تحولات منطقه

سرانجام با عقب نشینی کرونا، مدارس به شکل همیشگی‌اش برقرار شده است، اما همانطور که انتظار می رفت دانش آموزان آداب حضور در کلاس درس و مدرسه را فراموش کرده‌اند و دیگر با آداب مدرسه عجین نیستند.

فراموشی آداب حضور در مدرسه
زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه

کنار آمدن آنها با این شرایط و برگشتن به روال پیش از کرونا کمی زمان می برد. در این مدت علاوه بر چالش‌های آموزشی، پیامدهای هیجانی منفی مانند اضطراب، افسردگی، خشم، مدیریت زمان و تنش بین دانش‌آموزان نیز افزایش یافته، به طوری‌که روانشناسان تربیتی می گویند، در مقاطع ابتدایی، افزایش شمار دانش‌آموزان دارای ناتوانی‌های یادگیری و مشکلات توجه و تمرکز با نشانگان اضطراب، وسواس و افسردگی بیش از گذشته نمایان شده و همین امر بر میزان مراجعه مخاطبان به مراکز روانشناسی و مشاوره نیز تأثیر گذاشته است.
دانش آموزانی که اولین تجربه تحصیلی آن‌ها به‌صورت آنلاین بوده است نمی توانندبا معلمان و سایر دانش آموزان ارتباط چهره به چهره برقرار کنند و به علت دور بودن از خانواده و روبه رو شدن با افراد غریبه، مضطرب و آشفته اند. دانش آموزانی هم که پیش از کرونا، کلاس درس را تجربه کرده اند، با بی حوصلگی و رخوت به مدرسه می آیند. «اختلال در خواب» یکی دیگر از مشکلات این دانش آموزان و از عواقب آموزش مجازی در دو سال گذشته است. حالا در نخستین روزهای آموزش حضوری، والدین می گویند، «دانش آموزان نمی توانند سر یک ساعت مشخص بیدار شوند و طبیعتا به دوری از مدرسه عادت کرده اند و از تغییر شرایط کلافه اند.»
گسست ارتباط اجتماعی
شاید یکی از مهم‌ترین پیامدهای آموزش غیرحضوری، گسست ارتباط اجتماعی بین مدرسه و آحاد جامعه باشد. کلاس درس برخلاف آموزش مجازی از رسمیت برخوردار است و بعد از پایان کلاس، در حیاط مدرسه روابط دوستی شکل پیدا می‌کند و با تقویت احساس همکلاسی و هم مدرسه‌ای بودن دوستی‌ها و تعاملات پایداری در میان آنها شکل می گیرد. دانش آموزانی که ارتباطرو در رو با یکدیگر دارند، قهر و آشتی می‌کنند و خاطرات مشترکی بین آنها ایجاد می شود که این خاطرات، معطوف به فضای واقعی است و در مناسبات دوستانه پایداری ایجاد می‌کند، اما در دو سال گذشته دانش آموزان از این مسئله محروم بوده اند و ارتباط اجتماعی آنان با گروه همسالان دچار اختلال شده است. تجربه گفتن و شنیدن در فضای واقعی کاملا با خواندن و نوشتن در فضای مجازی متفاوت است، از این جهت مهارت‌ گفت و گوی آنان نیز تضعیف شده است، زیرا زبان و برقراری تماس چشمی به همراه خود بار عاطفی دارد و بار معنایی خاصی را منتقل می‌کند و زنده بودن و پویایی ویژه‌ای دارد.
اولین ورود کودکان به فضای تعاملی با گروه وسیعی از همسالان در ابتدا از طریق مهدهای کودک و بعد مدارس محقق می‌شود. در این فضا مفاهیم بسیاری همچون مشارکت، شهروندی مسئولانه، رعایت نوبت، اجتماعی‌شدن، کمک، همدلی، مراقبت، نظم و قانونمندی و رفتارهای اجتماعی فراگرفته می‌شود و همانطور که «سحر پهلوان نشان» روانشناس تربیتی می گوید، آموزش این مفاهیم برای دانش‌آموزان به ویژه در مقاطع اول و دوم ابتدایی به سبب جایگزین شدن آموزش مجازی با تأخیر
رو به رو شده و حالا که مدارس بازگشایی شده اند، مشکلات بسیاری مانند اضطراب اجتماعی، چسبندگی و لالی عاطفی به وفور در دانش آموزان قابل مشاهده است.
شکل گیری مهارت‌ تفکر در تعامل با معلمان و همسالان
این اضطراب، موجب ترس از مدرسه و فرار از یادگیری شده و «فرهاد کریمی»، رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش‌ و پرورش با اشاره به نتایج مطالعات ملی و بین‌المللی مطرح می کند: «دانش‌آموزان ما پس از شیوع کرونا و تعطیلی آموزش حضوری، از مدرسه می ترسند و یادگیری را دوست ندارند. این آسیب ها و تبعات هم به لحاظ کیفیت یادگیری و هم تعاملات اجتماعی، روانی و رفتاری قابل ارزیابی است و مجموع بررسی‌ها و دیدگاه‌های علمی نشان می‌دهد که تعطیلی مدارس آسیب‌های فوق‌العاده زیادی را هم به آموزش‌وپرورش و هم به دانش‌آموزان وارد کرده است. این آسیب‌ها در درازمدت مشخص می‌شود، اما بر اساس نتایج و نظریه‌های روان‌شناسی و مبانی نظری که در این زمینه وجود دارد، هر آموزشی که به دانش‌آموزان می‌دهیم، در یک دوره حساسی شکل می‌گیرد و اگر این آموزش‌ها در دوره خود ارائه نشود و شکل نگیرد یعنی منجر به تظاهرات نگرشی، باوری و رفتاری دانش‌آموز نشود، قاعدتا یک عقب‌افتادگی خاص در دانش‌آموزان اتفاق می‌افتد.»
به گفته رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش‌ و پرورش، «این عقب‌ماندگی‌ها به‌مرورزمان منجر به این می‌شود که به سایر حوزه‌های نگرشی و رفتاری یادگیری هم گسترش یابد؛ بنابراین اگر یادگیری‌های لازم در دانش‌آموزان اتفاق نیفتد، این عدم توفیق در یادگیری منجر به بی دستاوردی در سایر حوزه‌ها و زمینه‌ها می‌شود. به‌عنوان‌مثال در این حالت، ذهن و مغز؛ توانایی‌های شناختی و رشد لازم را نخواهد داشت و باورها شکل نخواهد گرفت و در این صورت، عملا کودکان ما ممکن است بتوانند با اینترنت کار کنند و از طریق آن به شبکه‌های مجازی ورود کنند و اطلاعات را دریافت و بارگذاری کنند اما آنها در نهایت فاقد مهارت‌های تفکر خواهند بود. مهارت‌های تفکر دانش‌آموزان در تعاملات با معلمان و در اثر مواجهه با دانش‌آموزان هم‌سن‌وسال خود در مدرسه ایجاد می‌شود؛ بر اساس نظریه‌های روان‌شناسی، اگر دانش‌آموزان در معرض استدلال با بزرگسال و همسال خود قرار نگیرند، در آنها شاهد رشد تفکر نخواهیم بود و در دو سال گذشته این فرآیند مختل شده است.»
کریمی تأکید می کند: «آنچه در آموزش‌های مدرسه‌ای، حضوری و تعاملات «دانش‌آموز و معلم» و «دانش‌آموز، دانش‌آموز» مواجه هستیم، همین تعاملات چهره‌به‌چهره، استدلال کردن در رابطه و دیدن دیدگاه‌های فرد دیگر است که می‌تواند به رشد اجتماعی، فکری و اخلاقی کمک کرده و این رشد به سایر حوزه‌های معرفتی و فکری دانش‌آموز هم گسترش پیدا کند.»
دانش‌آموزان به دیدن معلم عادت ندارند
مشکلات این روزهای معلمان نیز همین هاست. یکی از معلمان مقطع ابتدایی به ما می گوید، «دانش آموزانی که امسال در مقطع سوم ابتدایی تحصیل می کنند، شناختی از مدرسه ندارند، چون در دو سال گذشته این محیط را ندیده اند. حتی دوست ندارند پشت میز و نیمکت های کلاس درس بنشینند. گاهی سرشان را روی میز می گذارند و بی توجه به کلاس درس می خوابندو یا آموزش و یادگیری به این شیوه رانمی پسندند. آنها به دیدن معلم عادت ندارند، در وسط کلاس درس بدون اجازه بلند می شوند و به داخل حیاط می روند. وقتی هم که توضیح می دهم برای رفتن به بیرون از کلاس باید اجازه بگیرید، تعجب می کنند. حتی در حین آموزش، خوراکی می خورند و حواسشان به کلاس نیست و یا با همکلاسی هایشان حرف می زنند، جالب است که تمامی این رفتارها از نظر آنها عادی و معقول است. البته تا حدود زیادی حق دارند، چون با قوانین و مقررات مدرسه آشنا نیستند، اما دشواری کار ما این است که تازه در مقطع سوم ابتدایی باید دانش آموزان را با محیط مدرسه و آداب کلاس درس آشنا کنیم که این مسئله مستلزم صرف زمان زیادی است. تصور این دانش آموزان از مقوله آموزش، همانی است که به شکل غیرحضوری تجربه کرده اند، بنابراین کار ما در سال تحصیلی جدید آسان نیست.»
معلمان در یک سردرگمی و بلاتکلیفی به سر می برند. این سردرگمی ناشی از بی نظمی و رفتارهای دانش آموزان است که مانع آموزش های درست و دقیق معلمان شده و آنها باید تا مدت‌ها، موازین و چارچوب های آموزش حضوری را برای دانش آموزان تبیین کنند.
«محصلان از کلاس درس و معلم واهمه دارند و تا حد زیادی بدعادت شده اند، فکر می‌کنند تمام درس همین فضای مجازی است.» معلم دیگری در مقطع ابتدایی با بیان این عبارت تأکید می کند: «آموزش در محیط خانه باعث شده تا کودکان تصوری از آموزش حضوری نداشته باشند. حتی در دوست یابی هم دچار مشکل شده اند چراکه دائما در خانه تنها بوده اند، برخی کودکان؛ انگار هیچ چیز یاد ندارند و کلاس را گنگ و بی‌معنا می ‌دانند. از سوی دیگر در ورود به مدرسه، انگار با دنیایی از عجایب روبه روشده اند و رعایت مقررات و نظم کلاسی برای آنها سخت است. البته برخی دانش آموزان در این دو سال به صورت مقطعی در کلاس درس حاضر شده اند اما برخی دیگر به علت سختگیری ها و نگرانی های والدین حتی یک روز هم به مدرسه نیامده اند و اکنون که مدارس بازگشایی شده، برای بازسازی آنچه در ذهن دانش آموزان تخریب شده، فرصتی نداریم و آنها دچار یک سرخوردگی و بی نظمی در فرآیند آموزش شده اند.»
یکی از معلمان و کنشگران آموزش و پرورش که از بابت جبران عقب‌ماندگی‌های درسی دانش آموزان نگران است، در گفت و گو با ما عنوان می کند: « در این روزها نمی توان عقب ماندگی ها را جبران کرد، ما تازه باید مباحث ابتدایی حضور در کلاس درس را به دانش آموزان بیاموزیم. مشکل بزرگ کودکان ابتدایی این است که به یکباره و بی مقدمه به کلاس درس وارد شده اند و انگار شناختی از معلم ندارند و در فرآیند دوست‌یابی نیز دچار مشکل شده‌اند؛ چراکه در محیط مجازی دوستان خود را به گونه‌ای دیگر شناخته و اکنون جور دیگری می‌بینند. دانش آموزان ابتدایی تا زمانی که دوستی صمیمی در کلاس نداشته باشند رغبت چندانی به آموزش نخواهند داشت و این چالش بزرگی است؛ مشکل دیگر این است که برخی والدین در ایام آموزش مجازی به جای کودکان خود امتحان می‌دادند و در واقع نمره‌ها واقعی نبود. ما از نظم تدریس خود دور ماندیم و روزهایی را تجربه کردیم که شاید هیچ گاه فکرش را نمی‌کردیم؛ مجبور بودیم در زمان‌های خاصی از کلاس مجازی استفاده کنیم که برای والدین راحت‌تر و به صرفه‌تر باشد و از طرفی کنترل کلاس در دست ما نبود. حالا هم بچه‌ها آنقدر از مدرسه دور مانده‌اند که تصورشان از آموزش متفاوت شده و هنوز فکر می کنند که باید والدین به جای آنها تکالیفشان را بنویسند و سهم و نقشی برای خود قائل نیستند. در آموزش مجازی به علت رویت‌نشدن دانش‌آموزان توسط معلم، میزان زمان حضور و مشارکت فعال دانش‌آموز در کلاس کمتر از حالت حضوری بود و از آنجا که امکان دسترسی به اطلاعات به صورت آفلاین میسر بود یا همواره یکی از والدین مانند مادر در دسترس دانش‌آموز بود، ضرورت حضور به موقع در کلاس و یادگیری همزمان، معنایش را از دست داد و ارتباط مادر و فرزندی نیز رنگ دیگری به خود گرفت، حالا دانش‌آموزان در کلاس درس از معلم سؤالی نمی پرسند؛ چراکه مادر را جایگزین معلم و همیشه در دسترس در نظر می گیرند و بازگشت به مدرسه دور از نظارت‌های مادرانه برای کودکان سخت است. از طرفی نمی‌دانند زنگ تفریح چیست؛ دوست یابی چیست؛ احترام به معلم چیست؛ دانش‌آموزان فعلی با دانش آموزان قبل از دوران کرونا کاملا متفاوت هستند؛ ما جایگاه معلمی خود را در کلاس گم کرده‌ایم چراکه هیچ نظم و ترتیبی در کلاس پیدا نمی‌کنیم.»
بداخلاقی و پرخاشگری در مدرسه
«همین چند روز پیش دانش آموز کلاس سوم دبستان را دیدم که پشت مادر خود پنهان شده بود و نمی دانست چطور باید با مدیر و کادر آموزشی مدرسه برخورد کند! دانش آموزی که تمام دوران تحصیل خود را به صورت مجازی و در خانه گذرانده بود.» این سخن «رشید دوقانلو»، مشاور تحصیلی است که می گوید: « به واسطه غیرحضوری بودن مدارس، بچه ها قادر به ارتباط گیری و تعامل اجتماعی نیستند، مهارت ارتباطی و اجتماعی همانگونه که از نام آن پیداست در تعامل و در جمع آموخته می شود.»
نه فقط ضعف در ارتباط گیری که آثاربی حوصلگی، کم تحرکی، بی انگیزگی و افسردگی را به راحتی می توان در سیمای اغلب دانش آموزان دید. «رشید دوقانلو»، در این زمینه عنوان می کند: «زمانی دانش آموزان به عشق بازی فوتبال و والیبال در کنار همکلاسی ها از خانه بیرون می آمدنداما با رونق بازار وسایل ارتباطی، بی تحرکی به سراغ آن ها آمده که در اوضاع کرونا شدیدتر هم شده تا آنجا که بر اساس پژوهش ها، داشتن کبد چرب به دوره متوسطه اول کشیده شده است و بر اساس آمارها، اضافه وزن هفت درصدی دانش آموزان قبل از کرونا به حدود ۳۱ درصد پس از کرونا رسیده است.»
یکی از معلمان هم مبتنی بر مشاهدات خود، با تأکید بر رخوت و سستی دانش آموزان، بیان می کند: « نوشتن تکلیف و تمرین های کلاسی برای کودکان سخت شده و حتی نمی‌توانند مداد را برای مدت ۱۰دقیقه در دست بگیرند. به دلیل خانه نشینی و تماشای تلویزیون، تبلت و رایانه، دچار تنبلی و چاقی شده اند. در حالی که کودکان و نوجوانان بمبی از انرژی هستند و باید این انرژی در حیاط مدرسه و ورزش های صبحگاهی تخلیه شود تا هم به لحاظ روانی و هم جسمانی در شرایط مطلوبی قرار گیرند. این مسئله موجب پرخاشگری و ضعف در ارتباطات اجتماعی شده و رفتار کودکان نسبت به گذشته تغییر کرده و در کلاس درس بداخلاقی می کنند.
برای رسیدن به وضعیت مطلوب باید شرایط برای معلمان و دانش آموزان عادی سازی شود؛ اما این عادی سازی شاید ماه‌ها طول بکشد.»
روانشناسان تربیتی می گویند، در مقاطع ابتدایی، افزایش شمار دانش‌آموزان دارای ناتوانی‌های یادگیری و مشکلات توجه و تمرکز با نشانگان اضطراب، وسواس و افسردگی بیش از گذشته نمایان شده و همین امر بر میزان مراجعه مخاطبان به مراکز روانشناسی و مشاوره نیز تأثیر گذاشته است.
یکی از توصیه‌های بسیار مناسب، می‌تواند برگزاری اردوهای دانش آموزی باشد. در واقع، آموزش و پرورش می‌تواند با توجه به حضوری شدن آموزش، تعداد اردوهای دانش‌آموزی بیشتری به راه اندازد تا در خلال آن‌ها، دانش‌آموزان بتوانند با یکدیگر تعامل بیشتری داشته و روابط محکمی میان خود ایجاد کنند. همچنین در این اردوها یک روانشناس یا مشاور هم می‌تواند حضور داشته باشد تا از نزدیک مسائل و مشکلات میان دانش‌آموزان را شناسایی و اقدام به رفع آن‌ها کند. این پیشنهاد «مونا فدایی» است که در مورد پرخاشگری و اضطراب دانش آموزان هشدار می دهد. این روانشناس، افزایش پرخاشگری را از پیامدهای آموزش مجازی ذکر کرده و می گوید: «نوسانات اینترنت و قطعی ناگهانی آن به هنگام ارائه درس، از جمله اموری است که به میزان خشونت و پرخاشگری دانش‌آموزان دامن زده، زیرا بسیاری از آن‌ها به هنگام قطعی برق، احساس ناکامی و شکست را تجربه می‌کردند. در حالت معمولی افسردگی دانش‌آموزان خود را به شکل پرخاشگری نشان می‌دهد، بنابراین ضمن افزایش اختلالات رفتاری، افسردگی دانش‌آموزان نیز افزایش یافته است. از طرفی در بسیاری از مواقع، کودکان و دانش‌آموزان به دلیل ترس از ابتلا به کرونا، حق خروج از منزل را نداشتند، در نتیجه این استرس و اضطراب هم از دیگر مشکلات روانشناختی است که به اختلالات خلقی آنها اضافه کرده و همه این مسائل فراگیری آداب و مناسک حضور در کلاس درس را برای آنها دشوار کرده است.»

منبع: رسالت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.