به گزارش قدس آنلاین، کسانی که مواضع رژیم صهیونیستی را دنبال میکنند، اینگونه متوجه میشوند که ساختار این رژیم و مسئولان آن تا سرحد «جنون» گیج و سردرگم هستند.
یائیر لاپید، نخستوزیر این رژیم، چندینبار بهویژه در جمع خبرنگاران خارجی در تلاش برای جلب افکار عمومی منطقهای و بینالمللی گفته است که «اسرائیل» مخالف بازگشت به توافق هستهای با ایران است «زیرا این توافق بد است». او حتی مدعی شد که این توافق نه فقط برای اسرائیل، بلکه برای کشورهای عربی و جهان نیز بد است و میلیاردها دلار در اختیار خزانهداری ایران قرار میدهد تا برای افزایش قدرت نظامی خود در منطقه هزینه کند.
رژیم صهیونیستی میگوید که احیای توافق هستهای مانع از دستیابی ایران به بمب هستهای نخواهد شد و حتی موجب میشود تا با قرار گرفتن اموال زیاد در اختیار آن، بر قدرت نظامی و سیاسی خود در منطقه بیفزاید. از اینرو مصرانه میگوید که این رژیم در صورت احیای توافق هستهای به آن پایبند نخواهد بود و به اقدامهای خود علیه ایران ادامه خواهد داد.
به منظور بررسی دلایل هراس رژیم صهیونیستی از احیای توافق هستهای، ادعاهای آنها علیه ایران، میزان تأثیرگذاری لابی صهیونیستی بر اراده غرب و دلایل تأثیرپذیری آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تصمیمات خود از این رژیم، با خانم «سماهر الخطیب» تحلیلگر لبنانی و پژوهشگر حوزه روابط بینالملل و سیاسی گفتوگو کردهایم که در ادامه جزئیات آن را میخوانید:
هدف رژیم صهیونیستی از مخالفت با بازگشت آمریکا به توافق هستهای و توصیف آن به «توافق بد» چیست؟
رژیم صهیونیستی امروز از یک شکاف عمیق امنیتی، سیاسی و رسانهای رنج میبرد که از زمان شکست در نبرد «سیف القدس» شروع شده و با تهدیدهای حزبالله لبنان درخصوص ترسیم مرزهای دریایی و ایجاد قواعد جدید درگیری تشدید شده است.
همچنین درهمتنیدگی پروندههای مختلف سیاسی و اقتصادی در جهان، بر این رژیم و موجودیت آن تأثیر منفی گذاشته و مهمترین پروندهای که موجب این شکاف در سرزمینهای اشغالی شده، پرونده هستهای ایران است؛ در نتیجه این رژیم تلاش میکند تا با اعمال فشار بر آمریکا و اروپاییها مانع امضای توافق و احیای آن شود، چراکه نتایج این توافق را برای آینده موجودیت خود فاجعهبار تلقی میکند. همچنین میداند چه توافق امضا بشود چه نشود، ایران توسعه برنامه صلحآمیز هستهای خود را متوقف نخواهد کرد و از آنجا که این رژیم میخواهد بهانه کافی برای انجام اقدامهای خرابکارانه و خصمانه علیه ایران داشته باشد اگر توافق امضا شود، به دلیل موانع بینالمللی و تأیید فعالیتهای هستهای ایران، این بهانه برای آن فراهم نیست.
اگر یکی از اهداف توافق هستهای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است، پس دلیل مخالفت رژیم صهیونیستی چیست و چرا زرادخانه هستهای اسرائیل برای هیچ طرفی نگرانکننده نبوده است؟
به اعتقاد ما وجود رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین بهخودیخود از بمب هستهای خطرناکتر است؛ چراکه این رژیم اقدامهایی نژادپرستانه و جنایتهای جنگی علیه فلسطینیها را مرتکب میشود که نتایج آن بسیار بدتر و مخربتر از نگرانیهای ادعایی اسرائیل است.
ایران که رژیم اشغالگر صهیونیستی آن را تهدیدی برای منطقه میداند، کشوری است که از هزاران سال پیش در منطقه وجود داشته است، از امپراتوریهای پارس و صفوی گرفته تا به امروز که جمهوری اسلامی است. در حالی که موجودیت رژیم اسرائیل ۸۰ سال بیشتر قدمت ندارد و با غصب و نقض حقوق ملت فلسطین که آنها نیز تمدنی بسیار دیرین دارند شکل گرفته است. منظور ما این است که هیچ جایی برای مقایسه تهدیدات وجود ندارد، ایران ماهیتش هیچ تهدیدی علیه همسایگان خود نیست، در حالی که رژیم صهیونیستی ماهیت و موجودیتش برپایه تهدید علیه دیگران بوده است.
ایران براساس فتوای رهبرش دستیابی به سلاح اتمی را از اساس ممنوع و حرام کرده است، اما با وجود این، حتی اگر برای دستیابی به این سلاح تلاش کند، برپایه قواعد بازدارندگی بینالمللی این حق اوست، زیرا رژیم صهیونیستی که دشمن آن است و تهدید علیه امنیت جهانی به شمار میرود، این سلاح را در اختیار دارد، بنابراین ایران نیز حق داشتن این سلاح بازدارنده را دارد.
چرا سران رژیم صهیونیستی به استفاده از زور تهدید میکنند؟ آیا آنها از نظر امکانات نظامی و سیاسی و موجودیتی امکان توسل به زور را دارند؟
هدف از اصرار سرکردههای رژیم اشغالگر بر تهدید به استفاده از زور، فقط ارسال پیام به داخل و آرام کردن افکار عمومی رژیم صهیونیستی است. همانطور که اشاره کردیم این رژیم از بحرانهای داخلی زیادی رنج میبرد و از طریق این تهدیدها میخواهد به شهرکنشینان اطمینان دهد که همچنان قادر به حمایت از آنهاست و از سوی دیگر تلاشی است برای کسب آرا در انتخابات آتی آن هم در بحبوحه بحرانی که از آن رنج میبرد؛ در نتیجه این تهدیدها شبیه داستان «طبل تو خالی» هستند، بهویژه آنکه گنبد آهنین در اثبات کارآمدی خود در مقابله با موشکهای مقاومت در غزه شکست خورده و با وجود تواناییهای نظامی که این رژیم دارد، اما در مقابل آنچه اکنون مقاومت در اختیار دارد، یعنی زرادخانه موشکها و پهپادهای دقیق و پیشرفته دیگر امکانپذیر نیست. جدای از این، توانمندیهای سیاسی و وجودی این رژیم نیز با توجه به صلابت و اراده مقاومت در برابر آن، بسیار تضعیف شده است.
به طور کلی تأثیر جنبش صهیونیستی بر مسیر توافق هستهای را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این تأثیر با منافع آمریکا و اروپا همسو است؟ پاسخ ایران به این تحرکات رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی میکنید؟
جنبش صهیونیستی علیه توافق هستهای، بین اظهارات، دیدارها و افزایش سقف تهدیدها از زبان سه شخصیت یعنی «یائیر لاپید» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، «بنی گانتس» وزیر جنگ و نامزد احتمالی نخستوزیری در آینده و «بنیامین نتانیاهو» به عنوان مخالف نخستوزیر کنونی و نامزد احتمالی نخستوزیری در آینده، حول سه ادعا در چرخش است. نخستین ادعا اینکه توافق هستهای به ایران اجازه میدهد تا همچنان در آینده از فناوری لازم برای دستیابی به بمب هستهای برخوردار باشد که این یک ادعای واهی است، زیرا دستیابی ایران به بمب هستهای در صورت توافق نکردن، بیشتر امکانپذیر است.
همچنین جنبش صهیونیستی مدعی است که دستیابی ایران به سلاح هستهای نه فقط تهدید علیه اسرائیل بلکه تهدید علیه کل منطقه و جهان است که این بهانه از بهانه قبلی نیز واهیتر است، چراکه بمب هستهای ایران یک مسئله ادعایی است نه حقیقی و همچنین بازگشت به توافق مانع از تبدیل شدن این مسئله فرضی به واقعیت میشود؛ اما بهانه اصلی و واقعی ترس اسرائیل این است که بازگشت به توافق هستهای، در واقع روند عادیسازی این رژیم با کشورها را تهدید میکند. این چیزی است که «مئیر بن شبات» مشاور سابق امنیت این رژیم و مؤثرترین شخص در امضای توافقات عادیسازی از آن تعبیر کرده است.
در نتیجه اسرائیل ترس آن دارد که بازگشت به توافق هستهای، خطر بمب هستهای ایران که این رژیم برای آن تبلیغ کرده است را از اذهان سران رژیمهای سازشگر با آن، پاک کند و با برقراری روابط دوستانه بین ایران و همسایگان، سیاست ایرانهراسی که سالها برای آن تلاش کرده، به کلی نابود شود. این مسئله رژیم اشغالگر را به دوران پیش از عادیسازی باز خواهد گرداند و در نتیجه دشمن مشترک همه عربها و مسلمانان خواهد بود، همچنین آرمان فلسطین را دوباره به مرکز توجه و اهتمام در همکاریهای عربی اسلامی باز میگرداند. این همان تهدید واقعی است که بن شبات از آن سخن گفته است.
با اشاره به بهانهها و ادعاهای جنبش صهیونیستی در فعالیت خود علیه توافق هستهای، روشن شد که این رژیم مثل همیشه فقط منافع خود را در نظر دارد و به منافع آمریکا بهویژه اروپا که به خاطر تحریمهای روسیه و بحران انرژی به توافق نیاز مبرم دارد، هیچ توجهی ندارد.
در نتیجه این سنگاندازیهای صهیونیستی هیچگونه سازگاری و هماهنگی با منافع آمریکا و اروپا در امضای توافق ندارد. یعنی آنکه جنبش صهیونیستی، منافع هیچکس جز منافع اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد و در عمق دکترین ایدئولوژیک صهیونیستی این رویکرد وجود دارد که دنیای غرب به خاطر حضور اسرائیل در خط مقدم مواجهه با شرق بهویژه کشورهای عربی و اسلامی، مدیون آن است و آنها باید همه ضمانتهای لازم برای بقای این رژیم و تقویت سلطه آن بر منطقه را ارائه کنند؛ همانطور که معتقدند همه مردم دنیا خلق شدهاند تا در خدمت اسرائیل باشند.
درواقع آنچه این رژیم از آن میترسد از دست دادن برتری و سلطه خود بر مردمان منطقه است. در ایدئولوژی «صهیونیستی»، «اسرائیل» چارهای جز این ندارد که یا تسلیم آیندهای تاریک و بدون برتری شود یا جنگی را آغاز کند که در آن درگیر یک ماجراجویی بزرگ شود. به نظر میرسد که تصمیم گرفته وارد ماجراجویی شده و پیش از اینکه مستقیم ایران را هدف قرار دهد، قدرتهای متحد آن مانند سوریه و لبنان را هدف میگیرد.
از دیدگاه شما چرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پرونده سایتهای هستهای ایران تسلیم فشارهای اعمال شده از سوی رژیم صهیونیستی قرار میگیرد؟
نه تنها آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت فشار اسرائیل قرار دارد، بلکه تمام مفاصل جامعه بینالمللی از صندوق بینالمللی پول گرفته تا حتی شوراهای سازمان ملل متحد تحت فشار صهیونیسم جهانی قرار دارد. اسرائیل چیزی جز لابیهای اعمال فشار بر جامعه بینالملل و ابزار فشار آمریکا در جهان نیست؛ از این رو هدف از درخواستهای امروز برای حرکت به سمت جهان چندقطبی، پایان دادن به همین لابیهای صهیونیستی است و افزایش قدرت روسیه و چین آغازی برای تغییر موازنه قدرت از غرب به شرق است و به همین خاطر این رژیم نگران آن است که در نظم جدید جهانی جایی نداشته باشد که این به مفهوم نابودی آن است.
خبرنگار: جواد فراهانی
انتهای پیام/
نظر شما