بر اساس آمار، هم اکنون ۲هزارو۵۴۲ مرکز آموزش عالی در ایران وجود دارد که به لحاظ کمّی، تقریباً با دانشگاههای کشور چین با جمعیتی بیش از ۱.۵میلیارد نفر برابری میکند. اما بسیاری از این مراکز نه تنها با نیازهای ملی و منطقهای ما هم راستا نیستند بلکه موجب ایجاد چالشهایی برای نظام آموزش عالی کشور هم شدهاند.
بر اساس آمار، هم اکنون ۲هزارو۵۴۲ مرکز آموزش عالی در ایران وجود دارد که به لحاظ کمّی، تقریباً با دانشگاههای کشور چین با جمعیتی بیش از ۱.۵میلیارد نفر برابری میکند. اما نکته اساسی این است که بسیاری از این مراکز نه تنها با نیازهای ملی و منطقهای ما هم راستا نیستند بلکه موجب ایجاد چالشهایی برای نظام آموزش عالی کشور هم شدهاند که پایین آمدن کیفیت دانشگاهها و افزایش بیکاری در میان دانشآموختگان دانشگاهی از آن جمله است.
بر این اساس در سال۱۳۹۴ و در راستای ارتقای کیفی مراکز آموزش عالی و غربالگری آنها طرح «آمایش آموزش عالی» تدوین و تصویب و طبق گزارشهای رسمی از سال گذشته عملیاتی شد و حتی ۲۰دانشگاه دولتی در این مدت به دانشگاههای مادر ملحق شدهاند. با اینحال اجرای آن به کُندی پیش میرود بهطوری که محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم بهتازگی گفته است: «وقتی میخواهیم بحثهای آمایش و ساماندهی آموزش عالی را پیگیری کنیم با مقاومتهای جدی روبهرو میشویم». اینکه مقاومتها در برابر اجرای این طرح از سوی چه کسانی است و این موضوع چه پیامدهایی به دنبال دارد؛ پرسشهایی هستند که باید پاسخی برای آنها یافت.
در «ساماندهی»، هیچ مؤسسهای حذف نمیشود غلامحسین رحیمی، معاون سابق پژوهش و فناوری وزارت علوم در پاسخ به قدس میگوید: اجرای برنامه اصلی آمایش آموزش عالی با مؤسساتی که قابلیت فعالیت علمی، تحقیقاتی و فناوری را ندارند، ممکن نیست. بر این اساس ابتدا باید این مؤسسات را به لحاظ کیفی توسعه داد تا قابلیت مشارکت در اجرای آن را داشته باشند. آماده کردن آنها همان مرحله نخست یا ساماندهی مراکز آموزش عالی است که بیشتر مقاومتها هم در همین بخش است. چون عدهای به اشتباه تصور میکنند ساماندهی به معنای حذف یک مؤسسه آموزشی است درحالی که در طرح ساماندهی، هیچ مؤسسه آموزشی حذف نمیشود. برای مثال فرض کنیم مرکز آموزش عالی تربتجام در مدل الحاق قرار گیرد یا مؤسسه آموزشی گناباد و همچنین تربتحیدریه در مدل تجمیع قرار گیرند، اما قطعاً همه این مراکز به فعالیت خود ادامه میدهند. بر اساس برنامه ساماندهی، این سه مؤسسه، زیر پرچم یک دانشگاه در جنوب استان خراسان رضوی قرار میگیرند و امکاناتشان در رشتههای خود، تجمیع میشود و در نتیجه یک همافزایی ایجاد میشود. وی ادامه میدهد: بدون اجرای طرح ساماندهی، مؤسسات آموزشی ضعیف تا ۱۰ سال دیگر هم نمیتوانند به لحاظ کیفی مثل دانشگاه فردوسی مشهد شوند، اما اگر تجمیع شوند تا پنج سال دیگر دستکم یک دانشگاه رشد یافته خواهند بود. رحیمی میگوید: مقاومت در مقابل ساماندهی مراکز آموزش عالی از سوی بعضی از نمایندگان مجلس صورت میگیرد. حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر از نمایندگان تصور میکنند مردم حوزه انتخابیهشان آنها را عامل حذف دانشگاه شهرستان خود خواهند دانست. در حالی که اصلاً تفکر حذف دانشگاه و مؤسسه آموزشی غلط است و موضوع، ساماندهی مراکز آموزشی است. برای مثال مؤسسه آموزش عالی تربتجام حتی یک مترمربع زمین از خودش ندارد و در یک فضای استیجاری فعالیت میکند. در رشتههایی هم دانشجو پذیرش میکند که یا هیچ استادی برایشان ندارد و یا حداکثر یک یا دو استاد دارد، امکانات آموزش هم که قطعاً ندارد. خب فعالیت این مؤسسه را یا باید متوقف و یا براساس طرح ساماندهی به دانشگاه فردوسی مشهد ملحق کرد. دانشگاه فردوسی هم موظف است ابتدا تعدادی از رشتههای این مؤسسه را حذف و تعدادی را حفظ کند بهویژه رشتههایی که متناسب با مزیتهای نسبی آن منطقه است. برای مثال شهرستان تربتحیدریه قطب تولید خربزه و هندوانه کشور است بنابراین باید رشتهها و تخصصهایی در آنجا داشته باشیم که این قطب را از نظر علمی و فناوری تقویت کند.
از خیر تجمیع دانشگاهها بگذرید اما حسین امامیراد، عضو کمیسیون آموزش مجلس نگاهی کاملاً متفاوت به موضوع دارد و به قدس میگوید: گسترش دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی نه تنها عیب نیست بلکه برخورداری همه شهرها حداقل از یک دانشگاه، نقطه قوت است. وی اگرچه معتقد است دانشگاهها باید ساماندهی شوند اما میگوید: اعضای کمیسیون آموزش با تجمیع دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی مخالفاند. البته برای این مخالفت هم دلایلی داریم؛ نخست اینکه با توسعه دانشگاهها امکان جذب دانشجویان بومی فراهم شد و معدل تحصیلی و تنوع رشتهها نیز ارتقا پیدا کرد. علاوه بر اینها در ایجاد این مراکز خیران هم نقش داشتهاند. همچنین بسیاری از خانوادهها تمایل دارند فرزندانشان بهویژه اگر دختر باشند در شهر خودشان ادامه تحصیل بدهند. بنابراین در حوزه آموزش عالی باید به جای تمرکزگرایی، تمرکززدایی داشته باشیم چون تمرکزگرایی موجب میشود امکانات آموزشی، عادلانه در شهرها و استانها تقسیم نشود. وی معتقد است با تجمیع و تمرکزگرایی دانشگاهها، به افزایش ترافیک، آلودگی، حوادث رانندگی و... دامن زدهایم. اما موضوع کیفیتبخشی دانشگاهها را میتوان مدیریت کرد، یعنی اگر دانشگاهها پراکنده باشند با جذب اعضای هیئت علمی نخبه و توانمند میتوانیم نقص پایین بودن کیفیت آنها را برطرف کنیم. امامیراد در خصوص سیاست تجمیع رشتهها به جای تجمیع دانشگاهها هم میگوید: شاید روش تجمیع رشتهها کمی بهتر از ادغام و تجمیع دانشگاه باشد اما این روش نیز همچنان دغدغههای شهروندان را برطرف نمیکند و مفید هم نیست؛ بنابراین بهترین راهکار این است که از خیر تجمیع دانشگاهها بگذریم و به جای آن به تقویت و کیفیتبخشی این مراکز بپردازیم.
نظر شما