تقریر سفر به عنوان گونهای از گفتوگوی بین ادیان در «ایمان در جاده»
به گزارش قدس آنلاین، در ابتدای این نشست، حمیده امیریزدانی در خصوص چگونگی رسیدن به سوژه این کتاب در مقام نویسنده گفت: سال ۹۸ مشغول رساله دکترا با موضوع مواجهه کلیسای کاتولیک با صنعت گردشگری با عنوان «الهیات گردشگری؛ مبانی و کارکردها» بودم. داشتم کارها را انجام میدادم و فیشبرداریها نیز انجام شده بود. روزی یکی از استادانم مرا برای همکاری و پیوستن به پروژهای که وزارت ارشاد با عنوان «گفتوگوی ادیان» داشت، دعوت کرد. همان زمان بحث سفر و زیارت و اینکه صنعت نوپدید گردشگری چه تنشهایی در زیست یک فرد مسیحی ایجاد کرده، ذهنم را به خودش مشغول کرده بود و این مسئله را به عنوان یکی از مسائلی که باید بهطورمستقل پس از به ثمر رساندن رساله دکترایم به آن میپرداختم نوشته بودم.
وی ادامه داد: شکافی که به نظر میرسد بین دو رشته ادیان و بحث مدیریت جهانگردی در ایران و جهان وجود دارد سبب شد ایده «گفتوگوی ادیان» در ذهنم شکل بگیرد.
وی افزود: پژوهشگران در این عرصه چهار نوع گفتوگوی ادیان با عناوین «گفتوگوی الهیاتی»، «گفتوگوی عملی» که بیشتر با عنوان گفتوگوی عرفانی مشخص میشود، «گفتوگوی تجربه دینی» و «گفتوگوی زیست روزانه» را ذکر میکنند که برخی نیز در امتداد این بحث، آن را به دو دسته «گفتوگوی ضروری» و «گفتوگوی معنوی» تقسیمبندی میکنند.
حمیده امیریزدانی با بیان اینکه پیشفرض اصلیاش در این کتاب، تقریر سفر به عنوان گونهای از گفتوگوی بین ادیان بوده، تصریح کرد: ادعای اصلی من در «ایمان در جاده» این است که خود سفر بهطور ذاتی میتواند یک مدل از گفتوگوی ادیان باشد و دوم اینکه خود سفرنامهها تا چه اندازه میتوانند به عنوان یک منبع جدی برای بحث گفتوگوی ادیان در امروز ما کمککننده باشند.
وی با تأکید بر این نکته که منظور از سفر تنها سفرهای زیارتی نیست، ادامه داد: ماهیت تسهیلکننده و زبان نرمی که خودِ سفر دارد سبب میشود افراد با ذهنی گشوده روبهرو شوند. حتی ما نوعی گردشگری با عنوان «گردشگری خلاقانه» داریم که افراد به این نیت در آن حضور مییابند تا چیز جدیدی یاد بگیرند.
سفرنامهها به خوبی میتوانند موانع گفتوگو را نشان دهند
وی افزود: با مراجعه به سفرنامه میبینیم چه بسا افراد با ذهنیت گفتوگوی ادیان بار سفر نبسته بودند ولی گفتوگوهایی در لابهلای این سفرها از این جنس اتفاق میافتد؛ برای نمونه در سفرنامه حاج سیاح، او خود روایتگر ماجرای گفتوگویش با مسیحیان در واشنگتن در خصوص سنت قربانی کردن روز عیدقربان میشود.
امیریزدانی با بیان اینکه در این کتاب، نمونههایی از سفرنامهها را در دو دسته «تجربه دینی» و بحث «زیست روزانه» جای داده است، گفت: در زمینه انتخاب سفرنامه نیز اصلاً حساسیتی در خصوص اسامی نداشتم و آنچه برای من معیار بود، بازه زمانی و این مسئله بود که مبدأ یا مقصد، کشوری اسلامی باشد.
به باور وی سفرنامهها بهخوبی میتوانند موانع گفتوگو را نشان دهند. او در این خصوص گفت: یک کارکرد سفرنامهها، پیشاگفتوگویی است که در آن میتوان دید فضای سرزمینی که میخواهیم با آن ارتباط بیشتری بگیریم، چه نوع نگاهی به «دیگریِ دینی» یا «دیگریِ مذهبی» دارد. کارکرد دوم این سفرنامهها پس از اجرای پروژه گفتوگوی بین ادیانی است که ببینیم سفرنامهنویسها یا هیچهایکرهایی که ممکن است هیچ علقه مذهبی نیز نداشته باشند چه چیزی را در این خصوص بازتاب دادهاند.
نویسنده کتاب «ایمان در جاده» در پایان عنوان کرد: این کتاب در بازه ۶ ماهه نوشته شده و در بسیاری از نقاط چه بسا بوی شتابزدگی دهد و اگر انباشت دانشی این دو سه سال به آن اضافه شود به نظرم خیلی بهتر از این میتواند نوشته شود.
با هر چه زیارت را به مفهوم گردشگری تقلیل دهد، مخالف هستیم
محمد جواد استادی، پژوهشگر حوزه زیارت نیز در ادامه این نشست گفت: ما با هرچه زیارت را به مفهوم گردشگری تقلیل دهد، مخالفیم و زیارت را معنایی بسیار گستردهتر و حوزه معرفتی میدانیم که میتواند برای همه عرصههای زیستی هم محتوا و هم الگو ارائه دهد؛ بنابراین با تعریف زیارت به عنوان سفری برای رسیدن به یک مکان مقدس و صرفاً انجام برخی مناسک، مخالف هستیم.
وی افزود: همانطور که نویسنده خود به شتابزدگی در کتاب اذعان کرد باید گفت کتاب از ساختار یک اثر پژوهشی برخوردار نیست و مطالب بر اساس یک ذهنیت کنار هم جمعآوری و سپس یک نتیجهگیری شده است.
استادی با اشاره به اینکه مقدمه خوبی بر کتاب نوشته شده، ادامه داد: در این پیشگفتار به خوبی به «دیگریِ دینی» و «دیگریِ مذهبی» اشاره میشود و این سؤال به شخصه برای من مطرح میشود که اساساً چه جریانی این را ایجاد کرده و چرا چیزی با این عنوان مطرح میشود؟ آیا ما در تفکر الهی چیزی با عنوان «دیگری دینی» داریم یا اینکه این، حاصل ساختهایی ورای فضای الهیاتی و دینی و یکی از آسیبهای دنیای مدرن است؟ به نظرم این دیگری دینی یک پدیده اجتماعی است که عاملش خودِ دین نیست.
وی افزود: نویسنده در جایی از کتاب از زمانی که در آن به دین نگاه علمی شده به عنوان یک نقطه قوت یاد میکند؛ این مسئله نیز باید روشن شود آیا مثلاً تا زمانی که نگاه علمی به دین وجود نداشته، دین دچار کژکارکردی بوده یا خیر؟
استادی با اشاره به مدعای نویسنده مبنی بر اینکه گفتوگوی ادیان سبب فراگرفتن معنای غایی زندگی میشود، گفت: این مدعای نویسنده در حالی است که میگوییم اساساً اسلام، معنای غایی را برای ما روشن کرده است. ضمن اینکه تصور بر این است ادیان دچار یک جزماندیشی و تعصب هستند و این تعصب سبب میشود این گفتوگو را بین اینها ایجاد کنیم تا تعصب یاد شده محدود شود در حالی که دین دچار این تعصب نیست که ما بخواهیم این فضا را در آن ایجاد کنیم.
وی با بیان اینکه سفرنامه را منبع موثقی برای این کار نمیداند، اظهار کرد: هر چند سفرنامهها این ظرفیت را دارند که در برخی حوزهها مثل جامعهشناسی تاریخی نکاتی را نشان دهند اما در حوزه انتزاعی پیچیدهای چون مباحث دینی چنین قابلیتی را ندارند. وی در پایان عنوان کرد: این سنخ از مطالعات نباید منجر به این شود پدیدهای مثل زیارت که یک پدیده جریانساز و گسترده است، از حوزه واقعی و کارکردی خود تقلیل پیدا کند.
ظرفیتسنجی سفر به عنوان زمینه گفتوگوی بین ادیانی
در ادامه این جلسه رمضانعلی ایزانلو با بکر خواندن موضوع کتاب، عنوان کرد: تجربه تحصیلی و سیر و سیاحت و سفرهای نویسنده از نقاط قوتی است که روی مسئلهای که نویسنده مطرح میکند، تأثیر گذاشته و نشاندهنده دغدغه ایشان است.
ایزانلو ادامه داد: یکی از نقدها مبتنی بر مدعای نویسنده این است آیا کسی که برای نخستین بار به یک نقطه سفر کرده را میتوان از نگاه پدیدارشناسانه دید؟ به صرف انجام یک سفر و شرکت در یک مراسم در یک کلیسا میتوان با فردی مسیحی همذاتپنداری کرد؟
وی گفت: فردی که سیاح است، به عنوان گردشگر هر آنچه را دیده و شنیده از ضمیر خودش نگاه میکند و نمیآید مثل کسی چون «الیاده» سالهای سال برای آشنایی با آن گروه زندگی کند؛ بنابراین شاید سفر سبب نگاه نزدیک به پدیدههای دینی و ادیان شود ولی آیا میتوان آن را مبنای گفتوگو قرار داد؟ اینها سؤالاتی است که نویسنده باید در پاسخ به آنها تأمل کند.
خبرنگار: پارسا نیکوکار
انتهای پیام/
نظر شما