به گزارش قدس آنلاین، در سالهای اخیر نیز به غیر از تجربیات سینمایی «آل» بهرام بهرامیان، «کلبه» جواد افشار، «احضارشدگان» آرش معیریان، «حریم» رضا خطیبی سرایی، «پوست» ساخته برادران ارک و دو سریال «احضار» ساخته رامین عباسیزاده و «آنها» ساخته احسان سلطانیان؛ محصول تعدادی کارگردان جوان را داشتهایم که کم و بیش کوشیدهاند ژانر دلهرهآور را عاملی بر جذب مخاطب کنند. در این میان فیلم «آل» که بهرام بهرامیان به تهیهکنندگی مرحوم علی معلم و فیلم «احضارشدگان» که آرش معیریان به تهیهکنندگی محمد خزاعی تولید کرد از جمله آثار قابل تأمل گونه دلهرهآور بودند.
فیلمهای روی اکران در گونه جنایی
در حال حاضر دو فیلم در گونه دلهره روی اکران قرار دارند؛ «طلاخون» ابراهیم شیبانی و «شین» ساخته میثم کزازی. طلاخون روایتی است از زندگی یک قاتل زنجیرهای زن و بیشتر در گونه جنایی ترسناک قرار میگیرد اما فیلم «شین» که روایت حوادث یک عمارت مخوف است، کاملاً در ژانر دلهرهآور است.
شین به تهیهکنندگی شهاب حسینی تولید شده و حضور او به عنوان بازیگر هم موجب شده شماری از هنرپیشگان شناخته شده سینما و تلویزیون از جمله آتش تقیپور، محمود پاکنیت، جمشید هاشمپور، محمود بصیری، علی شادمان و فخرالدین صدیق شریف در این فیلم ایفای نقش کنند.
میثم کزازی تلاش کرده از تمامی عناصر مصطلح سینمای دلهرهآور از جمله قابهای تاریک، نورپردازیهای مرعوبکننده، بردن بخش عمده داستان در فضای شب و قرار دادن سیر اتفاقات غیرمعمول در عمارتی مخوف به عنوان عوامل ایجاد جذابیت فیلم استفاده کند. روندی که البته سبب شده فیلم سر و شکل نسبتاً استانداردی در گونه خود داشته باشد و همچنین بازیهای بازیگران شناخته شده برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب عام پختگی لازم را دارد.
شمشیر دولبه پیشبینی پذیری
ایرادی که میتوان به فیلم «شین» گرفت این است که از منظر مخاطب خاص، قدری پیشبینیپذیر است. در سینمای دنیا مخاطب خاص فیلمهای دلهرهآور و اسلشرهای خونآلود با اینکه اغلب پایانبندی داستان را حدس میزند ولی باز به خاطر علایق ژانری به تماشای فیلم مینشیند. در میان فیلمسازان این ژانر، فیلمسازانی همچون ویلیام فردکین در تجربههایی مثل «جنگیر» سعی کردهاند خرق عادتهایی هم داشته باشند و مخاطب را غافلگیر کنند.
در صنعت سینما و تلویزیون داخل، فیلم «آل» ساخته بهرام بهرامیان هم شبیه فیلم «شین» قابلیت پیشبینی پذیری داشت اما سریال «احضار» رامین عباسیزاده شاید به خاطر تجربیات کارگردان در تولید سریالهای ماورایی همچون «او یک فرشته بود» ورای چینش ساختار بصری استاندارد در گونه دلهرهآور به سمت نوعی پیشبینی ناپذیری داستان و رودست زدن به مخاطب رفته بود که رعایت همین نکته سریال را برای مخاطب دیدنی کرده بود.
با وجود همین ویژگی پیشبینی پذیر بودن «شین» باز مخاطب عام در دوران رکود پاییزی سینماها به تماشای آن نشسته و فروش حدوداً یک میلیاردی را برای آن رقم زده که در مختصات مخاطب آثار گونه دلهره، رقم بدی نیست و البته در این فروش باید به نقش پخشکننده فیلم مؤسسه رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی هم اشاره کرد. رسانه فیلمسازان در سالهای اخیر کوشیده آثار جریان آلترناتیو سینمای ایران را به گونهای پخش کند که دستکم مخاطبان ویژه سینمای ژانر به سمت فیلم آمده و تماشاگرِ آن باشند. رسانه فیلمسازان چند سال پیش نیز فیلم «ساکن طبقه وسط» به کارگردانی شهاب حسینی با فیلمنامه پیچ در پیچ و به شدت جذاب محمدهادی کریمی- که از معدود مؤلفان واقعی سینمای ایران است- را در موعدی همچون محرم و صفر روی پرده فرستاد و آنجا هم توانسته بود فروش معقولی برای فیلم به ارمغان آورد.
قابل تحمل برای مخاطب خسته از کمدی
فیلم شین در گامهای ابتدایی یک فیلمساز میتواند اثری قابل تحمل برای مخاطب خسته از کمدیهای روتین و پر از جلفنگاریهای کسالتبار باشد. فیلم راه تازهای پیش روی سینمای گرفتار ملودرامهای متأثر از سینمای خردهپیرنگ اصغر فرهادی و مملو از کمدیهای سطحی و لوده را میگشاید.
ریسک کارگردانهای جوان در ساخت این نوع آثار افسوسی برای ارگانهای تولیدکننده آثار سینمایی بر جا میگذارد که همه ساله میلیاردها تومان بودجه برای تولید میگذارند ولی در ساختار تخصیص بودجه خود جایی برای تجربیات ژانری نمیگذارند. به ظاهر و در حرف، مدیران فارابی و به تازگی انجمن سینمای جوانان شعارهایی درباره ضرورت ورود به سینمای ژانر مطرح میکنند ولی در باطن شاهد نوعی سینمای سهلالوصول- از منظر تولید- و شعارزده- از منظر مضمون- هستیم که بسیاری از آنها از حداقل استانداردهای تصویری هم بیبهرهاند. دلیل آن هم واضح است؛ عدم استفاده از خبرگان فن و تلاش برای سودآوری در همان تولید.
آیا آخرین فیلم ژانریک تولیدی توسط این همه ارگان را به خاطر دارید، اثری که توانسته باشد سهمی از اکران و بلیتفروشی داشته باشد؟ بسیار اندک!
توانایی ایجاد آثار ژانری
حالا که محمد خزاعی که خود تجربه تولید فیلم «احضارشدگان» را داشته و حالا به ریاست سینما رسیده و برای بهبود اوضاع تلاش میکند، بد نیست زیرمجموعهها حتی اگر علاقه به همافزایی با آرای او را ندارند دستکم کارنامه خزاعی را در تهیهکنندگی و به خصوص تنوع ژانری آثارش سرلوحه قرار دهند.
سینمای ایران برای بازگرداندن مخاطب به سینما راههای زیادی دارد و از همه مهمتر واسپاری حمایتهای تولید به نویسندگان و کارگردانان متخصص در سینمای ژانر است. چه ایرادی دارد حتی همان سوژههای استراتژیک نیز در گونههایی مثل جنایی، وحشت و دلهره، تریلر و نوآر و البته با حضور متخصصان صاحب تجربه در این ژانرها تولید شود!؟
مگر در سینمای جهان، اثر استراتژیک و حتی معناگرا مانند طالع نحس، نوسفراتو، بچه رزمری، بیگانه ۲۰۱۲، درخشش و... کم داریم که هم مقاصد پشت پرده کارتلهای هالیوودی را برآورده میکنند و هم مخاطب را با الزامات ژانر و گونه، سرگرم میکنند؟
در سینمای ایران از نظر تکنیکی و به خصوص فیلمبرداری، تدوین و غیره توانایی ایجاد آثار ژانری استراتژیک وجود دارد البته اگر سفارشدهندگان به جای کمیت تولید و بالا بردن بیلان کاری به دنبال ارتقای کیفی و رشد صنعت سینمای ایران باشند.
خبرنگار: حامد مظفری
نظر شما