به گزارش قدس آنلاین، رویکرد اصلی این مجموعه؛ نگاهی مستند به برخی از رویدادهای اجتماعی از زاویه انتقادی و گاه طنز بود. از نقاط قوت این سریال در دورانی که فرهادی این مجموعه را ساخت توجه به نیاز و سلیقه مخاطب در آن دوره بود. ضمن اینکه نویسنده و کارگردان اثر هم فیلمساز توانمندی چون فرهادی بود و گروه خوبی را کنار هم جمع کرده بود؛ از تیم بازیگری گرفته تا گروه پشت دوربین که در نهایت کار به سرانجامی نیکو رسید و خاطره ماندگاری را در ذهن مخاطبان ثبت کرد.
پس از ۲۰سال، مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند ساخت فصل سوم این سریال را به گروه دیگری بسپارند اما نتیجه کار زمین تا آسمان به لحاظ مضمون و ساختار با دو فصل قبل فرق داشت، نه آن گروه تولید و نه آن شرایط اجتماعی برای «داستان یک شهر» تکرار نشد. داستانپردازی در این سریال به قوت و قدرت فصلهای اول و دوم آن نبود. درام و شخصیتها ضعف داشتند، کارگردانی خوب نبود و نقشآفرینی بازیگران چنگی به دل نمیزد. همه اینها موجب شد خاطره خوب فصلهای نخست این سریال در یادها زنده شود و مخاطب ناخودآگاه دست به مقایسه فصل سوم با فصلهای قبلی بزند در حالی که اگر گروه قویتری با نگاه درست اجتماعی و شرایط روز، فصل جدید را میساختند اثری قابل قبول روی آنتن میرفت و خوشنامی این سریال خدشهدار نمیشد.
ضعفهای آشکار یک اثر نمایشی را نمیتوان زیر نام سریالهای ماندگار تلویزیون پنهان کرد؛ چراکه مخاطب دست به مقایسه کیفی دو فصل قبلی با فصل جدید میزند و نسبت به نقاط ضعف فصل جدید، احساس نارضایتی بیشتری پیدا میکند.
انتهای پیام/
نظر شما