع از مظلوم سر داد. این اقدام، آن ‌قدر برای آصف‌الدوله گران تمام شد که حاجی را به کلات و درگز تبعید کرد. حاجی فاضل پس از بازگشت به مشهد نیز دوباره همان شیوه همیشگی را پیش گرفت. خانه‌اش مأمن مظلومان بود و زبانش بیانگر خواسته‌های مستضعفان. 

مشروطیت به شرط مشروعیت
با آغاز انقلاب مشروطه و شروع مبارزات مردمی با استبداد، حاجی فاضل در ردیف طرفداران ساقط کردن استبداد قرار گرفت، اما معتقد بود آنچه به عنوان مشروطه به مردم عرضه می‌شود به ویژه در حوزه قانون‌گذاری، بیشتر تقلیدی از کشورهای اروپایی است و با اساس دیانت اسلام همخوانی ندارد. حاجی معتقد بود اگر مشروطه‌خواهان در برابر قوانین وارداتی غربی از خود سستی و وادادگی نشان دهند، دیری نخواهد گذشت که قوانین شرع انور، کنار گذاشته خواهد شد و جایش را قوانین غیردینی و حتی ضددینی اروپایی خواهد گرفت. در یک کلام، حاجی فاضل معتقد به مشروطه مشروعه بود و از بیان این امر هرگز خودداری نمی‌کرد. این مسئله برخی مشروطه‌خواهان تندرو را که به دنبال همراه کردن مردم مشهد با خودشان بودند، با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو کرد و از آنجا که در آن زمان بازار ترورهای سیاسی هم داغ شده ‌بود، یک روز هنگام غروب و زمانی که حاجی فاضل به قصد اقامه نماز مغرب و عشا راهی حرم مطهر بود، وی را در یکی از کوچه‌های محله سرشور مشهد هدف گلوله قرار دادند. ضارب از محل گریخت و مردم برای انتقال بدن مجروح حاجی به مریض‌خانه جمع شدند. نقل است که برای این کار تخته‌ای آوردند و حاجی را روی آن گذاشتند و حرکت کردند؛ در همان حال، حاجی فاضل که از چند نقطه بدنش خون جاری بود و متجاوز از ۷۰ سال سن داشت، مرتب فریاد می‌زد: «بلند بگو لااله‌الاالله». او بعدها هم بارها مورد بی‌حرمتی و توهین مشروطه‌خواهان قرار گرفت، اما هیچ‌ گاه در صراحت و شجاعتش، نقصانی به چشم نیامد. از حاجی فاضل، شرحی درباره دعای عرفه سیدالشهدا(ع) باقی مانده که با مقدمه مرحوم استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی منتشر شده ‌است.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.