او که بحق محبوبترین شاعر ایرانی نام گرفته با زبانی اعجابانگیز چنان کلمات را به قامت شعر سروده که هر خوانندهای با زمزمه کردن شعرهای او به قدر کفایت، فهم و دریافتی خواهد داشت و از چشمه طربناک غزلهای رندانهاش دست خالی بازنخواهد گشت. از حافظ و تأثیرهای شگرف او بر ادبیات و لسانالغیب بودنش زیاد گفته شده اما در گفتوگوی پیش رو با دکتر محمدعلی شیخالاسلامی (شیوا) شاعر و پژوهشگر ادبی به یکی از مهمترین اتفاقاتی که حافظ در شعر فارسی پدید آورد و عامه مردم را شیفته و مشتاق شعر کرد، میپردازیم. این گفتوگو را بخوانید.
همه چیز با متر حافظ سنجیده میشد
شیخالاسلامی با اشاره به سایهای که حافظ با اشعارش بر پهنه ادبیات فارسی انداخته بود و هر تغییری را ناممکن میساخت، به این نکته اشاره میکند که بسیاری از سبکهای پس از حافظ در نتیجه تأثیری که او بر غزل داشت شکل گرفتند. او میگوید: به طور مثال سبک هندی زمانی پا در میدان نهاد که حافظ شعر و غزل را متحول کرده بود. پس از آن هر کسی که میآمد و میخواست شعر بسراید چارهای نداشت که مانند او شعر بگوید و همه چیز با متر حافظ سنجیده میشد. مانند زمانی که انیشتین آمد و قانون نسبیت را مطرح کرد و پس از آن کار بسیار سختی بود که کسی قانون نسبیت را رد کند و تا امروز هر کسی که کاری کرده به نحوی زیر سایه او قرار داشته است.
حذف مرجعیت حافظ غیرممکن بود
وی در ادامه میافزاید: در مورد حافظ هم وضع به همین منوال بود. در آن مقطع زمانی قرن نهم تا ابتدای قرن دهم از بین بردن و حذف این مرجعیت غیرممکن بود و شاید بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اصلاً کسی نمیتوانست حکومت بلامنازع حافظ را کنار بزند. اتفاقی که محدود به ایران هم نبود و در تمام سرزمین هند تا ممالک شرقیتر و از آن سو ترکیه تا روم صغیر و در همه کشورهای فارسیزبان و حتی غیرفارسی زبان، حافظ حضور مؤثر و بیرقیبی داشت. اما به هر حال شاعران تلاش خود را برای تغییر میکردند و طبیعتاً شاعر همیشه دنبال این است که حرف جدیدی بزند و طرحی نو دربیندازد که بعدها این اتفاق در سبک هندی محقق شد.
این پژوهشگر با بیان اینکه البته رسیدن به سبک هندی هم به سادگی رخ نداد، تصریح میکند: سبک هندی زمانی پدید آمد که حافظ شعر و غزل فارسی را به اوج برده بود و پس از آن هر کسی که میخواست شعر بسراید چارهای نداشت که مانند حافظ باشد و بیرون آمدن از زیر سلطه سبک عراقی بسیار سخت بود اما شاعرانی مانند وحشی بافقی تلاش کردند با مفاهیمی همچون واسوخت در شعر و ادب فارسی طعم جدیدی به شعر بدهند و کمکم رنگ و بوی آن را عوض کنند.
به هر حال شعر با سختیهای بسیار از زیر سلطه حافظ و به درجاتی سبک عراقی خارج شد. البته من اصلاً سبک حافظ را عراقی نمیدانم؛ زیرا برخی افراد به جایگاهی میرسند که سبک شخصی دارند اما طبق آنچه در سبکبندی به آن قائل هستیم شعر او را در زمره سبک عراقی میدانیم و سبک عراقی بسیار سخت و پیچیده بود اما شاعرانی تلاش کردند این تغییرات زبانی را ایجاد کنند. تغییراتی که اتفاقاً مقدمهاش به دست حافظ اتفاق افتاد.
حافظ را بیش از شاعران پیش از او درک میکنیم
شیخالاسلامی در پاسخ به این پرسش که چه مؤلفههایی سبب شد رنگ و بوی شعر عوض شود، بیان میکند: عهد حافظ با آخرین مرحلههای تحول زبان فارسی و فرهنگ اسلامی ایران مصادف بود و از این روی زبان و اندیشه او در مقام مقایسه با استادان پیش از وی به ما نزدیکتر و دلهای ما با آن مأنوستر است و به این سبب ما حافظ را بیشتر از شاعران پیش از او درک میکنیم و با سخنانش مأنوستر هستیم.
این پژوهشگر ادامه میدهد: کار مهمی که حافظ کرد این بود که شعر را از دربارها و مجالس قصیدهخوانی رهایی بخشید. او به غزل شأنی بخشید که موجب شد شعر مردمیتر شود. حافظ کاری کرد که همه مردم شعر بخوانند و در کنار قرآن کریم، دیوان حافظ را هم در خانههایشان داشته باشند. این اتفاق و اقبال مردمی به شعر پیش از آن یا کمرنگ بود یا اصلاً وجود نداشت. این انقلابی که حافظ ایجاد کرد سبب تغییرات مهمی شد؛ طبیعتاً مخاطبان شعر عوض شدند و شعر از انحصار دربار و اشراف خارج شد و در دسترس مردم کوچه و بازار قرار گرفت.
این پژوهشگر معتقد است: حافظ معنیهای دقیق عرفانی و حکمی و حاصل تخیلهای لطیف و تفکرهای دقیق خود را در موجزترین کلام و روشنترین و صحیحترین آنها بیان کرده است. شاعر در سرودههایش از مؤلفههای زبان کوچه و بازار و فرهنگ شفاهی که در میان مردم جاری بود استفاده کرد و به این صورت زبان محاوره وارد شعر شد و نکته جالب این است که شاعران هم از این تغییر استقبال کردند؛ چراکه مخاطبانشان این جنس شعر را پسندیدند.
البته همان زمان مجامع علمی شعرای ما در سبک هندی معتقد بودند شعر نباید از زبان فاخر خود فاصله بگیرد و از آن تخطی کند. ولی این تغییرات به قدری گسترده بود که مخاطب را هم عوض کرد و این مؤلفهها وارد شعر شد؛ چرا که مردم آن زمان این زبان را بهتر میفهمیدند.
حافظ حرف دل مردم را میزد
این پژوهشگر در پایان تأکید میکند: بنا به اسنادی که وجود دارد معتقدم مردم طی دو بازه زمانی به شعر اقبال فراوانی پیدا کردند؛ یکی دوران صفویه و دیگری دوران مشروطه که شعر قوت غالب مردم شد؛ این از هنر حافظ بود که شعر این گونه در ساحت زندگی مردم راه پیدا کرد. چنان که در عصر سنایی این طور نبود همه شعر بخوانند اما شعر از زمان حافظ، مردمی شد چون حافظ حرف دل مردم را میزد و اینها موجب شد زبان شعر تغییرات بنیادی پیدا کند. به قول دکتر ذبیحالله صفا او جزو شاعرانی است که در زمان حیات خود شهرت یافت و به سرعت در دورترین شهرهای ایران و حتی در میان پارسیگویان کشورهای دیگر مقبول سخنشناسان گردید و خود نیز بر این امر وقوف داشت.
خبرنگار: صبا کریمی
۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۰۳:۴۶
کد خبر: 820526
بیستمین روز مهر ماه با نام شاعر بزرگ و گرانقدری پیوند خورده که شاهنشین چشم شعر فارسی است. نه تنها ایرانیان و فارسیزبانان که بسیاری از مردم و ادیبان ممالک دیگر شیفته سحر و جادوی خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازیاند و اشعار بیبدیل او را میستایند.
نظر شما