حدود ۱۰ سالی است که در فارس و مازندران در حال حفاری چالهای هستیم به نام برنامه پزشک خانواده، اما هنوز به گنج سلامت و رضایت مردم و پزشکان نرسیدهایم. با این وجود، گردانندگان پنهانی برنامه در دولت باز هم میخواهند همچنان با همان سبک و سیاق قبلی و با افزایش قابل توجه اعتبارات، برنامه را پیش برده و حفاری را ادامه دهند!
وقتی از دستاندرکاران این طرح میپرسیم حال که این برنامه شکست خورده چه اصراری برای ادامه آن دارید، پاسخ میدهند دلیل موفق نبودن این طرح، کمبود اعتبار است و به شرط تأمین اعتبار، قطعاً آن را به نتیجه مطلوب خواهیم رساند. به نظر شما دلیل اصرار مدیران و گردانندگان پنهانی برنامه به ادامه این روند چیست؟
بیایید از نگاه رفتار مدیریتی این موضوع را بررسی کنیم. تشدید تعهد، یک الگوی رفتاری انسانی است که در آن یک فرد یا گروه با اینکه با نتایج منفی فزایندهای ناشی از یک تصمیم روبهرو شدهاند، به جای تغییر مسیر، به رفتار خود ادامه میدهند. در واقع کنشگرها رفتارهایی را حفظ میکنند که غیرمنطقی است اما با تصمیمات و اقدامات قبلی هماهنگ است.
اقتصاددانان برای توجیه افزایش هزینه در یک تصمیم قبلی غیرمنطقی، از یک اصطلاح مرتبط در این خصوص به نام «مغالطه هزینه غرق شده» استفاده میکنند. بسیاری از سیاستمداران به این علت، یک رویه را در پیش گرفتهاند که برای آن هزینه شده است، اما باوجود نتیجه نامطلوب، به دلیل ترس از عزل در مدیریت برنامه، این مغالطه را مطرح میکنند که اگر برنامه را تغییر دهیم، تمامی هزینههای قبلی (هزینههای غرق شده) از بین میرود! بنابراین بر برنامههای قبلی پافشاری میکنند و همچنان «چالهای را که قبلاً حفر کردهاند بیشتر گود میکنند و به پایینتر میروند».
نگرانی در جایی است که چاله آنقدر گود شود که بیرون آمدن از آن بسیار سخت و یا غیرممکن شود.
تشدید تعهد به یک موقعیت در سه عنصر توضیح داده شده است. ابتدا، یک موقعیت دارای منابع پرهزینهای مانند زمان، پول و افراد سرمایهگذاری شده در پروژه است (مانند برنامه پزشکی خانواده). عنصر بعدی، رفتار گذشته است که منجر به ادامه رفتار در آینده میشود، با اینکه پروژه یاد شده انتظارات را برآورده نکرده است. در نهایت، عنصر سوم یک تصمیمگیرنده قبلی است که سیاستگذار را مجبور به انتخابهایی میکند که شامل ادامه پیگیری یک پروژه تا زمان تکمیل آن با اضافه کردن هزینههای اضافی باشد.
بسیاری از محققان بر این باورند نیاز به افزایش منابع، با نظریه انتظار مرتبط است. بر اساس چنین دیدگاهی، تصمیمگیرندگان با احتمال اینکه تخصیص منابع اضافی منجر به دستیابی به هدف شود، ارزش دستیابی به هدف را ارزیابی و در نتیجه یک مطلوبیت مورد انتظار ذهنی مرتبط با تخصیص منابع اضافی را ایجاد میکنند.
در اجرای آزمایشی برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع در استانهای فارس و مازندران، برخلاف نتایج مورد انتظار، مشاهده میکنیم کنشگران رهبری برنامه که در سایه برنامه را هدایت کردهاند، تمامی سیستم سیاستگذاری را از کارشناس گرفته تا معاون بهداشت منتسبی که سابقهای در مدیریت کلان پزشکی خانواده ندارد، در راستای اجرای همان برنامه قبلی پیش میبرند و درخواست اعتبارات اضافهتر هم میکنند؟! پس میتوان گفت: «حفاری را در چالهای که حفر کردیم، متوقف کنیم».
نظر شما