ما می توانیم از ظرفیتهای بیش از یک تریلیون دلاری تجارت این منطقه، تعرفهها و معافیتهای گمرکی و دسترسی به بازارهای مختلف بهره ببریم، اما این سؤال مطرح است که آیا سازماندهی تجاری، مقرراتی و گمرکی لازم را در داخل داریم؟ به هر روی آنها هم درمقابل میخواهند از این بازار استفاده کنند و نباید طوری باشد که در بلندمدت دچار خسارت شویم. مثلاً وقتی با روبل و ریال قرارداد می بندیم هر دو واحدپولی میتوانند با تنشهای سیاسی و امنیتی دچار تغییر شوند، پس باید از مؤلفهها و شاخصهایی استفاده کنیم که بیشترین ثبات و امنیت را در روابط رقم میزند. نقش سفارتخانهها نیز در اینجا بسیار مهم است و باید پرسید آیا سفیران ما از بینش و دانش لازم در حوزه اقتصادی برخوردارند؟ تجربه لازم را دارند؟ چون سفارتخانه قطعاً جای کارآموزی نیست، بلکه سفیر باید مراحل طراحی شده را در درون وزارتخارجه طی کرده باشد تا به مقام سفارت برسد و برای پذیرش فرماندهی سفارت، صلاحیت داشته باشد. درضمن باید سفارتخانهها اولویتبندی شوند و سفیران تراز را در مناطق اولویتدار مستقر کنیم. از رابطهبازی و لابی باید پرهیز شود، ضمن اینکه چون در منابع و ظرفیتها (حتی منابع انسانی) محدودیت داریم، باید به چند سفارتخانه نقش کلیدی بدهیم تا پیشران باشند؛ چون اینها روی دیگر سفارتخانهها تأثیرگذار هستند که این امر به مدیریت دیپلماسی ما برمیگردد که باید از اشراف، تجربه و نظارت دائم برخوردار باشد تا اهداف مدنظر ایران را تأمین کند. ما ۱۰۰ نمایندگی (سفارتخانه، کنسولگری و...) در دیگر نقاط جهان داریم که حدود ۱۵ سفارتخانه ها کلیدی هستند و نوع پشتیبانی و سازماندهی در درون وزارت خارجه باید در قبال این ۱۵ سفارتخانه متفاوت با دیگر سفارتخانهها باشد. حتی لازم است واحد پیگیری مستقل برای این ۱۵ سفارتخانه در وزارت خارجه داشته باشیم، ضمن اینکه نباید منابع محدود را بین همه سفارتخانهها توزیع کرد و باید پله پله جلو رفت.
نظر شما