به گزارش قدس آنلاین، این کتاب که برگرفته از «معالم المدرستین» علامه عسکری است، روایتگر حوادث زندگی امام حسین(ع) از زمان مرگ معاویه تا حوادث پس از شهادت آن حضرت(ع) است.
مشخصههایی که این کتاب را به منبعی دست اول برای مطالعه ذیل عنوان مقاتل سیدالشهدا(ع) تبدیل میکند، اول از همه جایگاه ممتاز علامه عسکری به عنوان یک مورخ و متخصص در تاریخ اسلام است. این موضوع از این نظر اهمیت مییابد که علاوه بر اطمینان مخاطب به صحت و سقم گزارههای مطرح شده در کتاب، ذکر سیر ترتیبی وقایع نیز برای او جذاب باشد.
دو ویژگی ممتاز بعدی این کتاب، استناد به منابع دست اول فراوان تاریخی و همچنین استفاده وسیع از منابع و کتب اهل سنت است. ویژگی مهم دیگری که نباید آن را از نظر دور داشت، اظهارات خود مؤلف در لابهلای سیر نقل حوادث است که با عبارت «مؤلف میگوید...» نکات دقیق و محققانه علامه عسکری ذیل حوادث را روایت میکند.
فارغ از مشخصههای ناظر بر متن و محتوای کتاب، در مقدمهای که آیت الله محمدعلی جاودان بر نسخه جدیدالانتشار این کتاب نوشته، اصل نوشتن این کتاب توسط علامه عسکری را در راستای ارتقای فرهنگ عزاداری در سطح عامه مردم عراق و جلوگیری از روضهخوانیهای بیحساب و کتاب ذکر کرده است. آیتالله جاودان این قضیه را اینگونه روایت میکند: «علامه(ره) در عراق در سطح عامه مردم کارهای زیادی انجام داده بودند؛ از جمله همت گماشته بودند روضهخوانی بیحساب و کتاب روضهخوانان عراقی به مقتلخوانی، آن هم از روی نوشته و کتاب تبدیل شود. (که این کار هم انجام شده و ما نمونه آن را از سیمای جمهوری اسلامی دیدیم. شهید سید محمدباقر حکیم در یک تاسوعا و عاشورا در منبر صحن مطهر حسینی(ع) در حالی که بیقرار گریه میکرد، از روی نوشته مقتل میخواند و این به یک رسم در عراق تبدیل شده بود).
در بخشی از این کتاب، علامه عسکری ماجرای خبردار شدن امام حسین(ع) از شهادت مسلم(ع) و هانی را اینگونه روایت میکند: «آگاهی همراهان از شهادت مسلم و هانی؛ طبری آورده حسین(ع) بر هیچ آبادی نمیگذشت مگر اینکه مردم آنجا با او همراه میشدند. وقتی به منزلگاه «زباله» رسید و خبر شهادت فرستادگان خود را که نزد کوفیان فرستاده بود به دست ابنزیاد، دریافت کرد نوشته زیر را بیرون آورد و برای مردم قرائت کرد: «اما بعد، اکنون خبر ناگواری به ما رسیده است. خبر کشته شدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروة و عبدالله بن یقطر و معلوم شد که شیعیانمان ما را یاری نکردند. هر کدام از شما که دوستدار بازگشت است، بازگردد که از جانب ما بر عهدهاش عهد و پیمانی نیست» و مردم ناگهان از گرد او پراکنده شدند و به چپ و راست رفتند و حسین(ع) ماند و آن دسته از یارانش که از مدینه با او آمده بودند. امام(ع) این کار را به این دلیل انجام داد که میدانست بادیهنشینان گمان میکنند او وارد سرزمینی شده و حاکم میشود و مردم آنجا پیرویاش میکنند. بنابراین دوست نداشت این گروه با او همراه شوند، مگر آنکه بدانند به کجا میروند و خوب میدانست اگر موضوع برای آنها روشن شود، کسی او را همراهی نمیکند؛ مگر آنکه یار و فداکار او باشد».
انتهای پیام/
نظر شما