تحولات منطقه

۲۶ مهر ۱۴۰۱ - ۰۳:۴۴
کد خبر: ۸۲۱۱۵۵

در شرایطی که جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی در حال اجراست نمایش الگوی موفق از جمهوری اسلامی می‌تواند دستاوردهای ایران‌زمین را با بازتاب بهتری در سطح جهان منعکس کند.

سیدعباس نبوی: نباید جبهه‌بندی کاذب درست کنیم
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

در حالی که هنوز اثرگذارترین افراد در رسانه‌های ما سلبریتی‌ها و فوتبالیست‌ها هستند و اندیشمندان اثرگذار و نخبه عملاً جایگاه حقیقی خود را در بازتولید فرایند تمدنی کسب نکرده‌اند؛ سخن گفتن از تمدن اسلامی کمی سخت است و شاید به همین دلیل است که ما هنوز نتوانسته‌ایم بازتولید مضاعفی از تمدن اسلامی را در میان کشورهای مختلف شاهد باشیم. این مسئله مستلزم شناخت درست و حرکت در مسیر تمدنی است که ریشه‌های آن را در عقلانیت باید جست‌وجو کرد و در این میان بی‌شک یکی از مهم‌ترین راهبردها حذف دوقطبی‌سازی‌هاست. در همین راستا برای تبیین ابعاد مختلف تمدن اسلامی به سراغ دکتر سید عباس نبوی رئیس مؤسسه تمدن و توسعه اسلامی رفته و با وی به گفت‌وگو نشستیم.

آیا تأکید رهبرمعظم انقلاب بر مسئله تمدن به معنای این است که ما در ۴۰ سال گذشته تمدن نداشتیم که باید منتظر ساخته شدن تمدن در ۴۰ سال آینده در گام دوم انقلاب باشیم؟ و با توجه به بیانیه گام دوم در حوزه بین‌الملل، ما نیازمند چه ملزوماتی هستیم که این افق تمدنی خودمان را در گستره بین‌الملل توسعه دهیم؟

در بحث تمدن نوین اسلامی، ما رویکرد و توجه‌محوری به پنج رکن را لازم داریم. نخستین مسئله که ریشه فرهنگی‌تاریخی ماست، رکن معنویت است و مسئله‌ای است که ما خاصه به آن توجه داریم و دستمان پر است و دنیا به آن توجهی ندارد. دومین مسئله، بحث علم و فناوری است. سومین رکن، تولید ثروت و اقتصاد است. چهارمین رکن، تولید قدرت و پنجمین رکن هم مدیریت و راهبری است.

هرگاه بتوانیم این پنج رکن را با یکدیگر هماهنگ و منسجم کنیم می‌توانیم بگوییم پیشرانی اولیه تمدن آغاز شده است. ما در این قسمت مشکل داریم. نمونه‌های مصداقی موجود است که یکی دو مورد را عرض می‌کنم؛ ما نمی‌توانیم در جبهه جهادی به خانواده‌های جهادی بگوییم یک فرد از شما مثلاً به خانمی که شوهرش به شهادت رسیده است بگوییم، شما برای دین و اسلام و آینده خدمت اساسی خودتان را انجام دادید، از این به بعد دیگر زندگیتان را ادامه دهید و فقط یک ماتم دارید. نمی‌توانیم بیاییم با یک نوع شعارهای دفعی، فضای جامعه را به هم بریزیم، مثلاً بگوییم آقایانی که جبهه نرفتند بیایند لااقل در جبهه خانواده خدمت کنند، هرکدام بیایند یکی از همسران شهدا را به همسری بگیرند و زندگی کنند. از این شعارهای خام نمی‌توانیم بدهیم. این‌ها بی‌معناست.

در زمینه‌های مختلف ما این مسئله را داریم به عنوان مثال در بخش خانم‌ها، افزون بر ۵۰درصد دختران در دانشگاه حضور دارند ولی ما می‌دانیم که بخش اعظم آن‌ها را پس از اتمام تحصیل لازم نداریم. یعنی برای آن‌ها هیچ فکر و طرحی نداریم. این طور می‌گوییم که درس خوانده است تا مادر بهتری باشد. بالاترین حرفی که می‌توانیم بزنیم این است. اما کلیت برنامه ما تعریف خودش را پیدا نکرده است.

بنابراین ما در بخش انسجام ارکان تمدنی مشکل داریم. آن چیزی که دنیا منتظر است تا ما بتوانیم پاسخ آن را بدهیم همین است.

الان وضعیتی داریم که خانم‌ها برای رسیدن به حقوقشان انگار باید از موانع بسیار متعددی عبور کنند تا به یک حقشان دست پیدا کنند. در حالی که این‌ها اصلاحش خیلی راحت است. به نحو مشخصی باید گفتمان عمومی جامعه تبدیل شود یعنی پس از این گفتمان بلافاصله مسائل را دنبال کرد و به حقوق ذاتی افراد تبدیلش کرد و جلو رفت. در برخی از مسائل، مسائل قومیتی بر تمام موازین دینی ما غلبه می‌کند. مثلاً می‌گویند اینجا خوزستان است، اینجا خراسان است فلان مسئله اتفاق می‌افتد. از این حرف‌ها نباید زد.

برای اینکه ما این قدم را بتوانیم برداریم به‌نظر می‌رسد که بخش‌های غیردولتی بیش از بخش دولتی می‌توانند کار کنند و اگر واقعاً این ظرفیت بزرگی که آستان قدس در اختیارش است به حرکت در بیاورد نقش مهم و مؤثری را ایفا خواهد کرد و به‌خصوص گفتمان رضوی که به عنوان زمینه‌ساز و بسترساز رشد تمدنی می‌تواند باشد.

ما به‌خاطر این ضعف‌هایی که داریم نتوانسته‌ایم ارتباط تنگاتنگ با همسایگان خود برقرار کنیم. آسیای میانه نزدیک‌ترین فاصله را با ما دارد مگر چقدر بین ترکمنستان و مشهد مقدس فاصله است؟ گویی برخی افراد در ترکمنستان، تاجیکستان و قزاقستان می‌ترسند با ما ارتباط تنگاتنگ داشته باشند. البته قدم‌هایی در بخش‌هایی برداشته شده است مانند بحث راهپیمایی اربعین که می‌تواند به سمت یک حرکت تمدن‌ساز جلو رود. بخش‌های دیگری وجود دارند که این‌ها می‌توانند به صورت حرکت تمدن ساز، جلو بروند. در موقعیت بسیار حساسی هستیم که ان‌شاءالله آستان قدس هم بتواند قدم خوبی بردارد.

رویکرد نظام اسلامی در جنگ ترکیبی در سطح بین‌الملل در منازعات مختلف، با توجه به نگاه تمدنی به چه شکلی باید باشد؟ چطور می‌توانیم جای تمدن خود را در این جنگ ترکیبی باز کنیم و تفکرات تمدنی خود را توسعه دهیم؟

در سطح گفتمان تصمیم‌گیری بین‌المللی ما دائم باید بتوانیم مبانی و قواعدمان را توضیح دهیم. در آنچه به سازمان ملل برمی‌گردد یا به ائتلاف‌هایی که شکل می‌گیرد(مانند ۵+۱) باید بتوانیم مبانی و قواعدمان را توضیح دهیم.
اما در سطح عمومی باید بتوانیم مصادیقمان را توضیح دهیم. وقتی می‌خواهیم بگوییم زنان در جامعه اسلامی به چه فرصت‌هایی رسیدند، باید بتوانیم نمونه‌هایش را نشان دهیم.

الان ببینید ما چقدر عقب‌نشینی کردیم دائم عملکرد دو دسته شامل اهل ورزش (عمدتاً فوتبالیست‌ها) و سلبریتی‌ها بازتاب فضای اجتماعی ما شده‌اند. دانشمندان ما چه جایگاهی دارند؟ متخصصان و جراحان ما چطور؟ کجا هستند افرادی که در رشد علمی و اندیشه‌ای در تألیفات قدم‌های خوبی برداشته‌اند؟ همین که ما این مسیر را درست نمی‌رویم موجب واگرایی، انزوا و جدا شدن این افراد هم می‌شود. شما نگاه می‌کنید می‌بینید بسیاری از این متخصصان و توانمندان همچنان گلایه‌هایی از دولت دارند، به‌خاطر این مسیری که اتفاق افتاده است.

ما این نمونه‌ها را باید بتوانیم نشان دهیم. غرب در این قضیه در بخش مربوط به مسائل رسانه‌ای خیلی توانمند است. بخش رسانه‌ای، بخش بسیار بسیار اساسی‌اش است. شما در این چند روز می‌بینید در بحث اوکراین، انواع و اقسام مدل‌ها و تیپ‌ها از دانشمند و... همه را دارند به میدان می‌آورند و پشت سرهم دارند چهره‌سازی می‌کنند و جلو می‌روند. بعد ما از اینکه بخواهیم خانم دباغ را تعریف و توصیفش کنیم می‌ترسیم و طفره می‌رویم.

تکلیفمان را با خودمان روشن نمی‌کنیم. نمی‌توانیم این‌ها را توضیح دهیم. یا تبار این جمعیت جنبش دانشجویی (مثلاً بخش‌هایی از انجمن‌های اسلامی و تشکل‌های اسلامی)، یک فراخوان از خانم‌ها بدهیم احتمالاً یک جمعیت چند صد هزار نفری از این‌ها را در یک جا می‌توانید جمع کنید، این‌ها را نشان دهید. مثل جمع‌هایی که گاهی اوقات رهبری دستور می‌دهند بسیج چند ده هزار نفری (بالای صدهزارنفر) بیایند حضور پیدا کنند، این فرصت‌ها خودش را نشان می‌دهد اما ما از این‌ها غافلیم‌، این‌ها را رها کرده‌ایم.

ما نمونه‌ها و مصادیقمان را باید معرفی کنیم. در این نمونه‌هایی که برآمده از رشد تمدنی ماست باید بتوانیم خوب ارائه کنیم. همه مدل هم لازم داریم. توقف بر حججی به تنهایی موضوعیت ندارد. هم نمونه حججی را داریم هم نمونه حاج قاسم و هم نمونه دختر حاج قاسم را داریم.

وقتی این نمونه‌ها فضا را پر کرد شما مطمئن باشید این سلبریتی‌ها آن‌قدر فضایشان زرد است که به سرعت به دنبال نمونه‌های تعریف شده می‌روند. فوری فضا را عوض می‌کنند و تغییرمی‌دهند.

ما وقتی فضا را خالی کردید و تنها این سلبریتی‌ها مطرح شدند، آن وقت باید بنشینید و دائم امر و نهی کنید که نمی‌شود.

ما الان ظرفیت‌های خفته مصادیق تمدنی‌مان در زمینه‌های مختلف خیلی قوی و گسترده است. می‌توانیم این‌ها را دنبال کنیم و پیش رویم. باز تأکید می‌کنم واقعاً آستان قدس جایگاه مهم و ویژه‌ای دارد.

ما در سیاست داخلی می‌بینیم که همچنان یک‌سری تقابل‌ها وجود دارد. تقابل چپ و راست، حوزه و دانشگاه و علم انسانی و علم الهی همچنان برقرار است، راه خروج از این مسئله چیست؟

اصولاً این مسئله از دو قطبی‌سازی‌های معرفتی آغاز می‌شود و این هم به اعتقاد بنده، عده‌ای از دوستان و فضلای ما خطا می‌کنند. خطایشان در چیست؟ خطایشان در این است که بحث نقد و استدلال و برهان را که در بخش مبادی معرفتی ما وجود دارد، بلافاصله تبدیل به دو قطبی می‌کنند.

در فضای عمومی و فضای اجتماعی به‌خصوص در فضای طلاب و دانشجویان دو قطبی‌سازی می‌کنند. این اشتباه بسیار بسیار بزرگی است.


خبرنگار: زینب اصغریان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.