کتاب فرهنگنامه مباهله عنوانی از مجموعه «فرهنگنامه»های دارالحدیث است که به کلی از دانشنامه قرآن و حدیث برگرفته شده و در آن، مباهله به عنوان یکی از شیوههای اسلام در رویارویی با دگراندیشان تبیین میشود، بنابراین اهمیتی جهانی دارد.
در اسلام به منظور مبارزه با عقاید موهوم و زدودن باورها و اندیشههای نادرست و نیز در مواجهه با دگراندیشان، به طور کلی چهار روش توصیه شده است. خداوند سبحان خطاب به پیامبر میفرماید: «اُدْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَـدِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان با روشی که نیکوتر است مناظره کن».
در این آیه، سه روش از روشهای مبارزه با اندیشههای نادرست بیان شده و ضمن آن، خداوند سبحان به پیامبر دستور میدهد برای تبلیغ حقایق دینی از این روشها بهره گیرد.
این روشها عبارتاند از:
۱- منطق مبتنی بر حکمت
نخستین روش اسلام برای مبارزه با اندیشههای نادرست، تکیه بر دلیل و برهان و استدلال عقلی و علمی و به تعبیر قرآن کریم، بهرهگیری از منطق مبتنی بر «حکمت» است: «اُدْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ؛ با حکمت، مردم را به راه پروردگارت فراخوان».
از منظر واژهشناسی، «حکمت» بیانگر نوعی استواری و اتقان است و به هر چیز استوار و نفوذناپذیر، اعم از ماده و معنوی اطلاق میشود، نامگذاری «علم» به «حکمت» نیز بدان جهت است که از نفوذ جهل جلوگیری میکند.
خلیل بن احمد فراهیدی در تبیین معنای حکمت میگوید: الحکمة مرجعها إلی العدل والعلم والحلم. بازگشت حکمت به دادگری، دانش و بردباری است.
بر پایه این تعریف، افزون بر «علم»، عنصر «عدل» و «حلم» نیز در بهرهگیری از «حکمت» نقش دارند و این بدان معناست که رعایت عدالت در گفتار و بردباری در رفتار، بر استحکام منطق مبتنی بر علم خواهد افزود.
بنابراین، یکی از روشهای مواجهه با دگراندیشان از منظر اسلام، بهرهگیری از منطق مبتنی بر حقایق علمی، با رعایت ارزشهای اخلاقی است.
۲- اندرز نیکو
دومین روش اسلام برای مبارزه با اندیشههای غلط، بهرهگیری از اندرزهای نیکو و دلنشین و به تعبیر قرآن «موعظة حسنة» است.
«موعظه» سخنان آموزنده و عبرتانگیزی است که عواطف شنونده را برای پذیرفتن حق تحریک میکند. بنابراین، «حکمت» از طریق عقل و «موعظه» از طرف عاطفه و احساس درونی، انسان را به شکستن بندهای باورهای نادرست دعوت میکنند. البته «موعظه» کاربرد دیگری هم دارد و آن در جایی است که حق برای طرف مقابل روشن است ولی تمایلات نفسانی مانع اعتراف به آن و انتخاب راه صحیح زندگی است.
نکته قابل توجه این است که در آیه یاد شده «موعظه» با وصف «نیکو» توصیف شده و این اشاره به آن است که موعظه و اندرز، هنگامی در تحریک عواطف و احساسات درونی انسان برای پذیرش حق مؤثر است که نیکو و زیبا باشد، بنابراین انواع زیباییها مانند زیبایی سخن، زیبایی رفتار، زیبایی انگیزه و حتی زیبایی ظاهری گوینده، در افزایش تأثیر موعظه و اندرز مؤثر هستند و از همه مهمتر اینکه موعظهکننده به آنچه میگوید عمل کند، چرا که موعظه کردن واعظ غیر متعظ زشت و بیتأثیر است.
باری، هر چه موعظه نیکوتر باشد، تأثیر بیشتری در عمق جان مخاطب خواهد گذاشت و چه بسا اندرزهای نیکو در زدودن اندیشههای نادرست، پیش از استدلالهای علمی مؤثر افتند. به عکس، اندرز نازیبا و همراه اهانت و تحقیر نه تنها تأثیری ندارد بلکه گاه اثر معکوس دارد و موجب میشود مخاطب آنچه را با دلیل و برهان پذیرفته، انکار کند.
۳- مناظره
سومین روش اسلام در مواجهه با دگراندیشان، مناظره و بحث کردن آزاد است، بهرهگیری از این روش «جدال» و «مراء» نیز نامیده میشود.
«جدال»، «مراء» و «مناظره» در واقع زورآزمایی در مواجهه اندیشهها و گفتوگوهای علمی هستند. مسابقه در مواجهه اندیشهها، گاه در فضای ناسالم اخلاقی است و ثمری در کشف حقایق ندارد، اینگونه مسابقه در اسلام بهشدت نکوهیده است. گاه مسابقه و مناظره در فضای سالم اخلاقی انجام میپذیرد که از نظر اسلام نیکو و توصیه و تأکید شده است.
در قرآن کریم، مسابقه در برخورد سالم اندیشهها به منظور روشن شدن حقایق و گسترش باورهای صحیح و علمی «جدال أحسن» و «مراء ظاهر» نامیده شده است. «جدال احسن» استفاده از سالمترین و نیکوترین روش در گفتوگو برای روشن شدن حق و «مراء ظاهر» عبارت است از بهرهگیری از ادلهای که دلالت و حجیت آنها برای اثبات حق، برای همگان روشن و آشکار باشد.
اسلام برای نخستین بار در عصری که پیروزی و شکست جز در سایه زور و زر میسر نبود، موضوع «جدال احسن» و مواجهه سالم اندیشهها را در جامعه مطرح کرد و شخص پیامبر(ص) و خاندان او در این زمینه پیشگام بودند بهگونهای که بخش قابل توجهی از منابع حدیثی، به گزارش گفتوگوهای آنان با دگراندیشان اختصاص یافته است.
۴- مباهله
گاه به دلیل ستیزهجویی طرف مقابل، استدلال، اندرز و گفتوگوهای علمی به نتیجه نمیرسد. در چنین فضایی برای روشن شدن حق، اسلام شیوه چهارمی را به دست میدهد و آن همان «مباهله» است.
مباهله در واقع دعا و به داوری خواندن خداوند سبحان برای روشن شدن حق و اثبات بطلان ادعای طرف مقابل و منکر حق است.
گفتنی است، هدف اصلی از نگارش «فرهنگنامه مباهله» تبیین این روش و بیان این حقیقت است که شیوه اسلام در مواجهه با دگراندیشان و مبارزه با باورهای نادرست، کاملاً عادلانه و منطقی است.
بدینسان، قرآن کریم به پیامبر خدا(ص) دستور داده به جهانیان اعلام کند روش من و هر کس از من پیروی کند برای گسترش اسلام، آگاهیبخشی و بصیرتافزایی است :قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت و بینش کامل [همه مردم را] به سوی خدا میخوانیم».
بنابراین، کمال بیانصافی است که گفته شود اسلام با زور خود را بر مردم تحمیل کرده است، بهویژه آنکه چنین اتهامی از سوی کسانی مطرح شود که در دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطایی جنایاتی مرتکب شدهاند که روی تاریخ را سیاه کرده است.
آری، اسلام از قدرت نظامی استفاده میکند، ولی نه برای تحمیل عقیده، بلکه به عکس، برای آزادی اندیشه و شکستن سدهایی که مانع انتخاب راه درست زندگی و گسترش باورهای صحیح و سودمند در جامعهاند.
نظر شما