کافی است دو نظر متضاد را برجسته و تضادها را تشدید کنیم، آنگاه گروهی از مردم پرچم باور«الف» را برسر دست بلند میکنند و گروهی دیگر پشتسر باور «ب» سنگر میگیرند، بیآنکه هر دو گروه الزاماً به حقیقت دو باور، آگاه باشند. به همان نسبت که جوامع ظرفیت دوقطبیشدن دارند، تا مدتها با عوارض آن دستبهگریبان هستند. نتیجه این میشود که عدهای در تقابل با برخی دیگر قرار میگیرند و انرژیها و افکاری که میتواند در مسیر سازندگی و رشد و پویایی فکری جامعه هزینه شود، در روند این تقابل، بههدر میرود.
یک مورد تازه از دوقطبیسازیهای زیانبار، سخن نادرست یک ورزشکار معروف درباره یکی از مناسک ریشهدار مذهبی بود که با زیرسؤالبردن نذر و غذای نذری که از باورهای عمیق مردم محسوب میشود، سبب دلگیری و واکنش اعتراضی بخشی از هموطنان شد؛ همان مردمی که خیلیهایشان برای موفقیت و سربلندی همان فوتبالیست سرشناس، در زمانی که او در مستطیل سبز هنرنمایی میکرد و هنوز بازنشسته نشده بود، دست به دعا برمیداشتند و برایش صلوات نذر میکردند و برای تشویق او کم نمیگذاشتند.
در این مجال بهدنبال رد عقلیونقلی این ادعای نادرست نیستیم، اما آنچه جای نگرانی دارد این است که برخی سلبریتیها و فوتبالیستها به خود اجازه میدهند در همه شئون دینی و اجتماعی و فرهنگی که در آن تخصص ندارند اظهارنظر کنند و لاجرم برخی هواداران و دنبالکنندگان در سایه مهر و علاقهای که به این افراد دارند، حرفهای غیرتخصصی آنها را ناآگاهانه میپذیرند و بهتدریج یک دوقطبی اجتماعی، خواسته یا ناخواسته بهوجود میآید.
در این تقابل مجازی، صرفنظر از اظهارنظر چهره ورزشی که سخنی مردود و هیجانی و همراه با عصبانیت لحظهای بود، اشتباه ثانوی نیز روش مواجهه طرف مقابل بود که متأسفانه در فضای مجازی بهشدت توزیع و برجسته شد تا جایی که مورد توجه رسانههای معاند قرار گرفت، درحالیکه طرف مقابل میتوانست برای مردم و مخاطبانش نقش «همدل» و «دردآشنا» داشته باشد و نه با تندی و تیزی و سرزنش، بلکه پدرانه و با آرامش و استدلال سخن بگوید و اعتراض یا شبهه را نقد و تصحیح کند.
اگر همه ما از هر قشر و صنف، به وقت برخورد با اظهارنظرها و پرسشها و شبهات صرفنظر از اینکه نیت افراد چیست، منطقی و مستدل رفتار کنیم، شک نباید کرد که بهجای بروز یک فضای هیجانی و منطقگریز که دوقطبیهای مخرب را میسازد و برخی اقشار جامعه را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد و معمولاً نتیجه سودمندی هم در برندارد، شاهد فضای گفتوگوی سازنده و نقد همراه با فهم مشترک و ادب و احترام خواهیم بود. این همان سیره اهلبیت عصمت و طهارت(ع) بهعنوان بزرگترین معلمان تاریخ بشر نیز هست. پس درس بگیریم و عمل کنیم.
نظر شما