تحولات منطقه

تجزیه طلبی و دامن زدن به شکافهای قومی مهمترین حاصل معادله شوم استراژی پیرامونی رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا و قلب جهان اسلام است.

سنتز تجزیه حاصل استراتژی پیرامونی بن گورین
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

به طور قطع و یقین وقتی داوید بن گورین اولین نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی با توجه به امکانات محدود دیپلماتیک این رژیم جنایتکار در منطقه نظریه منحوس استراتژی پیرامونی را برای سیاستمداران رژیم صهیونیستی پایه گذاری کرد به دنبال این بود که از طریق سرمایه‌گذاری دراز مدت بر روی شکافهای قومی و جنبشهای تجزیه طلبانه در منطقه محیط امن منطقه را نا امن سازد تا از این طریق بتواند جای پایی هرچند اندک برای رژیم آدم‌کش خویش در میان کشورهای اسلامی باز کند با این حساب باید گفت تجزیه طلبی و دامن زدن به شکافهای قومی مهمترین حاصل معادله شوم استراژی پیرامونی رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا و قلب جهان اسلام است. در این بین مسئله کردی و حمایت همه جانبه از ایجاد کشور خیالی کردستان مستقل نقش بارزی در استراتژی پیرامونی تل‌آویو بازی می‌کند در ادامه پرونده ویژه لاله‌های سرخ در دومین شماره خود در مصاحبه با دکتر سلمان رضوی پژوهشگر و نویسنده زبردست حوزه قدس و فلسطین به بررسی مسئله سرمایه گذاری صهیونیستی بر روی جریانهای تجزیه طلب کردی در منطقه پرداخته است.

قدس آنلاین: در شماره دوم از پرونده ویژه لاله‌های سرخ با موضوع بررسی رابطه رژیم صهیونیستی و گروههای تجزیه طلبی کردستان در خدمت آقای دکتر سلمان رضوی تحلیلگر و پژوهشگر برجسته حوزه قدس و فلسطین هستیم. استاد گرانقدر خیلی ممنونم که به ما فرصتی دادید تا با این موضوع در خدمت شما باشیم. لطفاً در ابتدای کار یک چشم‌انداز تاریخی از روابط رژیم صهیونیستی و احزاب و گروههای تجزیه طلب کردی برای ما ترسیم کنید؟

رضوی: بسم الله الرحمن الرحیم بحث ارتباط رژیم صهیونیستی با کردها بحث جدیدی نیست و از قدمت زیادی برخوردار است و می‌توان به این مسئله در قالب استراتژی پیرامونی بن‌گورین نگریست. همان طور که می‌دانید بن گورین به عنوان اولین نخست وژیر این رژیم گفته بود که ما برای فشار بر کشورهای عرب متخاصم همسایه یعنی مصر، اردن، سوریه و حتی لبنان باید با کشورهای اطراف و همسایه اینها ارتباط برقرار کنیم در آن موقع ایران عصر پهلوی دوم، ترکیه و سومالی همسایگان این کشورها محسوب می‌شدند به علاوه بحث ارتباط این رژیم با کردها بسیار جدی بود. چرا که کردها بین چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه پراکنده هستند و در هر کدام از این چهار کشور یک اقلیت قابل ملاحظه هستند. درست است که آن موقع ایران و ترکیه با رژیم صهیونیستی رابطه داشتند ولی از آن طرف سوریه و عراق با رژیم صهیونیستی مشکل داشتند بنابراین طبیعتاً می‌شد از اهرم کردی علیه عراق و سوریه استفاده کرد. الان هم اهرم کردی علیه ایران و سوریه و تا حدی ترکیه برای رژیم غاصب اسرائیل قابل استفاده است. به خاطر همین نگاه یک رابطه قدیمی بین اسرائیلی‌ها و کردها برقرار است. نکته بعدی این است که اینها سعی کردند یک همزاد پنداری و شباهتی بین خودشان به وجود بیاورند. یعنی خودشان را در معرض همسایگان متخاصم دیدند و سعی کردند با فشار بر این همسایگان فشار بر خودشان را کم بکنند یک چنین نگاهی را هم در میان گروههای تجزیه طلب کرد می‌بینیم و شاهد هستیم که این گروهها بین چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه تحث محاصره هستند و با وجود اختلاف نظرها و بعضاً دشمنیها میان این چهار کشور اما این کشورها در خصوص موضوع کردها و این که نباید کردستان به اصطلاح بزرگ تشکیل شود اتحاد نظر دارند پس طبیعی است که گزاره «درمحاصره همسایگان دشمن قرار گرفتن» یک وجه شباهتی بود بین اسرائیل و کردها با چنین نگاهی به اصطلاح نیاز واقعی یا تصنعی دوطرفه بین کردها و اسرائیلی‌ها به وجود آمد یعنی هم صهیونیستها دوست داشتند و نیاز داشتند که با کردها ارتباط داشته باشند و آنها را علیه دشمنان خود تقویت کنند و هم کردها نیاز داشتند رابطه خود را به دلیل لزوم تقویت خودشان در عرصه‌های گوناگون به ویزه اطلاعاتی و امنیتی- نظامی و هم از باب داشتن یک اهرم مؤثر علیه دشمنان خودشان تقویت کنند. در نتیجه با این نگاه روابط آنها به دلیل یک نیاز دو طرفه شکل گرفت و توسعه یافت تا جایی که الان می‌بینیم که عناصر متعدد مخالف ایران از جمله جریان تجزیه طلب کومله در کردستان عراق تحت آموزش صهیونیستها در حال انجام اقداماتی علیه ایران اسلامی هستند و یا کردهای سوریه در منطقه جزیره یا شهر اصلی خود حسکه با کمک آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها مشغول هستند و از طرف دیگر هر گاه رابطه ترکیه با رژیم اشغالگر قدس و آمریکا شکرآب شود طبیعتاً عناصر پ ک ک و جریانات تجریه طلب کرد ترکیه می‌توانند یک عامل منفی مؤثر در دست صهیونیست‌ها باشد. در مجموع صهیونیستها و جریانات تجزیه طلب کردی سعی کردند با یک اتحاد طبیعی منافع خودشان را در گسترش روابط بین دو طرف تعریف کنند.

قدس آنلاین: به عنوان پاسخ به دومین سؤال لطفاً بفرمایید که اصلاً رژیم صهیونیستی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس چه نقشی در حوزه تحولات مربوط به کردستان ایران داشت و در جنایات مختلفی که توسط گروههای تجزیه طلب کردی اتفاق افتاد چه نقشی را ایفا می‌کرد و در آن برهه زمانی نگاه این رژیم به حوزه کردی چگونه بوده و به مرور زمان چه تفاوتهایی کرده است؟

رضوی: من فکر می‌کنم که قسمت عمده ارتباط مؤثر صهیونیستها با برخی از جریانات کردی به سالهای پس از حاکمیت صدام در عراق باز می‌گردد. تا موقعی که صدام به صورت کامل بر شمال عراق حاکم بود طبیعتاً نفوذ اسرائیلی‌ها کمتر بود اما از زمانی که پس از سال ۱۹۹۰م موضوع ممنوعیت ورود نیروهای رژیم بعث عراق به مدار ۳۶ درجه بالای عراق یعنی در حقیقت کردستان عراق مطرح شد یک مقداری حوزه فعالیت کردهای شمال عراق گسترش یافت و به ویژه بعد از ساقط شدن رژیم صدام در سال ۲۰۰۳م و هرج و مرج به وجود آمده پس از آن و از طرف دیگر حاکمیت آمریکایی‌ها در عراق تا زمانی که آمریکایی‌ها در عراق حضور دارند روابط رژیم صهیونیستی با اقلیم کردستان عراق گسترش فوق العاده‌ای داشت. و بعد از رفتن آمریکایی‌ها با توجه به قانون اساسی عراق که یک خودمختاری حداقلی به کردها داد و یک حق طبیعی هم برای آنها در بحث انتخابات و سیستم ساختاری عراق ایجاد شد و آن این این است که رئیس جمهور به طور طبیعی از میان کردها انتخاب می‌شود طبق آخرین اخبار مربوط به تحولات عراق آقای عبدالطیف رشید به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد که از کردها است. این مسئله باعث شد کردهای عراق به استقلال خواهی و هویت مستقل خودشان نزدیک‌تر شوند و جسارت بیشتری را برای برقراری ارتباط مستقل از حکومت مرکز عراق داد. به طوری که بعضاً شاهد بروز برخی اختلافات بین بغداد و اقلیم کردستان بر سر مسائلی مانند فروش مستقل نفت توسط کردستان عراق یا رفت و آمد مقامات سیاسی مختلف به اقلیم بدون هماهنگی با بغداد هستیم و همچنین شاهد این هستیم که اقلیم کردستان یک نیمه حاکمیتی را هم برای خود درست کرده به طوری که هر یک از مقامات سیاسی وقتی به بغداد سفر می‌کنند سری هم به اربیل می‌زنند. وضعیت کردستان عراق کمی متفاوت شده و در این فضای جدید که امکان رفت و آمدها را به صورت مستقل از حکومت مرکزی عراق بیشتر کرده طبیعتاً حضور صهیونیستها هم می‌توانست بیشتر باشد که عملاً شده و با توجه به ظرفیت روابط دو طرفه و روابطی که رژیم صهیونیستی با کردهای عراق در حوزه صادرات نفت کردستان عراق از طریق ترکیه به درون مرزهای اشغالی دارد. ارتباطات آنها به ویژه در حوزه امنیتی-نظامی بیشتر شده و الان شاهد هستیم که موساد و عناصر امنیتی-نظامی رژیم صهیونیستی دفاتر متعددی را در کردستان عراق دارند و هر از چند گاهی شاهد موشکباران آن مراکز توسط ایران و به ویژه سپاه پاسداران هستیم.

قدس آنلاین: به نظر شما واکنشهایی که ایران در قبال تحرکات صهیونیستها در این منطقه نشان داده از نظر امنیتی-نظامی می‌تواند چه تأثیراتی بر روی روابط رژیم صهیونیستی با گروههای تجزیه طلب کردی به ویژه کومله و دموکرات بگذارد؟

رضوی: ببینید واقعیت این است که به رغم وجود حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل باز آنچه که حرف اول را در نظام بین الملل می‌زند قدرت است. به عنوان مثال در بحران اوکراین روسیه قدرت داشت و توانست بخشهایی از اوکراین را در قالب برگزاری رفراندوم و خواست مردم این مناطق به روسیه ملحق کند. بسیاری از کشورها هم این مسئله را محکوم کردند ولی عملاً روسیه کار خودش را می‌کند. اینجا هم همین طور است تا زمانی که شما قدرت خودتان را نشان ندهید عملاً کردستان عراق هم به عنوان یک منطقه نیمه خودمختار راه خودش را می‌رود. آنچه که باعث عقب راندن آنها و محدود شدن دشمنی و اذیت و آزار احزاب تجزیه طلب کرد بر علیه نظام و مردم جمهوری اسلامی می‌شود. به نظر من اعمال قدرت از طریق ابزارهای قدرت مانند حملات اخیر است. وقتی که دولت مرکزی عراق هیچ نفوذ و قدرتی روی این مناطق ندارد و نمی‌توان از طریق دولت مرکزی عراق این مسئله را حل کرد و با وجود تذکرات مکرر از سوی جمهوی اسلامی به حکومت اقلیم کردستان عراق ما شاهد توقف این اقدامات خصمانه نشدیم طبیعتاً در قالب اصل مقابله به مثل و حمایت از منافع ملی بحث حملات موشکی مطرح شد و ظاهراً به نتایجی هم رسید و به عنوان یک اصل هم در گذشته و هم امروز به نتیجه رسید و البته اعلام شد که این تمام ماجرا نیست اگر اقلیم کردستان این دخالتها را ادامه بدهد طبیعتاً این حملات هم ادامه پیدا خواهد کرد. که به نظرم بهترین راه هم همین است یعنی گروههای تجزیه طلب کردی تا دست قدرت را برسرخودشان حس نکنند این اقدامات مخرب از جانب آنها ادامه پیدا خواهد کرد.

قدس آنلاین: از منظر شما نهادهای امنیتی-نظامی رژیم صهیونیستی در حوزه روابط خارجی و نیز امنیتی-نظامی با توجه به نوع نگاه خود به مورد ایران سعی می‌کنند بیشتر با کدام یک از احزاب تجزیه طلب کردی ارتباط برقرار کنند. چون همان طور که اطلاع دارید این جریانات به خصوص بعد از سال ۱۳۷۵ش دچار اختلافات و انشعابات بسیاری شده‌اند نوع نگاه رژیم صهیونیستی به جریانات تجزیه طلب کردی چگونه است در حال حاضر ما شاهد سرمایه گذاری صهیونیستها بر روی کومله بودیم و با توجه به این که سازمان کومله دارای گرایشات مائوئیستی است به طور طبیعی باید گرایشات ضد صهیونیستی داشته باشد لطفاً دلیل این تناقض را برای ما تحلیل کنید؟

رضوی: ببینید در عین این که گروهها و بعضاً جنبشها دارای اصولی هستند برای رسیدن به هدف خودشان و حفظ منافع خود در اصول خود تجدیدنظرهایی هم می‌کنند و از دل آنها گروههای جدیدی که منطبق با منافع گروهها یا کشورهای فرادستی هستند به وجود می‌آیند. به عنوان مثال القاعده به عنوان یک جریان اسلامی در بحث دشمن دور و نزدیک (عدوالبعید و عدوالقریب) نگاهش این بود که صلیبی‌ها دشمن نزدیک ما هستند و بعد شیعیان دشمن ما هستند. به همین دلیل اتفاق آنچنانی از سوی القاعده در کشورهای اسلامی و از جمله ایران نیافتاد. یا حوادث ۱۱ سپتامبر توسط القاعده رقم خورد. اما وقتی آنها دیدند که نمی‌توانند با القاعده به اهداف خود برسند داعش را به وجود آوردند که یک تجدیدنظر اساسی در اصول و اهداف خود کرده بود. داعش گفت ما اول باید شیعیان و مسلمانان منطقه را مورد حمله قرار دهیم و یهودیان و صلیبیان دشمنان دور ما هستند به خاطر همین اقدامات عمده داعش در عراق و سوریه صورت گرفت و هدف آنها تا حدی هم ایران بود. طبیعتاً صهیونیستها در مورد گروههای کردی همین نگاه را خواهند داشت و به دنبال گروههایی هستند که با ایران مشکل داشته باشند و بتوانند در ایران اقداماتی را انجام بدهند. این گروهها از منظر رژیم صهیونیستی باید ابزارهای عقیدتی و امکانات مادی این اقدامات را داشته باشند. طبیعتاً در این رابطه کومله، پژاک و گروههای مشابه اینها بیشتر به کارشان می‌آید تا حزب اتحادیه ملی-میهنی که الان عملاً قدرت را به دست می‌گیرد و روابط نزدیکتری با ایران دارد. به طور طبیعی با این تعدد گروههایی که در کردستان عراق وجود دارد عملاً صهیونیستها به دنبال سریع‌ترین و بهترین راه برای رسیدن به اهداف خود هستند و به دنبال گروههایی می‌روند که منافع آنها را تأمین کنند.

قدس آنلاین: با توجه به این تحلیل‌ها و با عنایت به روی کار آمدن جناح طالبانی در عرصه ریاست جمهوری عراق با توجه به این قضایا شما نگاه آینده رژیم صهیونیستی به جنبشهای تجزیه طلب مخالف ایران از جمله کومله و دموکرات را چگونه دیده و تأثیر آن بر منطقه را چگونه می‌سنجید؟

رضوی: من فکر می‌کنم این تحولات تأثیر چندانی بر آینده نداشته باشد. روی کار آمدن آقای رشید که رئیس جمهور عراق است یا توجه به این که تا الان هم رئیس جمهور و نخست وزیر عراق به دنبال استفاده از کومله و دموکرات برعلیه ایران نبودند. و این جریانات کار خودشان را می‌کنند هر چند این تحولات بی تأثیر نیست اما در مجموع آنچه می تواند بر روی عملکرد این گروهها اثرگذار باشد همین دست قدرت ایران و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در کردستان عراق است.

قدس آنلاین: آیا آمریکا به دلیل ارتباطی که با جریانهای تجزیه طلب کردی دارد سعی می‌کند آنها را به سمت صهیونیست‌ها سوق دهد؟

رضوی: دقیقاً همین طور است یعنی آمریکا در آنجا پایگاههای متعددی دارد و به گروههای تجزیه طلب کردی کمک می‌کنند در حقیقت آنها صهیونیست‌هایی در پوشش آمریکا هستند و منافع و اهداف آنها یکی و شامل ضربه زدن به ایران است. طبیعتاً در این فضا نمی‌توان تفاوت آن‌چنانی بین آمریکا و اسرائیل قائل شد.

خبرنگار: علی رحمانی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.