به گزارش قدس آنلاین، بیتردید یکی از مهمترین راه های مقابله با دشمنان منحرف دشمن شناسی و شناخت و بررسی نحلههای فکری نشأت گرفته از جریانهای منحرف است. در این میان جای یک برسی جریان شناسانه از فرقه معلوم الحال مدعی یمانی که به راستی میتوان آن را فرقهای از تبار شیطان نامید بسیار خالی است.
به همین منظور و نیز به دلیل نیاز به داشتن چشم اندازی روشن از شاخ و برگهای شجره خبیثه جریان احمد اسماعیل بصری در گفت وگویی با دکتر سلمان خلیلی محقق، پژوهشگر و متخصص جریان شناسی این فرقه ضاله به دنبال ارائه یک نما و چشم انداز کلی از مدعیان مهدویت گرد آمده به دوره دجال بصری هستیم.
در هشتمین جلسه از پرونده ویژه تبار شیطان با محوریت نقد جریان مدعی یمانی موعود در خدمت آقای دکتر سلمان خلیلی محقق و پژوهشگر حوزه ادیان و مذاهب هستیم تا با هم نگاهی به جریان شناسی پیروان احمد بصری داشته باشیم. آقای دکتر خیلی ممنون که به ما فرصت دادید تا از دانش و معلومات جناب عالی در این حوزه بهره ببریم. برای آغاز بحث لطفاً کمی در مورد چگونگی شکل گیری جریان یمانی بفرمایید و به این سؤال پاسخ دهید که آیا این نکته که احمد بصری در برخی از حلقههای علمی دروس مرحوم شهید آیت الله سید محمد صادق صدر حضور داشته است و این جریان به وسیله برخی از طلابی که در این جلسات حضور اشتهاند به وجود آمده است؟
خلیلی: بسم الله الرحمن االرحیم و به نستعین انه خیر ناصرٍ و معین باید قبل از پاسخ به سؤال شما یک مقدمه نسبتاً طولانی خدمتتان عرض کنم و آن این ست که پس از سرنگونی رژیم صدام و سقوط دیکتاتور عراق نزدیک به ۱۰ جنبش شبه دینی در عراق به وجود آمد همان طور که میدانید صدام حسین سیاست سرکوب شدیدی را نسبت به شیعیان اعمال مینمود و هر حرکتی را نابودد میساخت بعد از به درک واصل شدن صدام و منحل شدن حزب بعث تعدادی از افراد ادعاهایی میکنند.
در این زمینه میتوان از ۱۰ جنبش نام برد از جمله کسانی مانند حیدر المشتت، القرغاوی، محمود حسنی الصرخی، احمد اسماعیل بصری و فاضل المرسومی و دیگران البته اینها توسط برخی از دولتها و جریانات سیاسی از جمله حزب بعث عراق که از قدرت ساقط شده بود حمایت میشدند. دولتهایی مانند آل سعود و یا رژیم غاصب صهیونیستی نیز پشتوانه برخی از این جریانها بودند و با پول و سلاح اینها را تقویت میکردند.
جنبشها مراحل مختلفی دارند مانند یک نوزاد که مرحله به مرحله بزرگ و بالغ میشود جنبشها وقتی میخواهند به فرقه تبدیل شوند و مکتب تشکیل دهند به صورت تطوری و مرحلهای به جلو میروند از همان ابتدای تاریخ که فرقهها تشکیل میشدند اوضاع به همین گونه بود. به عنوان مثال خوارج که تبدیل به یک جریان فکری شدند در ابتدا یک جریان سیاسی بودند و بعد به یک مکتب تبدیل شدند.
اشاعره، معتزله و شیعیان زیدیه هم به همین صورت در ابتدا یک فرقه سیاسی بود که با یک حرکت سیاسی توسط زید ابن علی ابن حسین(ع) ایجاد شد و بعد تبدیل به یک مکتب اعتقادی شد. فرقههای کنونی نیز به همین صورت است. دو تا از این جنبشهایی که در برهه زمانی پس از سقوط صدام به وجود آمدند بسیار مهم هستند به طوری که هنوز هم ادامه دارند و در حال تبدیل شدن به یک مکتب هستند و مرحله سیاسی را رد کردهاند و حتی جریان احمد بصری تبدیل به یک فرقه شده و از دیدگاه بنده به مرحله سوم رسیده است.
اینها خیلی حساب شده عمل کردهاند و میتوانند تأثیرات زیادی بر آینده جامعه شیعی بگذارند. اینها پایهها و مبانی خود را پس از سیاسی شدن و انجام یکسری عملیاتهای سیاسی پی ریزی نمودند. من میخواهم پیش از هر چیز مختصر توضیحاتی در خصوص این جنبشها بدهم. فاضل مرسومی که از آن ادعا میکرد که امام ربانی است. حیدر المشتت که او هم از طلبههای مدرسه شهید صدر بود که لبته ۷ الی ۸ سال زودتر از احمد اسماعیل بصری وارد مدرسه شهید شد و البته وی بسیار محافظه کار بود و پیش همه ادعای دعوت نمینمود و فقط یک عده خاصی از دعوت وی خبر داشند.
وی ابتدا ادعا نمود. قحطانی موعود است و بعد مدعی شد یمانی موعود است. حیدرالمشتت با احمد اسماعیل در یک گروه بودند و قرار بود حیدر المشتت مبلغ احمد اسماعیل باشد طی درگیریهایی که بر سر منصب یمانی بین این دو نفر رخ میدهد اینها از همدیگر اعلام برائت میکنند و میگویند بیایید با هم مباهله کنیم.
حتی احمد اسماعیل در مراسم مباهله حاضر نمیشود. حیدر المشتت بعد از یکسری درگیریهای مسلحانه به طرز مشکوکی در خانه خواهر خود واقع در ناصریه به قتل میرسد. محمد حسنی صرخی هم رهبر یکی از همین جنبشها است که الان هم ادامه دارد یکی از جنبشهای انحرافی که به مرحله مکتب هم رسیده و در حال تبدیل کردن خود به یک مکتب فکری است همین جنبش الصرخی است که بسیار جنبش مهمی ااست سایر فرقه ها مثل فرقه االغرغاوی، حیدرالمشتت یا فاضل المرسومی تقریباً فرقه های ااز بین رفته هستند و دیگر روحی در کالبد اینها دمیده نمی شود.
ولی محمد حسنی الصرخی ادعا میکند که باب امام زمان(عج) است و خودش را تنها کسی میداند که با امام زمان مستقیماً در ارتباط است و بدون واسطه با ایشان صحبت میکند. این فرقه خرابکاریهایی مانند حمله به دفتر آیت الله سیستانی، حمله به کنسولگریهای ایران که سرنخهایی در خصوص این اقدامات در دست است و مصاحبههایی که خود مسئولین عراقی در این خصوص انجام دادهاند موجود است این فرقه یکسری معضلات اعتقادی و تیپهای نوظهوری در دین و مذهب مانند استفاده رپ خوانی در مداحی ایجاد نمودهاند.
چهارمین فردی که یک فرقه انحرافی در عراق ایجاد نموده است شخصی است به نام ضیاء عبدالزهره کرعاوی این شخص ساکن زرقاء و فارغ التحصیل آکادمی هنر و موسیقی از دانشگاه بغداد است. وی اهل ساز و آواز است به حدی که وقتی از اطرافیان و اساتید وی میپرسید و میگویید این فرد ادعای چنین مقامی را نموده است میگویند وی اصلاً اهل این حرفها نبود و فردی بود که خوب ساز میزد و آواز میخواند وقتی از همکلاسیها و هم دورهایهای وی گزارش میگیرند میبینند کسانی که وی را میشناسند میگویند او در قید و بند این مسائل نبوده است ایشان هم بعد از این که طلبه حوزه شهید صدر میشود این ادعا را میکند وی که همنشین و هم دوره با حیدرالمشتت بود خودش را قاضی آسمان مینامد و میگوید من همان مهدی هستم که از ذریه حضرت زهرا(س) است.
خود وی در کتابی که منتشر کرده نوشته که نطفهای از حضرت امیر(ع) و حضرت صدیقه طاهره(س) که در آسمانها نگه داری میشد در صلب مادرم قرار گرفت و من به دنیا آمدم. وی گروه خودش را جندالسماء مینامد و در سال ۲۰۰۰۷م میلادی شورش میکند و این شورش با عملیاتی توسط ارتش عراق و آمریکاییها در پادگان الذرکه که نزدیک کوفه هست سرکوب میشود و طی این عملیات نزدیک به ۲۵۰ نفر از یاران کرعاوی از جمله خود وی کشته میشوند. عکسهای این شورش در اینترنت موجود است. قصد اینها حمله به نجف و تسلط بر این شهر بود. این گروه منحرف در ادامه به دنبال کشتن مراجع تقلید و اعلام عمومی مهدویت کرعاوی بود.
در فحوای کلامتان فرمودید مثل این که اینها ارتباطاتی با حزب بعث دارند از منظر شما به عنوان کارشناس نقد و بررسی فرقه یمانی موعود چقدر ارتباطات فرقه احمد اسماعیل بصری با حزب منحله بعث اثبات شده به علاوه آیا در خصوص نظریهای که گفته میشود اینها به نوعی آخرین پروژه سیاسی-امنیتی رژیم بعث عراق بودند مستنداتی وجود دارد و این فرضیه به نظر شما چقدر حقیقت دارد؟
خلیلی: باید در پرسش شما بگویم خانواده وی یعنی برادرش عضو حزب بعث عراق بوده و این مسئله با مدارک و شواهد متقن و معتبر اثبات شده و خودش هم به این قضیه اقرار نموده که عضو استخبارات حزب بعث بوده است. احمد اسماعیل نیز حدود دو سال در زندان حزب بعث بوده و پس از اتمام مدت زندان خود برای مدت کوتاهی ناپدید می شود و بعد از این که ناپدید شد آن وقت در حوزه شهید صدر طلبه می شود و در پی آن ادعاهایی دارد.
یعنی برای یک مدت زمان کوتاه معلوم نیست کجا بوده یک مطلبی که از قضا آقای کورانی هم به آن اشاره دارد این است که گویا احمد اسماعیل زیاد به غرب عراق مسافرت میکرده در آن زمان کسانی که میخواستند به رزیم صهیونیستی سفر کنند یا با عربستان سعودی ارتباط داشته باشند به غرب عراق میرفتند. این رفت وآمدها این سرنخ را به ما میدهد که این جریان می تواند ارتباطی با آل سعود و صهیونیستها داشته باشد.
البته یک قرائن دیگری هم هست که احمد اسماعیل از روز و ساعت شهادت شهید سید محمد صادق صدر اطلاع کامل داشت و به صورت دقیق میدانست که ایشان در چه روز و ساعتی کشته میشود حتی وی به برخی از طلاب مدرسه علمیه شهید صدر اطلاع داده بود که من خبر دارم و مثلاً امام(ع) این مسئله را به من خبر داده است. این مسئله نشان میدهد که وی با نیروهای استخبارات صدام رابطه مستقیمی داشته است. وگرنه از کجا این قضیه را میدانسته است.
احمد بصری این خبر را اعلام میکند و طلاب صبح تا شب منتظر خبر هستند و حتی برخی طلاب به سراغ وی میآیند که چرا آن یک نفر که تو میگفتی به قتل خواهد رسید هنوز به قتل نرسیده و وی در پاسخ میگوید صبر کنید تا شب صبر میکنند و شهید صدر به قتل میرسد این قرائن به ما نشان میدهد که وی با نیروهای استخبارات عراق مرتبط بوده است.
شما دو بار در سخنان خود فرمودید که احمد اسماعیل در حوزه علمیه شهید صدر درس خوانده است کسی که مخاطب بحث ما است ممکن است که این سؤال برایش پیش بیاید که مگر حوزه علمیه شهید صدر و دروسی که در این حوزه داد ه میشده است چه ویژگیهایی داشته که منجر به تولید چنین جریاناتی از درون خود یا اعمال نفوذ برخی جریانات سیاسی شده است نظر شما در این خصوص چیست؟
خلیلی: ببینید بحث نفوذ در بین طلاب حتی در ایران هم بسیار جدی است و استکبار جهانی و صهیونیسم از سالها قبل فرایند نفوذ در حوزه علمیه را آغاز کرده اند. همان طور که در بیوت برخی از مراجع عظام تقلید میتوان ردپایی از نفوذ این جریانها دید به طوری که حتی در بین نزدیکترین افراد به این بزرگواران ما ردپای این نفوذ را میبینیم.
خوب نفوذ در ایران حتی قبل از انقلاب اسلامی وجود داشته است اوضاع در برخی از حوزههای علمیه عراق هم به همین صورت بوده است این مسئله به این معنا نیست که خصوصیتها و دروس آن حوزه باعث به وجود آمدن آن فرقهها شده است البته این نکته را نیز باید اضافه کنم که قضیه برخلاف گفته شما است و احمد اسماعیل وقتی میخواهد خودش را معرفی کند یکی از ادعاهای وی این است که در حوزه علمیه فقط تفسیر، فقه اصول و دروسی غیر از قرآن تعلیم داده میشود و من میخواهم یکی از کسانی باشم که قرآن را در آن زنده می کند یعنی وی مدعی است غیر از مباحث درسی مسئله دیگری در حوزه های علمیه آموزش داده نمیشود.
در مصاحبهای که با یکی از اساتید احمد اسماعیل گرفته شده است وی گفته تمام دغدغه احمد اسماعیل پول و مال بود و دائم نق میزد که چرا این قدر شهریه طلاب کم است یعنی دغدغه خاصی نداشته و به دنبال مسائلی مانند به حاشیه رفتن قرآن و غیره نبوده است. همان طور که گفتم مدعیان بسیاری مانند کرعاوی، حیدرالمشتت یا خود احمد اسماعیل بصری در حوزه علمیه مرحوم شهید صدر درس خوانده بودند. همزمانی اینها باعث میشود تا انسان احساس کند که این جریانات به یکدیگر ربط دارند و همه یک تفکر واحد هستند که از یکدیگر تأثیر پذیرفتهاند و بعد هم مخالف همدیگر شدهاند.
میخواهم لطف کنید و یک جریان شناسی از فرقههایی که پس از غیبت دوم احمد اسماعیل در همین جریان انحرافی به وجود آمد مانند رایات السود، مکتب نجف و غیره داشته باشید و این فرقههای جدید را اجملاً برای ما معرفی کنید؟
خلیلی: بعد از این که در سال ۲۰۰۴م احمد اسماعیل ادعای خودش را مطرح نمود مدتی تبلیغ نمود و حتی نامههایی به مراجع عظام تقلید مانند مقام معظم رهبری، آقای کورانی و حضرت آیت الله قزوینی، آیت الله روحانی و دیگران میفرستد و در مدت ارسال پاسخ نامههای خود توسط مراجع عظام مبلغین خود را به نقاط مختلف میفرستد تا این که در سال ۲۰۰۸م احمد اسماعیل قصد داشت با طرفداران خودش به کربلای معلی حمله کند. البته این حمله در نطفه خفه شد.
اینها قصد داشتند که کربلا و نجف اشرف را تصرف کنند و پس از آن مراجع تقلید را به قتل برسانند همان قصدی که ضیاء کرعاوی داشت. باز هم اینها سرکوب میشوند پس از نابودی تشکیلات این جریان احمد اسماعیل ناپدید میشود برخی معتقدند که احمد اسماعیل کشته شدند و بعضی میگویند وی به یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس فرار کرده است.
علی ای حالٍ پس از سال ۲۰۰۸م فرقه احمد اسماعیلی به پنج الی ۶ شاخه تقسیم میشود. که هر کدام از این شاخهها دیگری را قبول ندارد و یک مکتب جداگانه برای خودش ایجاد کرده حتی برخی از اینها شاخه مخالف خودشان را کافر و خونشان را مباح میدانند. یکی از این شاخهها مکتب نجف با سرکردگی حسن حمامی، ناظم العقیلی، علا سالم و دیگر افراد است اینها یک سایت دارند و ادعایشان این است که احمد یک صحفهای در فیس بوک دارد و این صحفه فیس بوک مستقیماً توسط خود احمد اسماعیل اداره میشود و یکی از معجزات وی نیز این است که این صحفه به هیچ عنوان هک نمیشود! این شاخه بعد از سال ۲۰۰۸م کتابهایی با نام کتابهای احمدالحسن چاپ میکند.
یعنی بعد از سال ۲۰۰۸م کتابهای احمد اسماعیل توسط این مکتب به پیروان وی ارائه میشود. و این گونه گفته میشود که این کتب متعلق به خود احمد بصری است. تبلیغ این شاخه از فرقه احمد اسماعیل در کشور ما بیشتر از شاخههای دیگر است باید گفت عمده تبلیغ جریان احمد اسماعیل زیر سر همین شاخه است که توسط مکتب نجف اداره میشود. این جریان عمده تبلیغ خود را در زمان برگزاری پیاده روی اربعین انجام میدهد. این فرقه منحرف موکبهایی در بصره، العماره و حتی مهران و نجف اشرف احداث میکند طلاب یا اشخاص غیر معمم وابسته به این جریان در این موکبها مشغول تبلیغ برنامه ریزی شده افراد هستند. این نخستین شاخه جریان منحرف احمد بصری است.
دومین شاخه مرتبط با این جریان منحرف که پس از سال ۲۰۰۸م ایجاد شده است شاخه رایات السود است که علی الغریفی و عبدالله هاشم مستند ساز معروف رهبری آن را بر عهده دارند. عبدالله هاشم بعد از این که این شاخه را ایجاد نمود ادعاهایی داشت مانند این که مکتب نجف هماان گوساله سامری است. همچنین وی اعضای مکتب نجف را کافر و خون آنها را مباح میداند و کتابهایی را که توسط این مکتب نوشته میشود را اصلاً قبول ندارد و میگوید اینها پر از خطا هستند.
عبدالله هاشم بعد از این مرحله ادعاهایی داشته مبنی بر این که من مهدی دوم از مهدیین پس از امام زمان(ع) هستم. زیرا احمد اسماعیل در ابتدای ادعای خویش میگوید طبق حدیثی که در کتاب الغیبه شیخ طوسی آمده است منن مهدی اول از مهدیون پس از ظهور امام زمان(ع) هستم. بر اساس این حدیث پیامبر اکرم(ص) در زمان وفات خویش وصیتی به ما نمودند و این وصیت از طریق امام صادق(ع) به ما رسیده است. باید بگویم که دهها اشکال به این روایت و استناد احمد بصری به آن وارد است که باید مفصل توضیح داده شود در آن حدیث ادعا میشود که ۱۲ مهدی پس از ۱۲ امام میآیند که اولین آنها فرزند امام مهدی(عج) است.
احمد اسماعیل مدعی است که من اولین مهدی هستم. البته احمد بصری ادعاهای دیگری مانند ادعای نبوت، رسالت هم دارد. عبدالله هاشم نیز با توجه به همین ادعاهای احمد اسماعیل میگوید که من فرزند احمد اسماعیل و دومین مهدی از این دوازده مهدی ذکر شده در حدیث وصیت هستم وی بعد از این که این ادعا را میکند طرفدارانی پیدا میکند که اکنون در مصر و متأسفانه تعداد قلیلی در ایران هستند.
البته عبدالله هاشم برخی از شرایع دینی را هم زیر پا میگذارد وی عمل شنیع همجنس بازی را حرام نمیداند یا آن را بدون اشکال میداند. خوردن شراب را هم به همین صورت او همچنین یکسری شرایع و بدعتهای دین را هم ایجاد نموده است که به قول خودش پدرش به وی آموزش داده است. یکی دیگر از این شاخههای این فرقه که پس از سال ۲۰۰۸ م ایجاد شد جنبش منحرف احلاس است.
اعضای این جنبش اکثراً در بصره عراق هستند. چهارمین شاخه اینها جیش الغضب است که در نجف و بصره فعالیت دارد. باید بگوییم این دو شاخه اعضای بسیار کمی دارند. شاخه بعدی شاخه فرقه مدعی یمانی در نرم افزار تلگرام است. فردی در تلگرام ادعا نموده که این احمد مدعی یمانی واقعی است. جا دارد در اینجا از اتباع احمد اسماعیل بپرسیم که اگر کسی واقعاً بخواهد به مدعی یمانی ایمان بیاورد باید به کدام احمد اسماعیل ایمان بیاورد. چون اینها ادعا دارند که این حدیث وصیت عاصم از دلایل است و هر کس به آن احتجاج کند از گمراهی نجات مییابد. خود اینها پنج شاخه هستند سؤال اینجا است که احمد اسماعیل واقعی کدام یک از این پنج نفر است.
به عنوان فراز آخر از فرمایشاتتان خواهشمندم لطفاً تحلیلی از آینده این جریان انحرافی داشته باشید؟
خلیلی: در مورد آینده فرقه احمد اسماعیل باید بگویم که با توجه به این که فرقهها در طول تاریخ از یک جریان سیاسی شروع شده و بعد به یک جریان و یک فرقه عقیدتی تبدیل شدند. مانند فرقه بهائیت و وهابیت که الان هم وجود دارند؛ اما پس از مدتی رو به زوال رفتند. این فرقهها در یک محدوده زمانی و در یک محدوده مکانی خاص فعالیت میکنند.
غیر از فرقه وهابیت که صاحب حکومت شده است. اما فرقههای دیگر صاحب حکومت نشدند بنابراین به حاشیه رفتند. فرقه احمد اسماعیل هم به همین صورت است و به مرور زمان مطمئناً به حاشیه خواهند رفت مگر این که یکسری تحرکاتی داشته باشند. مانند بهائیت که در فتنه ۱۳۸۸ یا در اغتشاشات سال ۱۳۹۶و ۱۳۹۸ وارد شدند و یکسری خرابکاریهایی را کردند و با همدستی منافقین کارهایی انجام دادند. مگر این که فرقه احمد اسماعیل از این قبیل اقدامات انجام دهد و از این طریق تلاش کند تا به مملکت اسلامی ما ضربه ای وارد کند. و گرنه اینها قطعاً به حاشیه خواهند رفت.
منبع: علی رحمانی
انتهای پیام/
نظر شما