در گفتوگو با دکتر روحالله ایزدخواه، نماینده مردم تهران در مجلس، تحولات اخیر و نسبت آن با عملکرد دولت سیزدهم را بررسی کردهایم. ایزدخواه را میتوان جزو نمایندگان حامی اما منتقد دولت دانست که میگوید مردمیسازی اداره کشور مهمترین مسئله ایران است؛ اما آیا دولت توانسته این مهم را محقق کند؟
رهبری در بخشی از تحلیلشان از اتفاقات اخیر، ریشه موضوع را مقابله دشمن با جریان پیشرفت کشور عنوان کردند. نسبت این پیشرفت با عملکرد دولت سیزدهم چیست؟
ما از روز اول انقلاب تا به امروز یک ریل مستمر پیشرفت داشتهایم که لزوماً منطبق با عملکرد دولتها نبوده است. این ریل پیشرفت درواقع همان موتوری است که در انقلاب روشن شد تا عناصر انقلابی و جهادی در عرصههای مختلف، خوداتکا و خودجوش کار را جلو ببرند بدون اینکه ببینند دولت دراینباره چه نظری دارد.
منتها زمانی که دولتهایی با این عزم روی کار میآیند که جلو این نیروها و عناصر را بگیرند یا آنها را زیر تیغ دولت و حاکمیت بیاورند، مسیر این عناصر دشوار میشود. مثلاً در عرصه نفت، زمانی که مدیرانی روی کار میآیند که قائل به خامفروشی نیستند و به سمت توسعه زنجیرههای داخلی میروند و به شرکتهای خارجی که تعهدپذیر نیستند، اتکا نمیکنند یعنی دستفرمان دولت عوضشده یا در حوزه علم و فناوری هم شاهدیم همین عناصر جهادی، تحریمها را دور میزنند و با اتکا به صنایع دانشبنیان و ساخت داخل، مسیر خودکفایی را دنبال میکنند. خارجیها نگران این تغییر دستفرمان هستند و تلاش میکنند چنین اتفاقی نیفتد.
همین کشورهای خارجی وقتی دولت غربگرا در ایران بر سر کار میآید و جلو عناصر انقلابی و جهادی گرفته میشود، تلاشی برای تغییر دستفرمان نمیکنند.
بنابراین موتور اصلی پیشرفت کشور تا امروز همین نیروهای جهادی بودند، یعنی اگر نگاه صفر و یکی به مقوله پیشرفت کشور داشته باشیم میتوانم بگویم اساساً پیشرفت خیلی به بروکراسی و مناسبات اداری و سیاستگذاری ما ربط نداشته، بلکه به این موتور بالنده انقلاب و عناصر انقلابی آن ربط داشته است.
اوایل انقلاب نهادهای انقلابی جهادی داشتیم که فراتر از نهادهای فردی و گروهی جریان وسیعی را راهبری میکردند و به جریان پیشرفت کشور سرعت زیادی میبخشیدند اما پس از جنگ، آن نهادها را قلعوقمع کردند، مثل جهاد سازندگی. در نهایت هم این حرکتهای جهادی به هستههای کوچک تبدیل شد ولی بسیار متکثر و غیرنهادی؛ یعنی کاملاً خودجوش و بدون ارتباط با عقبه یا بدون برنامهریزی وسیع سازمانیافته در کشور فعالیت میکنند.
هنوز برنامه منسجم و متفاوتی با گذشته در دولت سیزدهم ندیدیم. علت ارائه نشدن برنامه از سوی دولت در یک سال اخیر چه بوده است؟
حرکت جهادی یعنی دست روی زانوی خودت بگذار و کار را شروع کن و مردم هم به کمکت خواهند آمد. این باور و انگاره حرکت جهادی است. این باور را نمیشناسیم؛ متأسفانه نگاه تزریقی از بالا و نگاه کمیته امدادی به حرکتهای جهادی داریم. اگر یادتان باشد در ابتدای دولت وقتی بحث شورای عالی جهادی مطرح شد بسیاری از هستهها مخالف بودند، چون به طور اساسی، جهاد متکی به دولت نبوده که با شورای عالی احیا شود.
بنابراین بخشی از این نگاه ناشی از بهرهبرداری سیاسی است، بخشی هم نبود شناخت و بخشی هم اعتماد خوشبینانه و سادهانگارانه به بروکراسی بیرحم دولتی.
مهمترین مؤلفه حرکتهای جهادی چیست؟ آیا همین روحیه جهادی نیروهای انقلابی مهمترین مؤلفه است؟
نهفقط روحیه نبود؛ روحیه جهادی یکی از ۱۰مؤلفه جهادی است. تکنوکراتها بدشان نمیآمد پس از انحلال جهاد سازندگی موضوع جهادگری را به روحیه جهادی تقلیل دهند، چون نمیتوانستند اصل جهاد را بزنند، بنابراین گفتند یک روحیه است و قابلحذف هم نیست. روحیه جهادی را در حرکتهای نمایشی و همایشها تشویق هم کردند اما در عمل هیچ ترهای برایش خرد نکردند.
بزرگترین خیانت دستگاه بروکراسی کشور به الگوی جهادی این بود که سالها باوجود هزاران هسته جهادی، هیچ مسئولیت جدی حکومتی به آنها داده نشد و هیچ مأموریت خاصی از آنها خواسته نشد درحالیکه حضرت امام(ره) در زمان جهادسازندگی، یکی از بزرگترین مأموریتهای دولت و حاکمیت در قبال توسعه روستایی را به همین نیروهای جهادی محول کرد. قرار بود هستههای جهادی، روستاها را از محرومیت در بیاورند و دولت هم پشت سرشان بیاید و از آنها حمایت کند. آقایان تکنوکرات و بروکرات اصلاحطلب و اصولگرای حاکم بر قدرت حاضر نشدند مأموریت بسیار کوچکتر از این را به گروههای جهادی واگذار کنند و این بزرگترین خیانتی بود که به گروههای جهادی شد.
مسئله اول و آخر جمهوری اسلامی این است که آیا از طریق الگوی جهادی کار را به دست مردم میدهند یا نه؟ هیچ گرهی از این کورتر و اساسیتر در کشور نداریم.
در بحث احیای حرکتهای جهادی ابتدای انقلاب دو بُعد داریم، بُعد اول اراده و بُعد دوم سازوکار احیاست. در مورد اراده صحبت شده اما به طور دقیق مشخص نشده از کجا و چگونه باید آغاز کرد؟
الگوی جهادی مردمی نهتنها درست شناختهنشده، بلکه بد هم تفسیر شده است؛ حتی وابسته به دولت و بودجه شناخته میشود یا تصور میکنند حکومت باید آغازکننده آن باشد؛ اینها ضد آن الگوی اصیل است چون بهطور اساسی حکومت شروعکننده نبوده است. ولی امر، مأموریت جهاد را دادند، عناصر جهادی میانداری کرده و خود مردم هم اجرا کردند. امروز هم ولیامر جهادهای مختلف را تبیین کرده و مأموریت را دادهاند اما یا عناصر جهادی گیج بودند و در اقتباس این مأموریت لنگ زدند یا حاکمیت با دخالتهای بیشازحد خود مانع شده است.
اما در پاسخ به سازوکاری که پرسیدید؛ عرصههای جهادی متکثر هستند و هیچکدام جای دیگری را تنگ نخواهد کرد. ما برای تمام عرصهها نیروی انقلابی و جهادی داریم. اگر در این سالها انقلاب هیچ دستاوردی هم نداشت، خود تربیت این نیروی پیشبرنده یک دستاورد است.برای همه اهداف و آرمانها هم عرصه جهادی داریم و هم عنصر جهادی. این شهدا که دائم در عرصههای مختلف شهید میشوند نشان میدهد مسئله نبود نیرو نیست. حاکمیت پس از جنگ تا امروز مأموریت اجرایی واقعی مبتنی بر میدان به عناصر جهادی نداده است؛ یعنی حاکمیت باید مسئله را به آنها نشان دهد، به آنها اتکا کند و طبق فرموده امام خمینی(ره) به مردم متوسل شویم.
اگر بخواهیم مصداقی بررسی کنیم، در زنجیره محصولات کشاورزی حضور نیروهای جهادی چه کمکی میکند؟
در اقصی نقاط ایران تعاونیهای روستایی را داریم، یعنی نزدیک به ۳هزار تعاونی روستایی در کشور وجود دارد اما تاکنون دولت جز برای خرید تضمینی، هیچگاه سراغ اینها نرفته؛ یعنی هیچ کار حاکمیتی دست این تعاونیها نبوده است. درحالیکه مثلاً میتوانستیم در جنوب کشور، برای ایجاد مشاغل مبتنی بر سواحل و شیلات سراغ آن برویم، فراخوان داده و به خودشان هم مأموریت دهیم. بگوییم ما از شما این تعداد شغل میخواهیم، حالا شما بگویید چه میخواهید، مجوز، سرمایهگذار و... هرچه میخواهید بگویید.
باید عقل برنامهریز برای اشتغال را درون نهاد مردمی و پشتیبانی را بر عهده دولت میگذاشتیم ولی عکس این کار را انجام دادیم. عقل را وارد ادارات کردیم و به آنها گفتیم شغل ایجاد کنید. ادارات که نمیتوانند شغل ایجاد کنند. اگر میتوانستند که برای خودشان ایجاد میکردند و از کارمندی خارج میشدند! اکنون مسئله حاکمیت و جهتگیریاش به سمت آزادسازی عناصر جهادی، مأموریتسپاری حاکمیتی و تجهیز منابع مردمی نیست. مأموریت جهاد درواقع این سه مسئله است.
خبرنگار: مهدی پناهی
۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۳:۱۲
کد خبر: ۸۴۵۶۳۵
هرچند دولت سیزدهم تلاش کرده کشور را در فضایی آرام و بدون تنش اداره کند اما تحولات جهانی همچون جنگ اوکراین و روسیه و تحولات داخلی همچون اتفاقات اخیر به بهانه مرگ مهسا امینی بر عملکرد آن تأثیر زیادی گذاشته است. شاید مدیریت این تحولات خود یک نقطه مثبت در کارنامه دولت سیزدهم باشد اما سؤال اساسی این است آیا رئیسی و دولتمردانش توانستهاند شعار عدالت و مردممحوری خود را محقق کنند؟
زمان مطالعه: ۵ دقیقه
نظر شما