اقدام امام حسن(ع) در پذیرش صلح، به عنوان «باشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» یاد میشود که موجب حفاظت از شریعت ناب اسلامی و جلوگیری از نابود شدن جامعه اسلامی در برابر توطئههای خاندان ابوسفیان، خوارج، دشمنان اسلام ناب محمدی(ص) و... شد.
به مناسبت ۲۶ربیعالاول، سالروز صلح امام حسن مجتبی(ع)، در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین رضا وطندوست، مدرس حوزه و دانشگاه و پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی به تبیین ابعاد گوناگون این موضوع پرداختیم که برشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
چه شرایط و عللی برای صلح امام حسن مجتبی(ع) در آن زمان وجود داشت؟
وجود مقدس حضرت امام حسن مجتبی(ع) پس از شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) به مقام امامت جامعه اسلامی رسیدند. ایشان پس از گذشت دو ماه با ارسال نامهای رسمی برای معاویه، از وی خواستند به عنوان یک شهروند در نظام اسلامی با امام معصوم و رهبر جامعه اسلامی و وصی و خلیفه بحق رسولخدا(ص) بیعت کند، اما متأسفانه معاویه از قبول دستور استنکاف و نافرمانی کرد و به جای تبعیت و پیروی از اوامر ایشان، سپاهی را از سوی شام برای مقابله و نبرد با امام حسن(ع) به سمت کوفه، مرکز حکومت اسلامی در آن زمان، فرستاد. امام حسن مجتبی(ع) هم در پی این اقدام معاویه، لشکر و سپاه اسلام در منطقه عراق را همراه با ۱۲هزارمرد جنگی به فرماندهی شخصی به نام عبیدالله بن عباس راهی جنگ با معاویه کرد و لشکریان امام حسن(ع) تا منطقه ساباط مدائن نیز پیشروی کردند. اما پس از ماجراهایی و بررسی مقتضیات زمان و شرایط موجود و بهمنظور حفظ اساس اسلام و مصلحت جامعه اسلامی، تصمیم امام حسن(ع) منجر به ترجیح صلح بر جنگ و برقراری صلح با معاویه و امضای صلحنامه شد.
به طور مشخص چه دلایلی را میتوان مطرح کرد؟
برای این صلح، چندین علت را میتوان بیان کرد که هر یک از آنها در کتابها و سوابق تاریخی جهان اسلام هم بهطور جداگانه بیان شده است. نخستین دلیل، «حفظ جان خود امام حسن مجتبی(ع) و شیعیان ایشان» است. در بررسی یاران و شیعیان اطراف امام حسن مجتبی(ع) در سوابق تاریخی با این مطلب مواجه میشویم که شیعیان خاص حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) در جنگهای جمل، صفین و نهروان به شهادت رسیده و گروهی اندک از آنان باقی مانده بودند و اگر جنگی به وقوع میپیوست، با توجه به ضعفهای مردم عراق، بیشک امام حسن(ع) و شیعیانشان باید خسارات جبرانناپذیری را تحمل میکردند، زیرا در این صورت معاویه آنان را بهشدت سرکوب میکرد و در برخی از سخنانی که از آن امام معصوم باقی مانده، به این دلیل اشاره شده است. البته در یک تعبیر درست و ظریف، برخی از بزرگان وعلمای دینی و اسلامی و مورخان منصف تاریخ اسلام، صلح امام حسن مجتبی(ع) را عاملی برای حفظ جان شیعیان و یاران خاصی دانستند که باقی و زنده ماندند تا حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) را در قیام عاشورا و نهضت کربلا یاری رسانند.
شواهد و قرائن و مطالب متون تاریخی جهان اسلام به این نکته اشاره دارد که مردم به دلایلی، سپاه امام حسن(ع) را یاری و همراهی نکردند و امام را تنها گذاشته و عقبنشینی کردند.
یکی دیگر از دلایل صلح، «جلوگیری از خونریزی» بود. در اینجا یک نکته وجود دارد و آن اینکه سپاه امام حسن(ع) مسلمان بودند. در لشکر معاویه هم مسلمانان حضور داشتند و حتی معاویه در ظاهر ادعا میکرد مسلمان و خلیفه رسولالله(ص) است و اگر جنگ و نبردی بین این دو سپاه به وقوع میپیوست، کشتار بین افراد مسلمان و جامعه ایمانی در بین دو لشکر اتفاق میافتاد که این امر برای جامعه اسلامی خوشایند و مطلوب نبود و اساس اسلام و مسلمانی را تضعیف میکرد.
از گزارههای پرتکرار در خصوص صلح این است که بقای اسلام مرهون تدبیر امام حسن(ع) است؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
بله، «حفظ دین اسلام» از مهمترین دلایل انجام این صلح بهشمار میرود. امام حسن مجتبی(ع) با درایت و بینش خاصی که داشتند، متوجه این موضوع شدند که اگر جنگی بین دو سپاه اتفاق میافتاد و ادامه هم پیدا میکرد، احتمال از بین رفتن دین مبین اسلام وجود داشت زیرا مردم از درون جامعه اسلامی از وقوع اینگونه نبردها خسته و مستهلک میشدند، بهخصوص پس از آن جنگهای سهگانه که در دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) از سوی دشمنان به آن حضرت و یاران باوفایش تحمیل شده و مشکلاتی را برای مردم به وجود آورده بود و به همین دلیل، احتمال نابودی دین اسلام وجود داشت. دیگر اینکه، اگر درون جامعه اسلامی جنگ و نبردی بین مسلمانان اتفاق میافتاد، این خود عاملی برای تحریک و طمع دشمنان خارجی آن زمان بهویژه لشکر رومیان بود که به حمله به جامعه اسلامی تحریک میشدند. بنابراین امام حسن مجتبی(ع) برای حفظ دین اسلام، با درایت و تدبیر خاص خود به برقراری صلح اقدام کردند.
از دیگر مواردی که در خصوص صلح امام حسن(ع) کمتر به آن پرداخته شده، مقوله خوارج است. آنها چه نقشی در تحمیل این صلح به امام حسن(ع) داشتند؟
در این خصوص میتوان به نامتوازن بودن لشکر امام حسن(ع)، به عنوان دلیل دیگری برای صلح اشاره کرد. سپاه امام(ع) از گروههای مختلف عقیدتی و از نژادها و زبانهای مختلف تشکیل شده بود، حتی برخی از خوارج هم در میان نیروهای امام(ع) حضور داشتند و این خود از دلایل آسیبپذیری این سپاه به شمار میرفت، یعنی لشکر امام(ع) از یک انسجام و وحدت و اتحاد عقیدتی و عملی جامع و کاملی برخوردار نبود. بنابراین چنین لشکری که ناهماهنگ و نامتوازن بود، تاب مقاومت و نبرد در برابر معاویه و سپاهیانش را نداشت. همانطور که اشاره شد یکی از دلایل صلح را میتوان به دفع «خطر خوارج» دانست. امام حسن(ع) بیم آن داشتند اگر با معاویه به جنگ بپردازند، خوارج از این فرصت به نفع خود بهره برده و در مقابل امام(ع) به مخالفت برخیزند و بر سرزمینهای اسلامی مسلط شوند، همچنان که خوارج در جنگ نهروان به مقابله با امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) پرداختند. از طرف دیگر، امام حسن(ع) بیم این را هم داشتند که اگر با خوارج به جنگ بپردازند، از سوی دیگر، معاویه ازاین فرصت سوءاستفاده کرده و بر سرزمینهای اسلامی و مناطق مختلف جهان اسلام، مسلط شود. امام حسن(ع) خطر همزمان خوارج و معاویه را بهخوبی درک کرده بودند و با درایت و تدبیر خود، برقراری صلح را بهترین راه حل در این موضوع میدانستند.
خبرنگار: محمدحسین مروج
۱ آبان ۱۴۰۱ - ۰۴:۴۰
کد خبر: 821698
در متون تاریخی سخن بسیار به میان آمده است.آنچه در پذیرش صلح از سوی آن امام معصوم(ع) مورد تأکید و توجه قرار گرفت انجام تکلیف الهی برای حفظ اساس اسلام و مصلحت جامعه مسلمین بود.
نظر شما